برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
وجههی سوسیالیسم در سینما
منتشر شده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
0 بازدید
این مطلب، یکی از مجموعه مطالبی هست که درمورد ایدئولوژی و مکاتب فکری و فلسفی و تاثیری که در سینما داشتن نوشته شده و بقیهی مطالب هم در زیرمجموعه ی بخش آموزشی، با عنوان های نسبتا مشابهی قابل مشاهده هستن.
هرچند که فیلمای سینمایی و سریالای امروزی، بیشتر از هر چیزی به مفاهیمی لیبرالیستی میپردازن ولی تقریبا روی هر ایسم دیگه ای هم که دست بذارید، میتونید افرادی رو پیدا کنید که به طور جدی درموردش فیلم ساختن و آشنایی با این ایسم های محبوب، می تونه در تحلیل بسیاری از داستان ها و درک انگیزه و اهداف سازنده ها، راهگشا باشه.
سوسیالیسم، یک نظام فکری، اقتصادی و سیاسیه که بر مبنای مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید و توزیع منابع و همچنین برابری اجتماعی و اقتصادی بنا شده و شاید به اندازه ی لیبرالیسم، نشه ازش برای تولید داستان های احساسی استفاده کرد اما به نوبه ی خودش، موضوع پرتکراری در سینما و ساخت سریال های تلویزیونی بوده. هر جا که صحبت از مبارزه برای کاهش نابرابری، استثمار و ارتقای عدالت در جامعه است، سوسیالیسم می تونه ایدئولوژی غالب بر فیلم به حساب بیاد. چنین داستان هایی، به کرار مورد استفاده ی فیلم سازا قرار گرفتن که برخیشون اتفاقا جزو محبوب ترین کارای سینما هستن.
برخلاف بسیاری از کارای لیبرالیستی که صرفا بر فردیت و سرنوشت یک شخصیت تمرکز میکنن، سوسیالیسم معمولا با تمرکز بر سرنوشت یک جامعه خودنمایی میکنه و در بسیاری از مواقع، با تمرکزی که بر همکاری و ایجاد همبستگی اجتماعی داره، شناخته میشه.
نکته ی دیگه ای که لازمه بدونید اینه که سوسیالیسم با زیرشاخه های مختلفی ظاهر میشه که هر کدوم می تونن توی جوامع یا دوره های خاصی، طرفدارای خاص خودشون رو داشته باشن و به همین جهت، ممکنه هر فیلم سوسیالیستی ای نتونه مناسب طبع یک سوسیالیست امروزی واقع بشه. سوسیالیسم دموکراتیک که شاید پرتکرارترین نوع سوسیالیسم در سینما باشه، اهداف متفاوت تری رو نسبت به مارکسیسم و سوسیالیسم علمی دنبال میکنه و هر کدوم، راهکارها و اولویت های خاص خودشون رو برای رسیدن به اهداف مشترک دارن.
بسیاری از کارهای تاریخی سینما، مستقیما مرتبط با تاثیری هستن که این ایدئولوژی در جوامع مختلف ایجاد کرده و میشه از جمله مهم ترین ایدئولوژی هایی دونستش که تونسته در شکل دادن به وضعیت اقتصادی حاکم بر جوامع امروزی، تاثیر کلیدی داشته باشه.
شاید یکی از شناخته شده ترین فیلم های معاصر که شدیدا سوسیالیستی به حساب میان بشه به فیلم Che 2008 اشاره کرد که زندگی نامه ی چه گوارای معروف هست.
ولی آخرین باری که این کلمه رو به شکل بولد شده ای توی یه فیلم شنیدم، برمیگرده به فیلم بیچارگان یا همون Poor Things که شخصیت اول، سوسیالیسم رو به عنوان ایدئولوژی محبوب خودش انتخاب کرد و توی جلسات مربوط به همفکرانش هم شرکت میکرد. در واقع ایده آل خودش رو درون این ایدئولوژی پیدا کرد و اتفاقا تونست محبوبیت خوبی به دست بیاره.
ماجراجویی شخصیت اصلی این داستان در لیسبون و به چالش کشیدن هنجار های اجتماعی، در عین نشون دادن کنجکاوی و اشتیاق بلا به زندگی کردن، تصویری از نحوه ی شکل گیری جهان بینی این شخصه.
در نقدی که سایت WSWSمخفف وب سایت دنیای سوسیالیست برای این فیلم نوشته، از انتقاداتی که در جریان این فیلم نسبت به جامعه مطرح شده تقدیر کردن منجمله نقد سرمایه داری، استعمار و نظامی گری و مبارزه با سرکوب های اجتماعی. در فیلم بیچارگان، تاثیر متقابل بین رشد شخصی و شرایط اجتماعی، عمیقا روی شکل گیری داستان اصلی تاثیر داشته که موضوع مهمی در افکار سوسیالیستی به حساب میاد.
برخلاف عرف لیبرالیستی حاکم بر نت فلیکس و هالیوود امروز که شدیدا تونسته انتقادات منفی رو نسبت به خودش ایجاد کنه، سوسیالیسم همچنان وجهه ی نسبتا خوبی رو حفظ کرده و معمولا فیلمای برجسته ای که در این زمینه وجود داره هم یه بیان خیلی جدی دارن که چندان انزجار مخاطبا رو بیدار نکرده. در بدترین حالت، معمولا ممکنه فیلمای سوسیالیستی فلاپ بشن وگرنه این حس که مارکت داره از این ایدئولوژی سواستفاده به عمل میاره، چندان عمومیت نداره.
چیزی که در جریان نقد فیلمهای سوسیالیستی میتونه الهام بخش واقع بشه، دونستن نقدهای منفی پرتکراری هست که نسبت به خوده ایدئولوژی سوسیالیسم وجود داره. این نقد ها لزوما از دهن منتقدای سینما بیرون نیومدن و حاصل بحثایی هست که بین متفکرای علوم انسانی شکل گرفته اما می تونن به طور مستقیم، در نقد فیلم های ایدئولوژیکی هم مورد استفاده قرار بگیرن. مهم ترین نقد منفی مطرح شده درمورد کاهش انگیزه های فردی، زیر سایه ی سوسیالیسم هست. یعنی اینکه وقتی زیر سایه ی چنین ایدئولوژی ای زندگی کنید، برابری و مالکیت جمعی، فردیت آدما رو زیر سوال میبره و دیگه یک آدم به تنهایی، نیازی نیست انگیزه ای برای کار و نوآوری و رشد فردی خودش دست و پا کنه. رفع نیازهای اولیه، همیشه در دستور کار سوسیالیسم هست و با توجه به خواسته ی جمعی، ممکنه هرگز فرصتی برای استفاده ی خلاقانه از نیروی کار یا منابع فراهم نشه. به بیان ساده، از شما خواسته میشه تا کار کنید که فقط شکم جامعه سیر بشه. پاداش های فردی، خیلی کمتر به چشم میان و طبیعتا این برای افرادی که دوست دارن کیفیت تجارب خودشون رو افزایش بدن، نمی تونه جالب باشه.
همچنین بعضیا عقیده دارن که سوسیالیسم شاید در ظاهر، یه ایده ی خوب برای ایجاد برابری اقتصادی باشه اما در طولانی مدت می تونه باعث ضربه به وضعیت اقتصاد بشه چون رقابت درونش معنای چندانی نداره و یک اهرم مهم از افزایش بازده رو از بین میبره. بیشترین محبوبیت سوسیالیسم بین افرادی هست که دغدغه ی رفع گرسنگی رو دارن و دلسوزی زیادی برای طبقه ی فقیر جامعه نشون میدن ولی لزوما یا درکی نسبت به اقتصاد ندارن یا صرفا از این رویه برای همراه کردن طیف زیادی از مردم جامعه استفاده میکنن.
جمع بندی
ایدئولوژی هایی مثل سوسیالیسم، برای عملی شدن و ایجاد تاثیر مثبت، بیش از یک سیستم تحمیلگر، نیاز به فرهنگی دارن که به اصول این ایدئولوژی احترام بذاره و این در حالیه که مبارزای سوسیالیست، امیددارن که بشه سوسیالیسم رو به شکل اجتناب ناپذیری به جامعه تزریق کرد. فساد میتونه بین طبقات مختلف جامعه ظاهر بشه و صرف اینکه یک نفر به دنبال ظلم نیست، به معنی خوش قلبی و قابل اطمینان بودنش هم نیست بلکه می تونه تصویری از بسته بودن دست و پاش به خاطر فقر و ضعف باشه. تاریخ هم پر از مشکلات اجرایی مرتبط با سوسیالیسم هست که به خاطر فساد و سوء مدیریت و تضاد های داخلی، نتونستن به اهداف اعلام شده دست پیدا کنن و اتفاقا خوده مدیرایی که از طبقه ی ضعیف جامعه به قدرت رسیدن، بیشترین فساد رو رقم زدن.