برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم The Handmaiden 2016 | کنیز
منتشر شده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
0 بازدید
پیدا کردن فیلمی مثل Handmaiden لا به لای کارای کرهی جنوبی، برام مثل دیدن یه سنگ معدنی جالب بین سنگای معمولی هست که همه جا به چشم میخورن. مزیت فیلم کنیز در داستان پردازی جالب و خوبشه و هر چه بیشتر پیش میره، بیننده رو بیشتر متعجب میکنه.
امتیازشم خیلی خوبه. از IMDb 8.1 از 10 گرفته و توی راتن تومیتو 96 درصد و از طرف مخاطبای گوگل هم 90 درصد پسندیده شده.
زمان فیلم هم طولانیه؛ یه اثر بلند سینمایی در دو ساعت و بیست و چهار دقیقه که میشه گفت چند فصل از یه داستان مهیج عاشقانه رو به تصویر میکشه.
حقیقت اینه که از کارای کرهای، انتظار همچین داستانای جالبی رو ندارم. یه وجه راز آلود و فریکی، به یه معمای عاشقانه اضافه شده و به بیننده اجازه میده تا ذهن و روان افرادی که دچار بعضی تمایلات سادیستی هستن رو تا حدی درک کنه.
ها جونگ وو، بازیگریه که میشه گفت حکم مهران رجبی کارای کرهی جنوبی رو داره؛ ولی نقشایی که بهش داده میشه رو خیلی خوب بازی میکنه و توی این کار هم، خیلی خوب ظاهر شده و میشه اونو به عنوان یکی از نقاط عطف هنر بازیگری به کار رفته در این فیلم، در نظر گرفت.
بعضیها میگن که چرا باید همچین فیلمی اینقدر تحسین شه و زیادی بزرگش کنن؟
در جواب میشه گفت که هر کشوری میتونه سینمای خودشو داشته باشه. از هالیوود، میشه انتظار داشت که هر سال، کلی کارای جالب و دیدنی عرضه کنه که حالا بسته به وضعیت بازار، بعضی وقتا ممکنه افت شدیدی رو شاهد باشیم؛ ولی نمیشه انتظاری که از هالیوود داریمو از سینمای بقیهی کشورا داشته باشیم. هالیوود کلکسیونی از هنرمندای تمام دنیا رو داره و صنعت خاص خودشو ساخته. کارای کرهای و ژاپنی و چینی و بقیهی کشورای شرقی، عمدتا چیز بخصوصی برای ارائه ندارن و اگر هم یه بازیگر یا کارگردان خوبی بینشون پیدا میشه، نشون دهندهی اینه که این افراد واقعا خودساخته و پیشرو هستن و کار زیادی انجام دادن.
به طور مثال، ها جونگ وو توی همهی فیلماش یه حضور کاریزماتیک داره؛ حتی اگر اون فیلم، کارگردانی چندان تحسین برانگیزی هم نداشته باشه یا بازیگرای ناشی زیادی داشته باشه. یا کارگردان فیلم کنیز، کاریو ساخته که حتی بازیگرای نه چندان کاریزماتیک، تونستن اینجا به خوبی ظاهر بشن و مخاطبو تحت تاثیر قرار بدن.
فرم فیلم هم خاص خودشه و نمیشه گفت که تقلید خالصی از هالیوود صورت گرفته. طرف اومده فرهنگ کشورای شرقی رو با یه سری پدیدههای مدرن ترکیب کرده و یه داستان بکر و غیر منتظره رو ساخته.
فیلم کنیز، شاید در کنار کارای برتر هالیوودی چیز خاصی به نظر نرسه؛ اما دیدنش بین کارای کرهای و ژاپنی که عمدتا کارگردانی جالبی ندارن و بازیگراشون هم ناشی هستن، یه پدیدهی جالب به حساب میاد. کارای شرقی، بینندههای خاص خودشون رو دارن ولی کنیز از اونهاست که شانس جلب افرادی که در حالت عادی رغبتی به کارای شرقی ندارنو هم داره.
انگیزهی شخصیتهای کنیز
عموی هیدکو یه شخصیت سادیستی عجیب داره و حتی توی اون آشوب و جنگ هم دنبال کار و کاسبی خودش و اخاذی از آدمای پولداریه که نمیدونن باید خودشونو چجوری سرگرم کنن. این کاسبیو از خیلی وقت پیش داشته و یه جامعهی زیرزمینی رو توی گوشهای از جامعهاش درست کرده.
جامعهای که هیدکو و سوک هی درونش زندگی میکنن یه جامعهی آشفته و جنگ زده است که دیگه حمایت خاصی از زندگی و سعادت شهروندای خودش نمیکنه. تقلب، حیلهگری و دزدی برای حفظ بقا، به شدت رواج داره و میشه همدلی خیلی کمی رو بین شخصیتها مشاهده کرد.
هشدار: ادامهی این مطلب میتونه محتوای فیلمو لو بده.
این بین، یه همدلی تحسین برانگیز بین سوک هی و هیدکو درست میشه که توی روابط این فیلم، نمونه است. شخصیتها خودخواه و ریاکار هستن اما سوکهی و هیدکو دلیلی برای همدلی و با هم بودن پیدا میکنن و همینم کمکشون میکنه تا بتونن سرنوشت خودشون رو تغییر بدن و آزادیای که به دنبالش هستن رو به دست بیارن.
سیر تغییر و قلابهای داستانی
بر خلاف شخصیتهای منفی داستان، شخصیت هیدکو و سوک هی، شخصیتهای منعطفی دارن که همچنان مشتاق کسب تجربه و سیر و سفر هستن. کسی مثل فوجیوارا یا کوزوکی، افراد کوته نظری هستن و تا آخر داستان، همچنان طبع ریاکارانه و شرور خودشون رو حفظ میکنن. سفر ذهنی این دو مرد، انگار که خیلی وقته تموم شده و انسانیت خودشون رو از دست دادن؛ اما سوک هی و هیدکو، هر دو میتونن خودشون رو چیزی فراتر از انسانی که در حال حاضر هستن ببینن و مشکلی ندارن با اینکه تصمیمات جدیدی بگیرن و رویهی متفاوتی رو شروع کنن. همینم هست که سرنوشت قابل پیشبینی نه فقط خودشون بلکه بقیهی افراد مرتبط رو تحت تاثیر قرار میده و قلابهای داستانی جالبی رو ایجاد میکنه.
کیفیت ارتباط شخصیتها
ارتباط، همیشه این نیست که دیالوگ واضحی رد و بدل بشه؛ بلکه هنر کارگردان، بعضا از اینجا نشات میگیره که بتونه رابطهی بین شخصیتها رو در قالب ناگفتهها و به کمک نشانهها و رفتارهای خاص، به نمایش بذاره. این فیلم هم واقعا دیالوگای پیچیده و عجیب و متراکمی نداره؛ اما به لحاظ رفتار و نشانههای بصری، خیلی خوب عمل کرده. بخشی از جذابیت فیلم کنیز، به این برمیگرده که هنرهای بصری، معماری و انواع لباسا و رفتارا و عادتای خاص، ترکیب شدن تا ما بتونیم شخصیتها و افکار و خواستههاشون رو بشناسیم. طراحی این ویژگیهای بصری، توی چهارچوبهای جالبی صورت گرفته که نشون دهندهی ذوق و سلیقهی کارگردان فیلمه.
جمعبندی
ساخت کارای روانشناختی جالب، لزوما نیاز به هزینههای هنگفت و بازیگرای گرون قیمت نداره؛ بلکه نیاز به هنرمندایی داره که واقعا در تلاش باشن تا درونیات انسانها رو درک کنن و به تصویر بکشن. این روزا آثار سینمایی و سریالای تلویزیونی، برای جلب مخاطب و افزایش جذابیت، بیشتر به سمت هایپ کردن مخاطب با صحنههای هیجانانگیز اکشن یا جلوههای بصری پیچیده میرن تا بیننده فقط بتونه تخیلات و رویاهای خودشو برای لحظهای پیش روی خودش ببینه؛ اما یه اثر روانشناختی، شانس اینو داره که با اعماق ذهن آدما ارتباط بگیره و از این طریق، ماندگاری خودشو هم تضمین میکنه. اینطور کارا توی سینمای کشورای مختلفی پیدا میشه و کنیز رو میشه یه اثر تحسین برانگیز در سینمای کره به حساب آورد.