در نیاز شدید به یک هدف بزرگ برای بازسازی تصویر عمومی و بازگشت به روزهای اوج خود، بازیگران خودمحور تئاتر برادوی، دی دی آلن و باری گلیکمن، ستارگان خودشیفته‌ی نمایش «النور، داستان النور روزولت»، برنامه‌ای بی‌عیب و نقص برای جلب توجه مثبت عمومی طراحی می‌کنند. به همین دلیل، برای کمک به اما، دانش‌آموزی روشن‌فکر که اخیراً از گرایش جنسی خود پرده‌برداری کرده، و تحقق رویای او، این فعالان شهرت‌طلب و همکاران بازیگرشان، آنجی دیکنسون و ترنت اولیور، به شهر کوچک اج‌واتر، ایندیانا سفر می‌کنند تا نادرستی را اصلاح کنند. اما اما تنها می‌خواهد که با دوست‌دخترش به پروم برود و عدم‌تحمل مانع پذیرش و خوشبختی است. آیا این چهار نفر جسور می‌توانند پروم موردنظر اما را فراهم کنند؟

در دنباله فیلم «ترول‌ها» (۲۰۱۶)، پاپی و برنچ متوجه می‌شوند که آن‌ها تنها یکی از شش قبیله ترول‌ها هستند که هر کدام به یک سبک موسیقی اختصاص دارند: فانک، کانتری، تکنو، کلاسیک، پاپ و راک. وقتی ملکه بارب از قبیله راک قصد دارد سایر سبک‌های موسیقی را نابود کند تا راک را به سلطنت برساند، پاپی و برنچ به همراه دوستانشان سفر می‌کنند تا سایر قبیله‌ها را متحد کرده و در برابر تهدید مقابله کنند.

در اوایل دهه ۱۹۸۰ در دوبلین، هنگامی که همه به ضرب‌آهنگ موسیقی پاپ حرکت می‌کنند، نوجوان حساس، کانر، با روابط خانوادگی پرتنش، ارتباط مجدد با برادر بزرگ‌ترش، برندن، و مهم‌تر از همه، محیط خصمانه مدرسه جدیدش دست‌وپنجه نرم می‌کند. سپس، یک روز، او او را می‌بیند. دختری بلندقد با موهای بلند شاه‌بلوطی، پوستی نرم و چشمانی بزرگ و تیره؛ دختری با زیبایی مرموز که در مقابل دروازه مدرسه ایستاده و با بی‌تفاوتی به عبور مردم نگاه می‌کند. برای جلب توجه این دختر دور از دسترس، رافینا، کانر با کمک گروهی از نوجوانان خیال‌پرداز یک گروه موسیقی تشکیل می‌دهد و با هر ترانه‌ای که می‌نویسد، فاصله بین آن‌ها کمتر می‌شود و با هر آهنگی که می‌نوازد، قلب او از عشق پر می‌شود. اکنون، در برابر دریایی از فرصت‌ها، آینده برای چنین عشق شجاعانه‌ای چه خواهد داشت؟

هنگامی که پریسیلا بیلیو نوجوان با الویس پریسلی آشنا می‌شود، مردی که در دنیای موسیقی راک‌اند‌رول به شهرتی خیره‌کننده دست یافته، در لحظات خصوصی به فردی کاملاً غیرمنتظره تبدیل می‌شود: عشقی هیجان‌انگیز، همدمی در تنهایی و بهترین دوستی آسیب‌پذیر...

یک معمار چاق و مجرد با مشکل پیدا کردن شریک زندگی مواجه است. او از فیلم‌های کمدی رمانتیک با پایان‌های خوش غیرواقعی متنفر است. در دفتر کارش در نیویورک، جز دو دوستش، توسط بقیه با بی‌احترامی رفتار می‌شود. او به سرعت عاشق مشتری جدید و جذاب می‌شود. در جریان یک سرقت، ضربه‌ای به سرش می‌خورد و در دنیای یک فیلم کمدی رمانتیک بیدار می‌شود که در آن مردان او را جذاب می‌یابند. مشتری جذاب نیز عاشق او می‌شود.

فلورانس فاستر جنکینز، یک وارث ثروتمند نیویورکی، همیشه آرزو داشت پیانیست کنسرتی شود و در تالار کارنگی به اجرا بپردازد. یک آسیب در دوران جوانی او را از این رویا بازداشت، اما او تصمیم می‌گیرد با تمرین مداوم، به خوانندگی بپردازد تا به تالار کارنگی برسد. همسرش از این تلاش او حمایت می‌کند و در نهایت، اجرای فلورانس در تالار کارنگی به یک رویداد تاریخی تبدیل می‌شود.

یک مادر تنها که با پسرش درگیری دارد، سعی می‌کند برای او یک سرگرمی پیدا کند. یک روز، او یک گیتار را از سطل زباله نجات می‌دهد.

هر سال، گروهی از گربه‌ها به نام جلیکل‌ها گرد هم می‌آیند تا تصمیم بگیرند کدام یک به لایه هِوی‌ساید صعود کرده و زندگی جدیدی را آغاز کند. در این مراسم، هر گربه داستان زندگی خود را روایت می‌کند و در نهایت یک نفر برگزیده می‌شود.

شش داستان از زندگی و خشونت در غرب وحشی، شامل یک تفنگدار آوازخوان، یک سارق بانک، یک نمایشگردان سیار، یک جوینده طلای سالخورده، یک کاروان مهاجران، و یک زوج جایزه‌بگیر مرموز.

زندگی جوانی دانا (با بازی مریل استریپ و لیلی جیمز) را کشف کنید و شاهد لحظات شاد او با سه مردی باشید که هر یک ممکن است پدر سوفی (آماندا سیفرید) باشند. در حالی که سوفی به گذشته مادرش فکر می‌کند، متوجه می‌شود که شباهت‌های بسیاری با او دارد، بیشتر از آنچه که تاکنون تصور می‌کرد.