فیلم حماسی کتاب مقدس «خروج: خدایان و پادشاهان» با بازی کریستین بیل در نقش موسی آغاز می‌شود، کسی که در ابتدای فیلم همراه برادرش رمسس (با بازی جوئل اجرتون با سر تراشیده) در دفاع از مصر، که توسط پدرشان ستئی (جان تورتورو) اداره می‌شود، می‌جنگد. در جریان نبرد، موسی جان رمسس را نجات می‌دهد و همین باعث می‌شود رمسس ترس داشته باشد که روزی برادرش پادشاه شود، زیرا این با پیشگویی یکی از روحانیان مورد اعتماد ستئی مطابقت دارد. کمی پس از مرگ ستئی، موسی که در واقع یهودی و نه مصری است، تبعید می‌شود. با این حال، او به رهبر قوم یهود تبدیل شده و با کمک خدای خشمگین، قیام علیه مصریان را رهبری می‌کند.

زنی که به‌تنهایی در شمال برفی مینه‌سوتا سفر می‌کند، به‌طور اتفاقی شاهد ربوده‌شدن یک دختر نوجوان می‌شود و آن را متوقف می‌کند. در حالی که ساعت‌ها با نزدیک‌ترین شهر فاصله دارد و هیچ سرویس تلفنی در دسترس نیست، درمی‌یابد که تنها امید آن دختر جوان برای نجات، خودش است.

دومینیک و گروهش فکر می‌کردند زندگی به‌عنوان مزدوران جنایتکار را برای همیشه پشت سر گذاشته‌اند. آن‌ها تروریست بین‌المللی «اوون شاو» را شکست داده و هرکدام به راه خود رفته بودند. اما حالا برادر اوون، «دکارد شاو»، برای انتقام‌جویی، اعضای گروه را یکی‌یکی می‌کشد. بدتر از آن، یک تروریست سومالیایی به نام «جاکارده» و یک مقام دولتی مرموز معروف به «آقای هیچ‌کس» هر دو در تلاش‌اند تا برنامه‌ای به نام «چشم خدا» را به دست آورند؛ برنامه‌ای که می‌تواند هر وسیله‌ی فناورانه‌ای را به یک سلاح مرگبار تبدیل کند. حالا «تورتو» باید دوباره گروهش را جمع کند تا هم جلوی شاو را بگیرد و هم برنامه‌ی چشم خدا را بازپس گیرد، در حالی که میان نبردی قدرت‌طلبانه بین تروریست‌ها و دولت آمریکا گرفتار شده است.

یک فضانورد معتقد است که چیزی بیگانه او را به زمین دنبال کرده است.

یک جفت شیطان‌صفت شوخ‌طبع، همراه با گروهی از حیوانات بسیار آموزش‌دیده، یک سرقت پیچیده و مفصل را برنامه‌ریزی می‌کنند.

جنوب فرانسه، قرن شانزدهم. قهرمان داستان، خدمتکاری در خدمت اشراف‌زاده‌ای جاه‌طلب، ناچار می‌شود برای نجات دخترش — دختری که در خطر است اما او به‌سختی او را می‌شناسد — دست به کار شود.

این اثر داستانی واقعی‌تر از خیال را دربارهٔ الکس مرداک و درام خانوادگی پیچیده‌اش دنبال می‌کند؛ روایتی برگرفته از ساعت‌ها گزارش‌گری مَندی مَتنی و بینش‌های انحصاری او که طی سال‌ها تحقیق و پیگیری این پرونده به‌دست آمده است.

در دنیای تاریک و پررمزوراز جاسوسی، سم فیشر هم شایعه است و هم افسانه. اما هنگامی که دوباره به میدان بازگردانده می‌شود، باید به مأمور تازه‌کاری کمک کند تا توطئه‌ای جهانی را برملا سازد.

سفر جاده‌ای گابی و مادربزرگش جی‌جی وقتی مسیر غیرمنتظره‌ای پیدا می‌کند که عروسک‌خانهٔ عزیز گابی به دست ورا، زن عجیب و غریب علاقه‌مند به گربه‌ها، می‌افتد. گابی ماجراجویی را آغاز می‌کند تا گابی کت‌ها را دوباره گرد هم آورد و عروسک‌خانهٔ محبوبش را قبل از اینکه برای همیشه از دست برود، پس بگیرد.

جی‌اس چونگ (با بازی اندی لاو)، سرپرست ادارهٔ خنثی‌سازی مواد منفجره (EOD) در نیروی پلیس هنگ‌کنگ، هفت سال پیش به‌صورت مخفیانه وارد باندی به رهبری خطرناک‌ترین تبهکار تحت تعقیب، پنگ هانگ (با بازی اندی لاو) شد. چونگ موفق شد باند را از هم بپاشد و چند دزد از جمله برادر کوچک هانگ، بیائو، را دستگیر کند. با این حال، هانگ همچنان آزاد بود و سوگند خورد که برای انتقام بازخواهد گشت. هفت سال بعد، هانگ نقشهٔ خود را اجرا می‌کند و مجموعه‌ای از حملات انفجاری باعث ترس و وحشت در میان شهروندان هنگ‌کنگ می‌شود. برای حفظ قانون و نظم، چونگ باید هانگ را پشت میله‌ها قرار دهد و حاضر است برای رویارویی با بمب‌گذار بی‌رحم، جان خود را فدا کند.