این فیلم داستان روان‌شناس پیتر باور را دنبال می‌کند که زندگی‌اش زمانی دچار آشفتگی می‌شود که متوجه یک راز عجیب در مورد بیمارانش می‌شود. پیتر که برای کشف این راز دست به خطر می‌زند، وارد گذشته‌اش می‌شود تا یک راز ترسناک را کشف کند که تنها او قادر است آن را اصلاح کند. اما آیا پاداش این کار ارزش ریسک کردن بیشتر از یک زندگی را دارد؟

دومینیک و گروهش فکر می‌کردند زندگی به‌عنوان مزدوران جنایتکار را برای همیشه پشت سر گذاشته‌اند. آن‌ها تروریست بین‌المللی «اوون شاو» را شکست داده و هرکدام به راه خود رفته بودند. اما حالا برادر اوون، «دکارد شاو»، برای انتقام‌جویی، اعضای گروه را یکی‌یکی می‌کشد. بدتر از آن، یک تروریست سومالیایی به نام «جاکارده» و یک مقام دولتی مرموز معروف به «آقای هیچ‌کس» هر دو در تلاش‌اند تا برنامه‌ای به نام «چشم خدا» را به دست آورند؛ برنامه‌ای که می‌تواند هر وسیله‌ی فناورانه‌ای را به یک سلاح مرگبار تبدیل کند. حالا «تورتو» باید دوباره گروهش را جمع کند تا هم جلوی شاو را بگیرد و هم برنامه‌ی چشم خدا را بازپس گیرد، در حالی که میان نبردی قدرت‌طلبانه بین تروریست‌ها و دولت آمریکا گرفتار شده است.

اندی و کِی برای فرار از یک بیماری همه‌گیر خشونت‌آمیز به همراه دختر یک‌ساله‌شان، رزی، در یک قایق پناه گرفته‌اند. اما پس از حمله‌ای مرگبار، کِی جان می‌بازد و اندی نیز آلوده می‌شود. او تنها ۴۸ ساعت فرصت دارد تا پیش از تبدیل شدن به موجودی آلوده، سرپرستی تازه‌ای برای دخترش پیدا کند. در این مسیر با قبیله‌ای بومی روبه‌رو می‌شود که نجات رزی به آن‌ها وابسته است، اما رویکرد بی‌رحمانه آن‌ها نسبت به آلوده‌ها تهدیدی بزرگ است. تنها یک دختر بومی جوان به اندی کمک می‌کند، در حالی که خودش در جستجوی درمانی برای پدر آلوده‌اش است.

هانک والرِیس، معلم علوم دبیرستان، که در دوران نوجوانی بازیکن فوتبال موفق بود اما حادثه‌ای باعث شد امیدهایش به حرفه ورزشی نابود شود. اکنون زندگی‌اش تغییر می‌کند وقتی دوباره با عشق سابقش، استیسی، روبرو می‌شود و مشکوک می‌شود که دانش‌آموز جدیدی به نام گریس ممکن است دختر او باشد. هم‌زمان، یک موجود گیاهی/بیگانه به نام «ایک» (The Ick) که سال‌ها ظاهراً بی‌ضرر در شهر به آرامی گسترش یافته، تبدیل به تهدیدی جدی می‌شود و هانک باید با کمک گریس، استیسی و دیگران جلوی عواقب فاجعه‌آمیز آن را بگیرد.