ناتیفیکیشن‌ها رو فعال کن!

برای دریافت ناتیفیکیشن‌های مربوط به آخرین فیلم‌ها و آپدیت‌های جدید آن‌ها، کافی است دسترسی به اطلاعیه‌ها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر می‌مونی!

معرفی و نقد و بررسی فیلم Box: Metaphor 2023| جعبه‌: استعاره

معرفی و نقد و بررسی فیلم Box: Metaphor 2023| جعبه‌: استعاره

معرفی و نقد و بررسی فیلم Box: Metaphor 2023| جعبه‌: استعاره

منتشر شده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳

0 بازدید

معرفی و نقد و بررسی فیلم Box: Metaphor 2023| جعبه‌: استعاره

معرفی و نقد و بررسی فیلم Box: Metaphor 2023| جعبه‌: استعاره

جعبه: استعاره، که توی وب فارسی با اسم جعبه‌ی اسرار هم معرفی شده، یکی از عجیب‌ترین فیلمایی بود که توی چند ماه اخیر دیدم و فکر میکنم بخشی از بداقبالی‌هایی که تجربه کرده، برمیگرده به اینکه معرفی خوبی نداشته. تو نگاه اول ممکنه فقط ببینید که نوشته یه فیلم علمی تخیلی و هیجان انگیزه و کاورش هم یه فضای مرموز و کنجکاو کننده رو القا کنه. خلاصه‌هایی که ازش هست هم بیشتر نوید یه کار علمی تخیلی رو میدن؛ ولی این فیلم از اون کارایی هست که اگه در‌مورد محتوای حساسیت برانگیز و منزجر کننده‌اش به مخاطب هشدار ندی، باید منتظر باشی که کلی بازخورد منفی دریافت کنی.
 

به‌شخصه به کارای علمی تخیلی علاقه‌ی زیادی دارم ولی قبل از رفتن سراغ این فیلم، امتیاز کم و بازخوردای منفیشو دیدم و خودمو برای یه کاری شبیه منزجر کننده‌ترین و ناخوش‌آیند‌ترین فیلمایی که تا امروز دیدم آماده کردم. جعبه‌ی مرموز، توی سایت IMDb، امتیازش نه‌تنها رشد نکرده بلکه از 5، الان رسیده به 3.3 از 10. این امتیاز، نتیجه‌ی مشارکت کمتر از 2 هزار نفره که برای این فیلم، حتی همین تعدادو هم انتظار نداشتم.
این کار، یه فضای به‌شدت سادومازوخیستی داره و انسان‌هایی رو نشون میده که زندگیشون درگیر رنج مداوم و خیلی شدیدی شده. بیشتر نماها داخل جعبه‌ی زندانیا هست و دوربین، هر از گاهی میاد بیرون و مناظری از دریا یا جنگل رو نشون میده. ما تا پایان، دقیقا نمی‌فهمیم اون بیرون، چه جامعه‌ای شکل گرفته که حاضر شدن همچین بلاهایی رو سر زندانیاشون بیارن و صرفا مردمشون رو می‌بینیم که با لباسای بلند سفید و آبی، گاها اطراف این جعبه‌ها پرسه میزنن و به شکل‌های مختلفی با زندانیا وارد مکالمه میشن. توضیحاتی که اول فیلم، در مورد وضعیت جامعه داده میشه هم برای توجیه کردن بیننده کافی نیست.

جا داشت توی ژانر این فیلم، به ترسناک بودنش اشاره میکردن. ترسناک، خیلی بیشتر از ژانر علمی تخیلی، به محتوای این فیلم نزدیکه. عناصر اصلی این فیلم، ارتباط چندانی با موضوعات علمی تخیلی ندارن.
وقتی یه فیلمی اینقدر بازخورد منفی میگیره و امتیازش کمه و کم هم دیده شده، خیلی کنجکاو میشم که ببینم چی توی محتواش بوده که اینقدر تونسته منزجر‌کننده جلوه کنه؟ چون پیدا کردن جوابی برای این سوال، می‌تونه کمک کنه تا سلیقه‌ی عمومی آدما و افکارشون رو بهتر بشناسم.
بعضی از آدم‌ها برای رنج‌های خودشون دنبال دلایل قانع کننده میگردن و دیدن اینکه یه سری آدم دارن بدون دلیل روشنی زجر میکشن و عمرشون هدر میره، ممکنه به‌راحتی اعصاب بیننده رو داغون کنه. بماند که خیلیا دوست ندارن کارای ترسناک ببینن و این فیلم هم راجب محتوای خشنش اخطار نداده.
فکر میکنم این همه‌ی چیزی هست که بهتره قبل از رفتن به‌سراغ این فیلم بدونید. حالا بریم سراغ نقدش.

نقد و بررسی فیلم جعبه‌ی اسرار
میشه حدس زد که تولید‌کننده خواسته در مورد سفر ذهنی آدم‌ها برای رها شدن از عرف و قوانین جمعی صحبت کنه و به این نوع تلاش، ظاهر فیزیکی‌تری ببخشه. اینکه آیا سازنده تونسته توی همچین کاری موفق باشه یا نه، لزوما از عهده‌ی کسی ساخته نیست که تلاش چندانی نکرده تا از عرف جامعه فرار کنه و اونچه که حق انسانی خودش میدونه رو به دست بیاره.
بیان این فیلم، نمی‌تونه ما رو قانع کنه که این شخصیتا حقشونه که زجر بکشن چون چیز خاصی راجب گذشته‌شون نمیگه و بیشتر، به بیننده این حسو میده که با یه افول توی اخلاقیات انسان‌ها طرفیم و اونا به‌منتهای بی‌رحمی رسیدن که اولا جرم و جنایت زیاد شده و در ادامه حاضر شدن همچین بلاهایی رو سر افراد متخلف بیارن.
این فیلم روی کیفیت زجر کشیدن تمرکز کرده. معمولا این چیزی که توی فیلم جعبه‌ی اسرار، به‌وضوح به تصویر کشیده میشه، همون بخشی هست که توی داستان‌های دیگه، قبل از پرداختن بهش، قصه تموم میشه و آدم بده به سزای اعمالش میرسه. لحظه‌های پر از ملال، انتظار، کسالت و رنج، صرفا ممکنه توی داستان‌های ترسناک به‌تصویر کشیده بشن که باز در مورد اغلب فیلمای ترسناک، عنصر کسالت، با ایجاد گره‌های داستانی مختلف و چالش، حل میشه.
اون دسته از بیننده‌ها و منتقدای این فیلم که ازش خوششون نیومده، دلایل متنوعی رو در مورد دلیل دل‌زدگیشون بیان کردن. بعضی عقیده دارن که فیلم باید قهرمان یا ضد قهرمان میداشت و یه مسیر رشد یا افول رو مشاهده میکردیم اما عملا هیچ قهرمانی وجود نداره. ایراد این فیلم رو نمی‌تونم توی همچین چیزی ببینم، چرا‌که مزیت یک داستان، لزوما این نیست که زندگی یه قهرمان یا انسان رو‌به‌رشد یا رو‌‌به‌افول رو به‌تصویر بکشه.
موقعیت‌های زیادی در زندگی وجود دارن که درها به روی ما بسته میشن و ناچارا، کسالت و سکون رو تجربه میکنیم. کسالت و یکنواختی، مخصوصا زمانی که به ما تحمیل میشه، یه تجربه‌ی عادی نیست یا بهتره بگم که نمیشه تجربه‌ای در نظرش گرفت که تاثیری روی وضعیت روانی ما نمیذاره. کسالت تحمیلی، مخصوصا وقتی که با رنج همراهه، می‌تونه فرد رو به منتهای جنون بکشونه و یه تجربه‌ی قابل مطالعه است.


جالبه بدونید که فیلمبردای جعبه‌ی اسرار، از سال 2021 شروع شده که دنیا کرونا و قرنطینه رو تجربه کرده بود و این قرنطینه بودن، برای خیلیا عادی نبود؛ حتی اگر دچار کرونا هم نشده باشن. میشه حدس زد که سازنده‌ی این فیلم، کمابیش از همین اتفاق الهام گرفته. گرچه مخاطبا و منتقدا بعضا این فیلم رو به کارایی مثل مکعب تشبیه کردن و عقیده دارن که چیزی مثل مکعب، نسخه‌ی بهتری به حساب میاد و بهتر از جعبه‌ی اسرار تونسته حق مطلبو ادا کنه اما فکر میکنم قصد سازنده‌های این کار، تولید یه اثری مثل مکعب نبوده و میشه گفت که یه کار بسیار مستقله.
بر‌خلاف خیلی از فیلمای معروف و سرگرم کننده، بعضی کارا هستن که بعد از دیدنشون نوعی گره، درون ذهنمون درست میشه. اینطوری نیست که صرفا سرگرم‌مون کرده باشن یا به‌وضوح پیام یا درس امید بخشی رو منتقل کرده باشن، بلکه یک بخشی از زندگی آدما رو نشون میدن که حساسیت برانگیز، نادر و ناخوش‌آینده.
این مدل فیلما خیلی در معرض دریافت بازخورد و انتقادای منفی هستن چون بعضیا شاید واقعا نتونن داستان رو هضم کنن و خوششون نیاد که فیلم‌ساز، اونا رو به حال خودشون رها کنه.
شاید بهتر بود که این فیلما میومدن و بعد از تموم شدن اثر، یه کارشناس یا روانشناس رو میاوردن تا در‌مورد فیلم حرف بزنه و به بیننده‌ای که درون ذهنش گره ایجاد شده، ایده بده برای درک و هضم کردن محتوای فیلم.
بعضی از مسائل هست که شاید نشه به راحتی در موردشون یه فیلم با پیام واضح ساخت ولی اتفاقا همون لحظه که ذهن بیننده درگیر گره‌اش هست، وقت خوبیه که یکی بیاد و کار رو تحلیل کنه و یه پیغام خوب رو منتقل کنه. به بیننده کمک کنه تا پیچیدگی درون فیلم رو تشریح و تحلیل کنه و درک جدیدی نسبت به روان انسان و پیچیدگیش پیدا کنه.
اما با‌توجه به اینکه فیلما این کارو انجام نمیدن، شاید بهتر باشه که خودمون وقت بذاریم و محتوای همچین فیلمایی رو به کمک اونچه که تا الان یاد گرفتیم و درک کردیم، تشریح و بررسی کنیم و صرفا چون سازنده نتونسته یا نخواسته پیغامشو واضح بگه، روی فیلمی که نشستیم و تا آخر تماشا کردیم تف نندازیم.
فیلم جعبه‌ی اسرار، نه در‌مورد قهرماناست و نه در‌مورد ضد قهرمانا. در نظرم این تصویری از انسان در حال رنج کشیدنه که اتفاقا تصویر صادقانه‌ای هم هست. شاید به‌لحاظ فیزیکی، همچین چیزی رو تجربه نکنیم اما رنج‌های روانی ما می‌تونن گاها به همچین کیفیتی برسن. شاید به میل خودمون به این دنیا نیایم اما می‌تونیم انتخاب کنیم که بمونیم یا ترکش کنیم؛ انتخاب میکنیم که چجور با بقیه رفتار کنیم، انتخاب می‌کنیم که با عرف جامعه به سازگاری برسیم یا ازش سرپیچی کنیم. دایره‌ی انتخاب‌های ما میتونن محدود اما سرنوشت‌ساز باشن.
هیچ تضمینی وجود نداره که کاری که فکر میکنیم انسانی هست رو انجام بدیم و بابتش از طرف دیگران مجازات دریافت نکنیم. تصمیم جمعی آدم‌ها برای نحوه‌ی اداره‌ی جامعه و پاداش و جزا دادن به همدیگه، می‌تونه روی کیفیت زندگی فردی که در اقلیت هست یا طرز فکر کاملا متفاوتی با جامعه داره هم تاثیر بذاره.
آدمایی که توی بازه‌های زمانی مختلف میان و با زندانی حرف میزنن، هر کدوم جهانبینی و هدف متفاوتی دارن. بهترین کیفیت ارتباطی، بین زندانی و دختری برقرار شد که سعی کرد باهاش حرف بزنه و حس عشق رو بهش عرضه کنه. شاید تاثیر مثبتی که می‌تونیم روی زندگی بقیه بذاریم خیلی ناچیز به نظر برسه اما صرفا یک دوست هم کافیه تا فرد از احساس تنهایی ناخواسته‌اش دور بشه.
از بررسی تک تک افرادی که با زندانی ارتباط میگیرن میشه فهمید که جامعه‌ای که دارن درونش زندگی میکنن، وضعیت اخلاقی خیلی بدی داره و آدما بی‌احساس و بی‌رحم شدن.

جمع‌بندی
فردی که درون جعبه است، حتی اگر بی‌رحم‌ترین موجود هم بوده باشه، حالا به‌وسیله‌ی جعبه مهار شده و آدمای بیرون جعبه این شانسو دارن که باهاش صحبت کنن و درونیاتش رو درک کنن یا براش الهام‌بخش واقع بشن اما می‌بینیم که اغلبشون نه‌تنها الهام‌بخش‌ خوبی نیستن بلکه فرد درون جعبه رو بیشتر و بیشتر، از آدما ناامید میکنن. همچین زندانی‌ای حتی اگر تا پایان دوره‌ی حبسش زنده بمونه هم نمی‌تونه لزوما تبدیل به فرد سازگار و مفیدی برای جامعه بشه بلکه صرفا شاید یاد بگیره که نسبت به آدما به‌شکل پنهانی، بی‌تفاوت‌تر و بی‌رحم‌تر باشه.
چیزی داره سریعتر از کمبود آب، مواد غذایی یا بحران‌های زیست محیطی و بلایای طبیعی، ما انسان‌ها رو به سمت نابودی میبره و اون هم بی‌رحمی و خودخواهی خودمون هست. ما تصمیم میگیریم که همدیگه رو تحقیر کنیم، بکشیم، به بردگی بکشیم یا استعمار کنیم. یا متوجه نیستیم که این تصمیمات می‌تونه روی کیفیت زندگی خودمون هم تاثیر بذاره یا متوجهش هستیم اما اهمیتی نمیدیم.