برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم Coma 2019| کما
منتشر شده در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۴۰۴
0 بازدید
کما یه ایده ی خوب علمی تخیلی داره که با مهارت فیلم سازی خیلی معمولی به تصویر کشیده شده. این فیلم با فضای رازآلود خودش سعی میکنه تفاوت انگیزه های ناخودآگاه و خودآگاه رو نشون بده.
فیلم کما محصول روسیه است و با توجه به سینمایی که ازش اومده و نوع تولیدش، اتفاقا تونسته امتیازای خوبی بگیره. 12هزارتا مشارکت کننده در سایت IMDb داشته که درمجموع بهش امتیاز 6.3 دادن و 65 درصد پسند مخاطبای گوگل رو داره. این فیلم رو به افرادی که شدیدا علاقه مند به ژانر علمی تخیلی هستن توصیه میکنیم.
هشدار: ادامه ی این مطلب میتونه داستان فیلم رو لو بده.
زمانی که یک فرد سعی میکنه تا ایده آل خودش رو درون دنیایی جست و جو کنه که مرز مشخصی با دنیای واقعی داره و از قوانین دنیای اصلیش پیروی نمیکنه، میشه این حدس رو زد که با داستانی درمورد توهم گرایی رو به رو هستیم. توهم گرایی میتونه در داستان هایی که کاملا براساس قوانین دنیای واقعی ساخته شدن و عناصر علمی تخیلی رو ندارن هم ظاهر بشه چرا که ما در زندگی عادیمون هم افرادی رو میبینیم که سعی میکنن به کمک ابزارهای خاصی مثل موادمخدر یا تحریکات ذهنی ای مثل هیپنوتیزم و ساب های بخصوص، به وضعیت دیگه ای سفر کنن و به صورت موقت یا دائم، توی دنیایی با قوانین ایده آل خودشون زندگی کنن.
این موضوع خیلی فرق داره با زمانی که شما نوعی شبیه سازی انجام میدید تا یک موقعیت که هنوز در واقعیت تجربه نکردید رو مورد آزمایش قرار بدید. توهم رو میشه مرز بین نابهنجاری و بهنجار بودن دونست.
در جریان این فیلم، فردی رو میبینیم که روی شکل دادن و تقویت یک دنیای توهمی سرمایه گذاری کرده و نوعی فرقه رو تشکیل داده تا بتونه قدرت این دنیای توهمی رو افزایش بده. اون عملا از این دنیا استفاده ی مثبتی نمیکنه بلکه مخصوص افرادیه که نتونستن در دنیای واقعی، اونچه که بهش نیاز و علاقه دارن رو تجربه کنن و از شدت سرخوردگی و ناامیدی، تصمیم گرفتن تا ذهنشون رو به دنیای توهمی بفرستن و تجارب خودشون رو تغییر بدن.
خلاقیت، یک موضوع بسیار کلیدی و راهگشا برای گذر از فقدان و گرسنگی روانیه. همه ی ما کمبودهایی رو در زندگی تجربه کردیم اما بارها هم پیش اومده که به کمک خلاقیت خودمون، تونستیم جایگزین هایی رو تدارک ببینیم. گاهی اوقات، آدما فکر میکنن که دیگه خلاقیتشون قد نمیده یا مشکلی که سر راهشون قرار گرفته، کاملا غیر قابل حل هست و برای رها شدن ازش، ممکنه ترجیح بدن به سراغ مواد مخدر یا هر روشی که اونها رو برای لحظه ای از زندگی واقعی جدا کنه برن. اینجاست که شما می تونید انتظار شکل گیری نوعی اعتیاد رو داشته باشید. اعتیادی که هرچقدر کیفیت تجربه ی توهم گونه اش افزایش پیدا کنه، کیفیت زندگی واقعی فرد، کاهش پیدا میکنه. یک مشکل به ظاهر غیر قابل حل باعث میشه تا فرد، به تمام داشته ها و دست آورد ها و زحمتایی که کشیده، پشت پا بزنه و به یک دنیای توهمی، پناه ببره.
در حالت عادی، چیزی مثل درگیر شدن با یک بازی ویدیویی نمی تونه خطرناک باشه. این موضوع زمانی یک نابهنجاری تلقی میشه که بازی، چیزی بیشتر از سرگرمی یا محیطی برای یادگیری و آزموندن موقعیت های مختلف باشه. وقتی که فرد از بازی استفاده میکنه تا جایگزینی برای فقدان های زندگی واقعیش پیدا کنه و دست از تلاش کردن برای رسیدن به نیازهاش در زندگی واقعی میکشه، میشه احتمال داد که توهم گرایی، داره به وضعیت ذهنی فرد، غلبه میکنه.
در فیلم کما، ما با همچین وضعیتی رو به رو هستیم و این فرقه، از بسیاری جهات به فرقه های عرفانی شباهت داره که یک لیدر دارن و سعی میکنن جهانبینی رادیکال و عجیب و غریبی رو یاد بگیرن و زندگی کنن و شاید مهم ترین توجیه مریدان از همراهی فرقه هم این باشه که در جوار فرقه، خوشحال ترن و احساس آرامش بیشتری دارن.
فرقه گرایی معمولا باعث شکل گیری نوعی رفتار ضد اجتماعی میشه. هرچند خیلی وقتا، این زیرمجموعه و شخصیت های درجه پایین فرقه نیستن که مستقیما درگیر رفتارهای ضد اجتماعی میشن اما سرشاخه ها معمولا برای تامین سرمایه ی مورد نیاز فرقه و حفظ بقا، ممکنه دست به انواع کلاهبرداری و خشونت بزنن و نمونه های این موضوع رو در دنیای واقعی و در فرهنگ های مختلفی میشه دید.
با این وجود، به سختی میشه گفت که پیام غالب بر فیلم کما، به سمت تبلیغ یا دامن زدن به توهم گرایی بره بلکه قهرمان داستان تصمیم میگیره تا با این فرقه بجنگه و بودن در دنیای واقعی رو ترجیح میده.
ویکتور بعد از تصادف، وارد یه دنیای عجیب و غریب میشه که قوانین فیزیک، درونش معنایی نداره. این دنیا براساس خاطرات افراد در حالت کما شکل میگیره و خیلی بی نظم و پراکنده به نظر میرسه. با این وجود، بازهم نمیشه گفت که تمام اتفاقات و المان های درون این دنیای تخیلی، صرفا تجسمی از ناخودآگاه شخصیت های درون کما هستن. ویکتور سعی میکنه قوانین این دنیا رو یاد بگیره تا بتونه راهی برای برگشت به دنیای واقعی پیدا کنه. این یادگیری، صرفا محدود به یک سری قانون منطقی نیست بلکه بیشتر شبیه یک کاوش برای درک نابهنجاری ها و نحوه ی مبارزه با اونهاست.
نقطه عطف داستان رو میشه زمانی درنظر گرفت که ویکتور مجبوره درمورد موندن یا ترک همچین دنیایی تصمیم بگیره. برگشت به دنیای واقعی، نیازمند رو به رو شدن با واقعیت نه چندان شیرینه و ویکتور این تصمیم رو نه فقط برای خودش بلکه برای بقیه هم باید اتخاذ کنه. با این وجود، چشم بسته میشه حس کرد که تصمیم ویکتور برای خروج از دنیای توهمی، نشونه ای از شجاعت و رشد شخصیتیش هست. پذیرش زندگی به همین شکلیش که هست، میتونه مقدمه ای برای شروع یک مبارزه ی واقعی با پیامدهای واقعی باشه.
ازجمله انتقادات منفی پرتکراری که نسبت به این فیلم مطرح شده، ضعف در شخصیت پردازی هست که مخصوصا متوجه شخصیت قهرمان داستان شده. این موضوع، تقریبا درمورد اغلب داستان های روسی که یک شخصیت قهرمان رو درون خودشون دارن میشه شنید و شاید موضوع از نوعی تفاوت فرهنگی نشات میگیره. قهرمان داستان های روسی، اتفاقا خیلی واقعی تر هستن و اغراق گویی داستان های بقیه ی فرهنگ ها رو ندارن. قهرمان ها می تونن ظاهر خیلی معمولی ای داشته باشن و از ادبیات عجیب و غریبی هم استفاده نکنن. اونا صرفا ویژگی هایی مثل مسئولیت پذیری و تعهد رو به خوبی اجرا میکنن. به همین دلیل هم برخی از این انتقادات رو منصفانه نمیدونم. اما درمورد پیشینه ی شخصیت ها و میزان کاریزمایی که از خودشون نشون میدن، شاید بشه کمی کمبود رو در این فیلم، مشاهده کرد.
نقد پرتکرار دیگه در مورد کیفیت دیالوگ ها هست که نه نحوه ی طراحیشون و نه نحوه ی اجراشون چنگی به دل نمیزنه. بازی های درون این فیلم رو نمیشه چندان جالب دونست و همه چیز حکایت از یه کار خیلی معمولی و بعضا توام با نابازیگری دونست.
نکته ی دیگه ای که ممکنه به ذهن شما هم خطور کنه اینه که این فیلم، یه کپی از کارایی مثل تلقین و ماتریکس هست و در ادامه، این حس بهتون دست بده که اتفاقا یک کپی خیلی ناشیانه و نه چندان جذاب به حساب میاد. درمورد عدم جذابیت این فیلم روسی موافق هستم اما درمورد محتواش، اون رو به مراتب سالم تر از داستان هایی میدونم که بهش شباهت دارن.
جمع بندی
یه کپی خوب میتونه همواره جذاب جلوه کنه و ضعف این فیلم، بیشتر از موضوعات فنی نشات میگیره وگرنه محتوای داستانش یه سر و گردن از نمونه های مشابه بهتره.