برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
کریستوفر نولان و اودیسه
منتشر شده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴
0 بازدید
فیلم جدید کریستوفر نولان با عنوان اودیسه، قرار هست که در 17 ژوئیه ی 2026 اکران بشه اما بلیت های نسخه ی آی مکس اودیسه، یکسال بودتر به فروش رفتن و در عرض چند ساعت، تقریبا تموم شدن.
این فیلم اقتباس مدرن از حماسی یونانی هومر به حساب میاد و داستان سفر اودیسئوس برای بازگشت به خانه، پس از جنگ تروآ رو روایت میکنه.
نولان برای این پروژه، همه ی فیلم رو با دوربین های آی مکس 70 میلی متری فیلمبرداری کرده و اولین بار در تاریخ سینما به حساب میاد که یک فیلم بلند به طور کامل با این فرمت ساخته میشه.
آی مکس یعنی سه بعدی و حداکثری از منظره ای که فیلمبرداری درونش اتفاق افتاده و باعث میشه که تجربه ی تماشای فیلم، به سطحی برسه که بیننده احساس کنه وسط صحنه است. ایده ی خوبی برای کشوندن نسل جدید بیننده ها به سینما به حساب میاد و واقعا چیز منحصر به فردی برای ارائه کردن داره که فعلا نمیشه توی محیط خونه تجربه کرد و تجربه اش در کنار بقیه ی تماشاگرها هم میتونه جالب باشه.
در این نوع سینما، صفحه نمایش غول پیکری به کار گرفته میشه و پرده ها معمولا از کف تا سقف و دیوار به دیوار کشیده میشن. بعضی از این پرده ها میتونن تا 30 متر هم ارتفاع داشته باشن. طراحی این پرده ها قوس دار و نقره ایه تا نور رو بهتر منعکس کنه و میدان دید رو کامل بپوشونه.
وضوح تصویر با فرمت 70 میلی متری هست یعنی با نوارهایی ساخته میشن که تقریبا 3 برابر فیلم های معمولی ظرفیت دارن و تصویر، جزئیات خیره کننده و عمق واقعی بیشتری داره.
در این سینما از سیستم صوتی 12 کاناله استفاده میشه و صدا از سقف، دیوارها و پشت پرده پخش میشه و حتی صدای افتادن یه سوزن رو میشه دقیق شنید.
دوربین های آی مکس، دو لنز دارن که مثل چشم های انسان طراحی شدن. با عینک مخصوص باید این فیلم ها رو دید و هر چشم، تصویر خودش رو میبینه و مغز یه تصویر سه بعدی واقعی میسازه.
مزیت همچین تکنولوژی ای برای نولان اینه که میشه صحنه هایی مثل انفجار، فضا یا مبارزه رو با اتمسفر جذابتری به تصویر بکشه و مخاطب رو عمیقا درگیر فیلم خودش کنه.
اما چیزی که منو تحریک به نوشتن این مطلب کرد، لزوما ارتباطی با آی مکس نداره و برمیگرده به انتخابی که نولان در زمینه ی سناریو انجام بده.
تا اینجا، اطلاعات نشون میدن که فیلم اودیسه، اقتباس نسبتا وفاداری از حماسه ی هومر کلاسیک هست اما با امضای سینمایی نولان.
نولان هم گفته که فیلم یک اکشن حماسی اسطوره ای هست و صرفا قرار نیست یه دوره از تاریخ، بازسازی بشه یعنی میشه انتظار داشت که تفسیر های فلسفی، روانشناختی یا ساختار روایی پیچیده تری رو به کار بگیره و مثل کارای قبلیش، یه دستی به سر و روی داستان هایی که بارها شنیده شدن بکشه.
کریستوفر نولان بارها ثابت کرده که به هر چیزی که اراده کنه میرسه. به عنوان منتقد جدی کریستوفر نولان، علاقه ی زیادی به داستان اودیسه داشتم و از اینکه نولان روی این شخصیت جذاب دست گذاشته خیلی ناراحتم و با توجه به جهانبینی ای که داره، تقریبا مطمئنم که قراره مفهومش رو خراب کنه.
یه طرفدار حق داره که نخواد ببینه داستان محبوبش، با چشمی که بی روح و مکانیکی هست بازسازی بشه. نولان عمدتا مفاهیم رو در چارچوبی عقل مدار، علمی و زمان محور بازنویسی میکنه و این جهان بینی ممکنه با ماهیت شعرگونه، اسطوره ای و عاطفی اودیسه ناسازگار باشه.
اودیسه داستان بازگشت انسانی هست و جست و جوی خانه، عشق، بخشش و مواجهه با رنج، جزو نقاط قوتش به حساب میاد. اگر نولان بخواد این سفر رو با فرم غیرخطی، زمان فشرده و شخصیت سرد عقل محور روایت کنه، ممکنه روح شاعرانه ی داستان گم بشه.
کریسوفر نولان کسی هست که دانشمند سازنده ی بمب اتمی رو رمانتیزه کرد، فقط تصور کنید میتونه چه چیزی از اودیسه بسازه؟
احتمالا بیاد اودیسه رو تبدیل به بتمن دنیای افسانه ای کنه که به قصد رسیدن به آزادی، به سبک سیستم نخبگانی بریتانیا، همه مدل جور و ظلمی رو تحمل میکنه و از زاویه ی نگاه اودیسه، هر چی تعهد سنتی و افکار محافظه کارانه است تحقیر بشه.
در فیلم اوپنهایمر، نولان از دانشمندی که در خلق ابزار نابودی دست داشت، تصویری قهرمانانه، درگیر با اخلاق اما پرجاذبه و همدل ساخت. حالا اگر همین نگاه رو روی اودیسه بندازه، میتونه تبدیل بشه به اسطوره ای که آزادی خواهیش، نه از دل عشق و بازگشت بلکه از در تحمل خشونت و تعلیق اخلاقی نشات میگیره و میشه شخصیتی که در مسیر سفر، صرفا ابزار سیستم قدرت میشه نه کسی که سعی میکنه علیه همچین سیستمی، معنای جدیدی خلق کنه.
روایتی که نولان از اودیسه ارائه میده ممکنه صرفا تبدیل بشه به نمادی از اراده گرایی بریتانیایی در دنیای مدرن که میخواد دست اول رو توی تکنولوژی جدید سینما داشته باشه.
داستانی که درباره ی گم شدن، تحمل، عشق و بازسازی هست، میتونه زیر دست نولان تبدیل بشه به حکایت ادمی که تعهدات سنتی رو تحقیر میکنه و فقط با عقل استراتژیک، مسیرشو میسازه و این دقیقا چیزی هست که توی خیلی از اقتباس های مدرن میشه دید.
از جمله دست آورد آزادی خواهای مدرن اینه که به حدی خودشون رو در مقام قربانی و در معرض انواع آسیب قرار میدن که مبارزات خونین خودشونو هم موجه جلوه بدن. اصلا بعید نیست که اودیسه، برای چنین هدفی، مورد استفاده قرار بگیره.
بعضی از جریان های مدرن، میان با مفاهیمی مثل قربانی بودن بازی میکنن تا بتونن نوعی مشروعیت سیاسی یا اخلاقی برای انواعی از خشونت دست و پا کنن. توی خیلی از کارای جدید، این الگو رو به کرار میشه دید یعنی شخصیتی میاد و خودش رو قربانی قدرت های فاسد میکنه یا صرفا حس میکنه که قربانی هست و وارد مسیر مبارزه میشه و در ادامه، هر نوع خشونت، کنار گذاشتن اخلاقیات یا تعهدات رو به عنوان بخشی از مسیر رسیدن به آزادی، توجیه میکنه.
معمولا قهرمانا تنها و زخم خورده به تصویر کشیده میشن که در جریان مبارزه با دنیا، وضعیت تراژیکی پیدا کرد و داستان شروع میکنه به تحقیر کردن نهادهای سنتی، خانواده، دین یا قانون و با این مقدمه، شروع میکنن به ساخت داستان هایی که هر نوع خشونت رو نتیجه ی طبیعی مبارزه میدونن.
نولان ممکنه اودیسه رو طوری بازتعریف کنه که به نه عنوان انسان عاشق پیشه و رنج کشیده بلکه به عنوان مبارزی به تصویر کشیده میشه که خشونتش مشروعه چون قربانیه و راه رهایی رو صرفا از طریق تقابل با سنت ها و مقاومت در برابر ساختارها میدونه.
در این صورت، اودیسه از اسطوره ای که درباره ی بازگشت، عشق و بخشش بوده، تبدیل میشه به افسانه ای درباره ی ارائه، تقابل و قربانی کردن برای مشروع جلوه دادن قدرت که کاملا پتانسیل تبدیل شدن به ابزار دست ایدئولوژی های مدرنو هم داره.