برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم Enola Holmes 2020
منتشر شده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
انولا هولمز، خواهر شرلوک هولمز معروفه و به عنوان یه فیلم در ژانر ماجراجویی و معمایی، یه مایهی داستانی جالب داره؛ چون بر اساس یه مجموعه کتاب ساخته شده. کارایی که بر اساس یه رمان نوشته میشن، میتونن جزئیات ظریف و زیبایی داشته باشن چون داستان، از چند تا فیلتر میگذره تا تبدیل به یه اثر نمایشی بشه.
چیزی که قبل از تماشای فیلم انولا لازمه در موردش بدونید اینه که انولا یه فیلم شدیدا فمنیستیه. فضای فیلم، دورهی کلاسیک انگلیس رو نشون میده و جزئیات زیبایی شناسانهی زیادی داره اما ممکنه به لحاظ محتوایی، برای هر کسی جالب نباشه. به شخصه از فیلمای شعار زدهی فمنیستی بیزارم و انولا رو بابت داستان جالب و اتمسفر سازیش تحسین میکنم.
کارای معمایی و ماجراجویی، هر چقدر که از جزئیات بیشتری برخوردار باشن، راحتتر هم میتونن ذهن بیننده رو به بازی بگیرن و اونو تا آخر فیلم، به دنبال خودشون بکشونن. فیلم انولا، از عناصر دنیای کلاسیک، برای ایجاد جزئیات استفاده کرده که برای ماهایی که داریم توی قرن 21 زندگی میکنیم، میتونه جذابیت داشته باشه.
این فیلم توی سال 2020 منتشر شده و در سال 2022، قسمت دومش منتشر شد که با توجه به میزان استقبالی که از قسمت اول این مجموعه فیلم به عمل اومده، منطقی به نظر میرسه. در حال حاضر، انولا هولمز 1، 88 درصد پسند مخاطبای گوگل رو داره. هر چند که امتیازش توی سایت IMDb 6.6 از 10 هست. استقبال فرهنگ عمومی از یه اثر، روی سرنوشتش خیلی تاثیر داره. به قولا نظر منتقدا لزوما قرار نیست که برای سازندهها تبدیل به آب و نون بشه. انولا در زمان انتشار، تونست جزو پربینندهترین کارای نت فلیکس بشه.
نماد پردازیها و پیچشهای داستانی و جهانبینی شخصیتها ممکنه برای افرادی که دنبال یه کار بالغانه و منطقی هستن جالب نباشه. فضای فیلم، خیلی شبیه کارای فانتزی نوجوون پسنده و شاید بشه گفت که دلیل امتیاز کمش توی IMDb هم همینه.
به رویکردهای افراطی و فمنیستی این فیلم میشه انتقادای زیادی کرد؛ اما شما بهتر از من میدونید که رفتن به سراغ این مسائل، توی کارای نت فلیکسی و هالیوودی مد شده.
چیزی که توی این فیلم، فراوون به چشم میخوره و در نظرم جالب هست، نماد پردازی به سبک بریتانیای کلاسیکه. بریتانیا علاوه بر فرهنگ عمومی خاصش، پر از فرقههای جادویی و اسراری بوده که اونا رو ملزم میکرده تا سیستم زبانی سمبلیک و خاص خودشون رو پدید بیارن. این نمادپردازیها معمولا خیلی شکیل و زیبا هستن و ذهن افراد پیرو یه آئین یا فرقه رو به هم وصل میکنن.
توی این فیلم هم مادر انولا، با یک زبان نمادین با دوستان و منجمله دخترش حرف میزنه.
این نگاه حساس به موضوع نمادپردازی، منه بیننده رو در مورد این موضوع کنجکاو میکنه که این نمادها چطور شکل میگیرن و چرا اینقدر جذاب هستن؟
نمادها یه جور قرارداد هستن. ما میتونیم نمادهای شخصی و فردی هم داشته باشیم اما این نمادهای جمعی هستن که یه سیستم ارتباطی رو پدید میارن و باعث رشد فکری یک جمع یا گروه خاص میشن.
ما به صورت قراردادی، یک دانش زبانی رو به صورت جمعی یاد میگیریم و از طریقش، افکار خودمون رو با بقیهی آدما به اشتراک میذاریم. داستان پشت بسیاری از این نمادها فراموش میشه اما معناشون باقی میمونه. به طور مثال، الان ریشه و دلیل نامگذاری بسیاری از پدیدهها نامشخصه. داستان پشت سرشون فراموش شده و صرفا ازشون یه نماد جمعی و پذیرفته شده باقی مونده.
نمادها به کمک داستانپردازی ساخته میشن؛ وگرنه در حالت عادی، این پدیدهها ممکنه ارتعاش چندانی رو درون ذهنمون ایجاد نکنن. این داستانها لزوما آموزنده هم نیستن بلکه تصویری از احساسات انسانیان. اگر یه پدیده در فرهنگ عمومی، تبدیل به یه نماد شوم و منفی شده، لزوما به این معنی نیست که اون پدیده ماهیت مطلقا شومی داره؛ بلکه میشه به این موضوع نسبتش داد که آدما داستانهای بدی رو در موردش ساختن و دیدن.
کار کردن با پدیدهها و تبدیل کردنشون به یک نماد رو میشه نوعی مهارت روانی بسیار بدوی دونست که کار کردن باهاش، نقش زیادی در شکلگیری تمدن و فرهنگای مختلف و حتی رشد علم داشته. اگه آدمها به داستانهای کهنهی خودشون بچسبن و خیر و شر رو درون داستانهای قدیمی و سمبلهایی با پشتوانهی فراموش شده جست و جو کنن، لزوما نمیتونن ارتباط ذهنی معنادار و پیشرویی رو با نسل جدید خودشون برقرار کنن. اینکه پدیدههای اطرافمون، فارغ از صفتایی که بهشون نسبت میدن، قادرن چه احساسی رو درون ما زنده کنن، شاید مهمتر از اون چیزی باشه که فکرشو میکنیم.
جمعبندی
نمادها تصویری از انواع سالم و ویروسی الگوهای همدلی هست که تاریخ انتزاعی رشد انسانها و نحوهی زیستنشون رو بازگو میکنه. شاید به همین دلیله که نمادها در عین اسرارآمیز بودن، همیشه نوعی ضرورت و کنجکاوی و اشتیاق به حل معما رو درون مخاطب خودشون زنده میکنن.