برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم Float 2023 | شناور
منتشر شده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
فیلم شناور، یه کار ملودرام کاندایی هست که امتیاز کمی رو از طرف بینندهها و منتقدینش به دست آورده. تا الان کلا 500 نفر توی سایت IMDb بهش رای دادن که میانگین امتیازشون هم 5.1 از 10 شده.
شناور، داستان خوبی داره؛ اما میشه گفت که قربانی نابازیگری شده. برای یه فیلم ملودرام که سعی داره درسی در مورد روابط انسانی و مسائل روانشناختی بده، مهارت بازیگر، اهمیت خیلی زیادی داره.
فیلمای اینچنینی معمولا مثال خوبی برای مرور تکنیکای بازیگری و فیلم سازی و تاثیر فقدانشون هستن.
محتوای این مطلب، قرار نیست که داستان این فیلمو لو بده.
علاقهای ندارم که طی این مطلب، فیلم رو بکوبم و نسبت بهش ابراز نفرت کنم. فکر میکنم اگر تجربهی دیدن این فیلم، اینقدر بد بوده باشه اصلا منطقی نیست که بخوام واکنش خاصی نشون بدم. فیلمای ملودرام میتونن خیلی زودهضم باشن و به شخصه کارای رمانتیک با ریتم ملایم رو دوست دارم.
اگر شناور با بازیگرای متعهدتر و حرفهایتری ساخته میشد که میتونستن احساسات انسانی رو به شکل باورپذیرتری منتقل کنن، میتونست تبدیل به یه اثر شاعرانه و زیبا بشه.
حس میکنم توی دورهای هستیم که ساختن یه فیلم پرهزینه با جلوههای بصری زیاد و صحنههای اکشن، به مراتب راحت تر از پیدا کردن بازیگرایی هست که بتونن احساسات همدلانه و رمانتیک رو به شکل خوبی اجرا کنن.
دیالوگ پردازیها خیلی خام هستن و فقط کافی بود که بازیگر، این جملهها رو شخصی سازی کنه و از خودش بپرسه: به کاراکتر داستانی من میخوره که اینطوری دیالوگ پردازی کنه؟
ولی به سختی میتونی حس کنی که کمی بداههپردازی از طرف بازیگرا سر زده باشه. اگه دنیای فیلم و سریال، خودشو به تولید انبوه همچین آثاری راضی کنه، بعید نیست که واقعا هوش مصنوعی بیاد و جای بازیگرا رو بگیره.
ایجاد یه تاثیر روانی از احساسات رمانتیک یا بقیهی درونیات یه انسان، لزوما وابسته به نشون دادن کامل رفتارهایی مثل بوسیدن، در آغوش کشیدن و یا نشون دادن شادی و اندوه درون چهرهی آدما نیست. ما آدما خوب میدونیم که یه آدم میتونه خیلی خوب، طرف مقابل رو ببوسه یا در آغوش بکشه؛ اما باز هم درون این رفتاراش حس خاصی نباشه و بعدا کاشف به عمل بیاد که طرف مقابلش رو چندان هم دوست نداشته.
باورپذیری احساسات انسانی، توی بروز رفتارهایی غیر قابل نامگذاری اتفاق میوفته، یا بهتره بگم رفتارهایی که کلیشه نیستن و تحت تاثیر ناخودآگاه و نوعی سیالیت ایجاد شدن. این هنر کارگردان و بازیگر رو به چالش میکشه که چقدر بتونه اتمسفر رو برای بروز یه رفتار بداهه با جزئیات نامگذاری نشده و غیر منتظره، فراهم کنه.
وقتی از یه بازیگر معمولی خواسته میشه تا طرف مقابلش رو ببوسه، الگوش چیزی نیست جز عکسای پینترستی و تبلیغاتی رایج که عمدتا به صورت سفارشی و فیک درست شدن؛ اما یه بازیگر که به دنبال باورپذیر کردن نقشش هست و دوست داره بیننده، باهاش به نوعی همزاد پنداری برسه، از چیزایی که مستقیما تصویری از عمل بوسیدن نیستن هم استفاده میکنه و به بینندهاش میگه که حس عشق و محبت، یه فرد رو چطور راغب میکنه تا نوعی ظرافت رو در مقابل معشوق خودش اجرا کنه.
حتی اسم این فیلم هم تصویری از مفهوم سیال بودن و فرصت دادن به عشق، برای ظهور و بروزه؛ اما در نحوه ی ساختش، نمیشه به راحتی این ویژگی رو مشاهده کرد.
این مشکل، توی خیلی از فیلم و سریالای هالیوودی و نت فلیکسی که به صورت سفارشی ساخته میشن وجود داره؛ یعنی خیلی کم میشه چیزای غیر قابل پیشبینی و بداهه رو درونشون دید و انگار که همهی سکانسا و صحنهها، بازتولیدی از عکسای تبلیغاتی رایج هستن. چهارچوبهای شیک و تر و تمیز و رفتارایی بینقص که کپی مشابهی از تصاویری هستن که به کرار دیدیم.
این سبک فیلمسازی و بازی، اونقدر قابل پیش بینی هست که با پیشرفتی که این روزا در زمینهی هوش مصنوعی شکل گرفته، میشه انتظار داشت که به راحتی میتونه در آیندهای نه چندان دور، کاملا جایگزین بشه؛ یعنی انسانا حذف بشن و به جاشون، هوش مصنوعی نقشا رو ایفا کنه.
بازیگری و فیلمسازی یک هنره و هنر، آزاده تا خلاقیت و بداهه پردازی هنرمندو هم به رخ بکشه. دیدن احساسات انسانی، همیشه از یک چهارچوب کامل و واضح از رفتارای تعریف شده نیست بلکه هنر میتونه اونچه که در حالت عادی دیده نمیشه، شنیده نمیشه و گفته نمیشه رو با ایجاد یه زاویهی دید غیر مستقیم، به مخاطب خودش منتقل کنه. یعنی برای اینکه بیننده حس کنه که نوعی پیوند عاطفی بین کاراکترها وجود داره، حتما لازم نیست که بازیگر به طرف مقابلش بگه: دوستت دارم؛ بلکه میتونه حس دوست داشتن رو از طریق صدها رفتار و حرف مختلف که نشون دهندهی علاقه و توجه به معشوقش هست نشون بده. این چیزی هست که باعث ارتباط گرفتن بیننده با وجه روانشناختی فیلم میشه.
درنهایت
تصور کنید که داستان شناور، توسط کارگردان و بازیگرایی ساخته میشد که اونا رو توی رمانتیکترین فیلما دیدین و براتون خاطرات زیبایی رو ساختن. توجه به احساسات انسانی و تجربهای که انتشار یه اثر هنری قراره توی ذهن مخاطب ایجاد کنه، پتانسیلهای واقعی هنر رو آشکار میکنه.