برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم Along with the gods, last 49 days| همراه با خدایان، 49 روز آخر
منتشر شده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
همراه با خدایان، یه مجموعه فیلم موفق کره ای هست که نگاهی نمادین به مفهوم مرگ و زندگی داره. داستان جالب این فیلم، باعث شده تا مشکل رایج فیلمای آسیای شرقی یعنی بازی ناشیانهی بازیگرا، چندان مخاطبو اذیت نکنه و حداقل یکی دو تا بازیگر خوب رو میشه توی این فیلم دید.
این مطلب، داستان اصلی و پایان فیلمو لو نمیده.
ها جونگ وو رو میشه از جمله کاریزماتیکترین بازیگرای کرهی جنوبی به حساب آورد که تجربهاش در زمینهی کارگردانی و نویسندگی، احتمالا توی تبدیل شدنش به همچین بازیگری بیتاثیر نبوده. بازیش توی مجموعه فیلم همراه با خدایان رو شاید بشه یه حضور ضعیف و کمرنگ، نسبت به بقیهی کاراش در نظر گرفت. همراه با خدایان، نقطه قوت خودشو بیشتر در داستان جالب و همچنین اتمسفرسازیهایی که صورت گرفته نشون میده.
این فیلم در مورد قضاوت آدمها میتونه نکات الهام بخش زیادی داشته باشه. پیچیدگی قضاوت، باعث میشه تا افراد، ناگزیر به طی کردن سفرهای مختلف و درگیر شدن با گفت و گوهای حساس و سرنوشتساز میکنه.
چیزی که از یه فیلم فانتزی انتظار داریم اینه که بتونه ما رو درگیر دنیایی متفاوت با چهارچوبای منطقی دنیای فعلیمون کنه و ساختن همچین محتوایی نیاز به تبحر سازندهها در به تصویر کشیدن جلوههای ویژه داره. از جمله موارد تحسین شده در همراه با خدایان هم همینه که جلوههای ویژهاش در سطح خیلی خوبیه و میتونه حتی بینندهی بالغ که نسبت به جزئیات، حساسیت زیادی داره رو تحت تاثیر قرار بده.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که قضاوت کردن انسانها، در اغلب مواقع نفی میشه و این کارو مخصوص خدا میدونن یا میگن که بهتره بقیه رو قضاوت نکنی و اینو نشونهای از درستکاری و خردمند بودن میدونن. ولی با خودتون فکر کنید چی میشد اگه ما مهارتای مربوط به قضاوت کردن رو یاد نمیگرفتیم؟ عمل قضاوت رو میشه از جمله ابتداییترین مهارتهایی دونست که فرد، در مسیر تکامل خودش به دست میاره و ضامن بقاش هست.
بدون عمل قضاوت، جوامع ما میتونه پر از خودخواهی و اعمال خودسرانه بشه چون میدونیم در مقابل عملی که انجام میدیم، قرار نیست جوابی پس بدیم و لزومی هم نداره که مسئولیت پذیر باشیم. با خودمون میگیم «دوست دارم که فلان کارو انجام میدم، به خودم ربط داره، به بقیه ربطی نداره.»
اگه جوامع ما میخواست اینطوری پیش بره قطعا تا الان منقرض شده بودیم. قضاوت کردن، یه مهارته؛ یه جور قدرت؛ و مثل هر قدرت دیگهای، میتونه به روشهای مخرب یا سالمی به کار گرفته بشه. مهم اینه که این توانایی رو تمرین کنیم و اونو برای بهبود زندگیمون به کار بگیریم.
قضاوت کردن افراد و اتفاقاتی که توی این فیلم ظاهر میشن، در نظر بیننده میتونست خیلی ساده و سرراست باشه اما وجه منحصر به فرد موجودات برتر درون این فیلم، اینه که در قضاوت کردن، عجول نیستن و همهی تلاش خودشون رو میکنن تا زمان بخرن یا در مقابل چیزایی که میخواد به یک قضاوت عجولانه دامن بزنه مبارزه کنن.
قضاوت کردن، تصویری از سطحینگر بودن نیست بلکه قضاوتهایی که با پارامترهای ناچیز و از روی بیحوصلگی و رفع تکلیف صورت میگیره میتونه اثرات مخربی داشته باشه.
با تمام این اوصاف، سناریوی این فیلم، بینقص نیست و لزوما به بینندهی خودش اجازه نمیده تا قضاوت بیطرفانهای داشته باشه. ما توی این فیلم، یه شخصیت رو داریم که اصرار بر این داره که دوست نداره به زندگی برگرده، چرا که مشکلات زیادی رو تجربه کرده. راهنمای مرگ، برای تغییر نظر این فرد، از روشایی استفاده میکنه که در ظاهر، شاید جالب و آموزنده باشن اما میشه بهشون ایرادات زیادی گرفت.
الگویی که توی رفتار راهنمای مرگ هست، خیلی تکراری و مختص عرفانای شرقیه. طرف میاد و فردی که علاقه به زندگی نداره رو توی موقعیتای دردناک و اضطراب آوری قرار میده تا اونو وادار کنه که کمک بخواد و آرزو کنه که ای کاش بتونه نجات پیدا کنه. دقیقا نکته همینه، فردی که زندگی رو پس میزنه، تابع غرایزش نمیخواد که پیش بره، اون رویکردهای مخالفت زندگی رو میسازه. این یارو هم نمیگه که هیچ آدمی نباید زندگی کنه بلکه زندگی خودشو دوست نداره و ازش فراریه.
ولی راهنمای مرگ میاد با استناد به اینکه توی لحظهی قرار گرفتن در معرض خطر، تو هم مثل بقیه کمک میخوای، وادارش میکنه تا عدم تمایلش به زندگی رو کنار بذاره.
این روش، قیاس منطقیای نیست، مثل اینه که بیای تا سرحد مرگ، یه نفرو در معرض یه وسوسهی خاص قرار بدی و مجبورش کنی که به یه انتخاب تن بده. در اون حالت، نمیتونی با اطمینان بگی که فرد، با عقل و منطق خودش یه انتخاب آزادانه انجام داده بلکه میشه حداقل تا حدی، اونو تحت تاثیر نوعی فشار و تحمیل دونست.
کرهی جنوبی، نرخ خودکشی خیلی بالایی داره و میشه اینطور فیلما رو تقلایی برای کاهش این نرخ دونست. اینکه فردو از عواقب خودکشی بترسونیم لزوما قرار نیست که جواب بده، چون زندگی و فشارای روانیش میتونه در لحظه، اونقدر هورمونهای فرد رو تحت تاثیر قرار بده که همهی ترسایی که در مورد عواقب خودکشی براش ساختن یا همهی چیزای خوبی که راجب فرصت زندگی براش تعریف کردن، محو بشه.
برای کمک کردن به آدمایی که میل خودکشی زیادی دارن، خیلی مهمه که اختیار آزاد اونا رو در نظر بگیریم و چیزی رو بهشون تحمیل نکنیم؛ بلکه بهتره در مقابل اون وضعیت روانی و اجتماعی خاصی که داره رنجشون میده مسئولیت پذیر باشیم.
در نهایت
رویکردهای جامعه شناختی توی فیلم و سریالای کرهای، چیز خاصی برای ارائه ندارن و یا بهتره بگم تا امروز، چیز بخصوصی در این رابطه ندیدم. نقدای اجتماعیای که تا امروز ازشون دیدم، سطح پایین و در مقابل نابهنجاریهایی که باهاش طرفن، بسیار ناکارآمده.