برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
معرفی و بررسی سریال For all mankind | برای تمام بشریت
منتشر شده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
0 بازدید
سریال برای تمام بشریت، از سال 2019 در حال پخشه و حالا به فصل چهارمش رسیدیم. این فیلم، به شکل آلترناتیوی به روایت بخشی از تاریخ معاصر پرداخته که در جریانش، بشر زمینی سعی داره تا خودشو به کرهی ماه برسونه. این موضوع، چیزی بیشتر از یک پیشرفت علمیه و عملا باعث نوعی رقابت، بین ملتهای مختلف شده. آمریکا، مثل بقیهی مواقع، دوست داره که بهترینها رو برای خودش داشته باشه و توی این مسیر، با یه عالمه شعارای قشنگ اما شخصیتهای ریاکار، فاشیست و خودخواه رو به رو هستیم.
این سریال، نه تنها توی سایتای مرجع تونسته توجه مخاطبا و منتقدین رو به خودش جلب کنه بلکه توی وب فارسی هم از محبوبیت قابل توجهی برخورداره.
85 درصد از کاربرای گوگل پسندیدنش و توی IMDb هم در حال حاضر، امتیاز 8.1 از 10 رو داره. امتیاز گوگل، معمولا مردمیتره و انتظارشو داشتم که استقبالی که مخاطبا ازش کردن، کمابیش کمتر از نقدا باشه. در واقع نقدایی که به این سریال شده خیلی خوبه و میشه حدس زد که بیشتر تونسته بازخورد مثبتی از لیبرالا و بخصوص لیبرالای آمریکایی و افراد پیرو ایدئولوژیهای مدرن دریافت کنه.
شروع این سریال، روند کندی داره. بسیار دیالوگ محوره و اتفاقات سرگرم کنندهی کمی داره. یه داستان علمی و دراماتیک داره و در ابتدا، اتمسفر زندگی آمریکایی رو به شدت نقد میکنه.
در واقع چیزی که ازش تعجب میکنم هم همینه که چطور نظر مخاطبا و منتقدا به جهانبینیای که این سریال قصد داره ارائه بده جلب نشده؟ اصلا بگیم که روایت تاریخی تخیلی اما جالبی داره و به خوبی تونسته فضای دههی 70 رو بازگو کنه و هیچ فرقی با اتفاقات واقعی نداره؛ اما چرا کسی از خودش نمیپرسه که این دیالوگا و اتمسفرسازیها برای دامن زدن به چه افکاری ساخته شده و میخواد ما رو تحریک کنه که سراغ چه جور جهانبینیای بریم؟
اینکه یه سریال میاد و به جنگ، و تخریبی که به بار میاره، به روشای کلاسیک انتقاد میکنه و جنایت کارای جنگی رو زیر سوال میبره، لزوما به این معنی نیست که محتوای خوبی داره و قراره ما رو به سمت یه تغییر خوب، هدایت کنه.
سفر به ماه، نه تنها تبدیل به یه قضیهی سیاسی و وطن پرستانه میشه؛ حتی میبینیم که تاثیرپذیری آدما از ایدئولوژیهایی که با این خواستهها شکل گرفته، چقدر روی کیفیت زندگی شخصیشون تاثیر میذاره. طرف حتی حاضره چشمشو روی خیانت شوهرش ببنده تا بتونه پشتیبانش توی فتح فضا و تحقق آرمانای وطن پرستانه بشه.
اونا به شکل حماقت آمیزی روی نژاد و ملیت خودشون قمار میکنن در حالی که میبینن حتی زیر سایهی این ملیت هم نمیتونن حس آزادی داشته باشن و درگیر یه سری عرف و فرهنگ ویروسی شدن.
این سریال، از سفر به ماه شروع میشه و کم کم سراغ تک تک ایدئولوژیهای مدرن میره، بخصوص جنبش زنان و مفاهیمی مثل لیبرالیسم، سوسیالیسم و مارکسیسم. اما نتیجهی نهایی، بیش از هر چیز، مطابق طبع لیبرالا طراحی شده. این یه ایدهی خوبه که نه سیخو میسوزونه و نه کبابو؛ چون این طیف از ایدئولوژیها، انتخاب همون کسایی هستن که حاضرن همچین فیلم و سریالایی رو ببینن و پول خودشون رو صرف خرید اشتراک سرویسای پخش فیلم و سریال کنن.
حالا که بحث اشتراک فیلم و سریال شد هم بگم که اگه نگاهی به کامنتای این سریال، توی گوگل و بعضی سایتا بندازید؛ متوجه میشید که خیلیهاشون این سریالو دیدن چون وقتی گوشی اپلشونو خریدن، دیدن این سریاله توی اپل تیوی، رایگان بوده. یعنی اگر این حرکت تبلیغی نبود، بخش زیادی از این کامنتا ممکن بود که اصلا شکل نگیره.
معمولا بدبینی و انتقاد به فیلمای تاریخی، خیلی سختتر از فیلمایی هست که بر پایهی یه داستان کاملا غیر واقعی ساخته میشن؛ چون ما تصویر روشنی از تاریخ نداریم و صرفا کافیه که فیلم، به کتابای شاخص تاریخ و مستندای باقی مونده، تعهد داشته باشه.
خیانت در داستانای تاریخی، چطوری میتونه صورت بگیره؟ حتی اگر صحبت از تاریخ معاصر باشه هم روایت داستان، میتونه تحت تاثیر جانبداریهای خاصی قرار بگیره. این جانبداری، معمولا برای طرفداری از یه سری ایدئولوژی یا قربانی جلوه دادن افرادی صورت میگیره که اتفاقا مقصرای وقوع یه حادثه هستن. این هنرمندا، نقش یه جور کشیشو دارن که گناه همچین آدمایی رو میشورن و یا کمک میکنن تا فرهنگ عامه، حس بهتری نسبت به خودش داشته باشه و حس کنه که مسئولیت خاصی در مقابل بسیاری از اتفاقات شرارت آمیز نداشته و همه چیز تقصیر یه عدهی خاصه که پشت درای بسته، در حال مهندسی جامعه هستن.
فکر میکنید چرا اینقدر محتوای مرتبط با نژاد پرستی و فمینیسم مد شده و حتی بعضی سازندهها حاضرن به شکل افراطی و خندهداری به این موضوعا بپردازن؟ کی واقعا دلش به حال همنوعاش میسوزه؟ دنیای ما واقعا اینقدر هنرمند و متفکر انسان دوست نداره و بحث پول درآوردنه؛ نه لزوما ایجاد صلح.
بماند که بعضی از این ایدئولوژیها نه تنها توی ایجاد صلح و برابری موفق نبودن بلکه نفرت و بدبینی رو بین گروههای مختلف، منجمله جنسیتها و ملیتهای مختلف، بیشتر کردن.
انتقادی که روی تحریک احساسات و برانگیخته کردن ترحم مخاطبش متمرکزه، خیلی بعیده که بتونه تاثیر چندان چشمگیری ایجاد کنه. طرف میاد فیلم و سریالشو میبینه و سرگرم میشه و حالا شاید یه اشکی هم بریزه؛ اما فرداش دوباره میره توی جامعه و به روال خودخواهانهی قبل، برای یه سیستم کاپیتالیستی کار میکنه یا کارای سایکوتیک خودشو به اسم اینکه این طبیعت بشره و در غرایز ابتداییمون نهفته توجیه میکنه.
این سریال، اگر هم به نسلکشی یا تبعیض جنسیتی انتقاد کرده، بیشتر دنبال تحریک احساسات هست تا اینکه واقعا بخواد تغییر مثبتی رو ایجاد کنه.
ایدئولوژیهای مدرن رو میشه نوعی دین جدید در نظر گرفت که تا وقتی باهاش همراه هستی و تقدیسش میکنی، زیر سایهی جامعهای که پذیرفتنش امنیت داری؛ اما وقتی که شروع کنی به انتقاد کردن و زیر سوال بردنش، با یه عده رو به رو میشی که صرفا احساساتی شدن، و یا خشمگین میشن و طردت میکنن؛ چون احساساتشون جریحهدار شده.
فیلم و سریالای جدید میان و گناه دانشمندا و افرادی که تحت تاثیر وطنپرستی یا ترس از بقا، دست به کارای خودخواهانه زدن رو میشورن و به آدما این حسو میدن که تهه نبوغ و حرکتای انسان دوستانه اینه که میفهمی هیچ راه نجاتی نیست و طبیعت ما بهمون اجازه نمیده که یه زندگی جمعی خوب داشته باشیم. آدمای نابغه یا نابود میشن یا نگاه بسیار ناامید و بدبینانهای به بشریت پیدا میکنن یا خودکشی میکنن، و بقیه، جوری توی توهم و ساحل امنشون زندگی میکنن که انگار هیچ اتفاق بدی نیوفتاده.
واقعا شما باور میکنید که یه دانشمند که تک تک حرکات دانشمندای کشور رقیبش که اون سر دنیا هست رو زیر نظر داره، اینقدر ذهنش بسته باشه و از همهجا بیخبر باشه که نقد چند تا متفکر در مورد نتیجهی خودخواهیهاش و خودفروشیهای علمیشو درک نکنه؟ همهشون میدونن که نتیجهی کارشون ممکنه چقدر خطرناک باشه؛ ولی میخوان که خودنمایی کنن و بهترینا رو برای خودشون و خونوادهشون داشته باشن؛ میخوان که توی تاریخ علم، جاودانه بشن و یه ملت جوگیر، همیشه مجیزشونو بگن. بعد یه عده کارگردان و نویسنده شروع میکنن به ساختن فیلمایی که سعی داره همین دانشمندا رو قربانی نشون بده و گناهشونو پاک کنه، و فیلماشون به خاطر خوش ظاهر بودن و حرفهای بودن دیالوگا و فضاسازی، هر سال جزو پرفروشا میشه یا سریالاشون توی تلویزیونای خطی و غیر خطی، حسابی بیننده پیدا میکنه.
جمعبندی
نظر من رو میخواید همچین سریالا و فیلمایی رو اگه دوست دارید محض سرگرمی ببینید ولی در مقابل محتوایی که سعی دارن بهتون تلقین کنن هم مسئولیت پذیر باشید. یکم به این شعارای قشنگی که توی محتوای رسانه گفته میشه شک کنید؛ آخه جوامع ما بهش میخوره این همه دلسوز و هنرمند و متفکر همدل داشته باشه؟ اگه این همه تعدادشون زیاد بود، وضعمون اینقدر خراب بود؟ بعید میدونم بشه اسم همچین افرادی رو گذاشت هنرمند و متفکر پیشرو. در نظرم خیلیهاشون فقط دنبال سود بیشتر هستن و میخوان شهرت به دست بیارن و خدا میدونه چقدر خودخواهی و تقلب انجام میدن تا بتونن به مزیت دیده شدن توی همچین رسانههایی برسن.
نقد سریالایی مثل برای تمام بشریت، مستقیما شما رو به سمت مفاهیم جامعهشناسی و روانشناسی میکشونه، به بحثایی که حتی توی محافل علمی هم سرش دعواست و اختلاف نظر زیادی وجود داره.
وقتی یه ایدئولوژی تبدیل به باور جمعی میشه و معیار تشخیص اخلاقی قرار میگیره، لزوما به این معنی نیست که این ایدئولوژی، کاملا سالمه و نمیتونه نابهنجاری رو بازتولید کنه؛ بحث اینه که انتقاد کردن به این معیارای اخلاقی، حساسیت بیشتری رو ایجاد میکنه و به خاطر همه گیریشون، شما لازمه منتقد جسورتری باشید و بتونید با آدما، به زبون قابل فهمی صحبت کنید.
این مقاله واقعا کامل نیست و بیشتر برای معرفی این سریال نوشته شده اما فکر میکنم ارزششو داره که هنوزم راجع بهش فکر کرد و مخاطبای این سریالو به چالش کشید.