برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
آرمانشهر هالیوود: بومشناسی در سینمای معاصر آمریکا| معرفی کتاب
منتشر شده در تاریخ ۲۷ امرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
کتاب Hollywood Utopia در هماهنگی زیادی با ایدئولوژی اکولوژیسم هست که در آمریکا، محبوبیت خاص خودش رو داره و در نقاط مختلف دنیا هم میشه فعالیتشون رو به وضوح دید.
نویسنده ی این کتاب، کوچک ترین چیزها در سینما رو بهانه کرده تا بتونه یه نسبتی بین فعالیت فیلمسازا و اکولوژی پیدا کنه. مثلا میگه که هالیوود اغلب از تصویر طبیعت برای ایجاد حس نوستالژی یا نگرانی درباره ی آینده ی محیط زیست استفاده کرده اما لزوما مثال هایی که میاره، همیشه چندان قانع کننده نیستن.
در بخشی از کتاب، درمورد تاثیر اکولوژیکی فیلم های علمی تخیلی و مفهوم طبیعت در سینمای عامه پسند صحبت کرده و میگه که ترس ها و آرزوهای انسانی، اغلب بازتاب مستقیم محیط پیرامون ما هستن که در روایت های علمی تخیلی، به شکل واضحی دیده میشن. در فرهنگ سینمایی، دو مفهوم یوتوپیا و دیستوپیا تقریبا همه جا حضور دارن و در ژانر علمی تخیلی، حضورشون پررنگ تره و طبیعت، میتونه حتی قدرتمندتر از احساسات ملی گرایانه، نشون بده که طبیعت، دست بالا رو داره و وضعیتش، روی کیفیت زندگی کل مردم دنیا تاثیر میذاره.
توی این کتاب درمورد ایدئولوژی های سبز و قرمز و لزوم ترکیب کردنشون صحبت میشه. ایدئولوژی قرمز، اشاره به سوسیالیسم داره و ضرورت ترکیب این دو ایدئولوژی رو چیزی میدونه که در هالیوود، فقدانش احساس میشه.
سوسیالیسم معمولا روی عدالت اجتماعی، برابری اقتصادی و کنترل منابع به دست جامعه تمرکز داره درحالیکه ایدئولوژی سبز یا محیط زیست گرایی، روی حفاظت از طبیعت، توسعه ی پایدار و کاهش تاثیرات مخرب انسانی بر محیط زیست تاکید میکنه و نوعی دیوار نامرعی بین این دو هست که هنوز رودروایسی های زیادی دارن. این ترکیب، لزوما محبوبیت خاصی نداره اما به طور جداگانه، طرفدارای خاص خودشونو دارن. بخصوص درمورد سوسیالیسم، معمولا با افرادی طرفیم که به سختی ممکنه از خواسته های خودشون بخصوص موضوعی مثل تولید مثل کوتاه بیان و اهمیت زیادی به خواسته های سنتی انسان میدن، حتی اگر این خواسته ها، لزوما وجهه ی اخلاقی نداشته باشه.
خیلی از طرفدارای سوسیالیسم به سختی از باورهای سنتی کوتاه میان چون این تفکر، اغلب روی نیازهای اجتماعی انسان ها متمرکزه نه روی الزامات محیط زیستی. بعضی از ارزش های سوسیالیستی، بیشتر به نیازهای فوری اجتماعی توجه دارن تا به پایداری بلند مدت که باعث میشه ایده های محیط زیستی، در اولویت دوم قرار بگیره.
محیط زیست گرایی روی حفظ منابع و کاهش مصرف تاکید داره اما سوسیالیسم، بیشتر روی توزیع و بهره وری از منابع تمرکز داره که بعضا باعث ایجاد تعارض میشه.
توی این کتاب در مورد تقابل زمان خطی انسان با تکرار چرخه ای طبیعت صحبت میشه. به طور ساده، این مفهوم درمورد تفاوت اساسی بین نحوه ی تجربه ی زمان توسط انسان و چرخه های طبیعی صحبت میکنه.
ما زندگی رو به عنوان یه مسیر پیش رونده تجربه میکنیم، جایی که گذشته پشت سر گذاشته میشه، حال در جریانه و آینده مقصدی هست که به سمتش حرکت میکنیم اما طبیعت، از نظر برخی، شامل الگوهای تکرار شونده است. فصل ها میچرخن، حیات تکامل پیدا میکنه و اکوسیستم ها در یک چرخه ی پایدار، حرکت میکنن.
در حالیکه انسان به تغییر و پیشرفت مداوم وابسته است، طبیعت در مسیر های تکراری تکامل پیدا میکنه بدون اینکه مفهوم پیشرفت، به شکل انسانی، درونش اتفاق بیوفته.
نویسنده عقیده داره که فیلم های علمی تخیلی، بیش از پیش این تضاد رو بررسی میکنن و تلاش دارن تا ارتباط بین زمان خطی بشری و چرخه های بی پایان طبیعت رو نشون بدن.
انتقادی که میشه نسبت به این بخش کتاب مطرح کرد اینه که طبیعت لزوما در حال چرخش نیست و این تصویر، میتونه کاملا اشتباه باشه و بعضا سینما سعی کرده ازش برای توجیه و کنار اومدن با برخی از نابهنجاری ها استفاده کنه. بحث اینه چیزی که ما آدما بهش میگیم رشد و عقیده داریم جوامع مون داره به سمتش میره، اصلا وجود خارجی نداره و گاها عقبگرد رو با رشد، اشتباه میگیریم.
یعنی ایده ی چرخه ی طبیعت، شاید یک تصویر بیش از حد ساده سازی شده است و سینما هم اغلب اونو به عنوان یک الگوی تکرار شونده پذیرفته. خیلی از تحلیل ها میگن که طبیعت در چرخه های مشخصی حرکت میکنه اما حقیقت اینه که اکوسیستم ها دائما تحت تغییرات غیر قابل پیش بینی هستن و نه لزوما در یک الگوی بسته و تکراری. بعضی از فیلم ها این تصویر رو به کار بردن تا تغییرات اجتماعی رو به شکل یک روند اجتناب ناپذیر و طبیعی نشون بدن حتی وقتی این تغییرات، واقعا پیشرفت به حساب نمیان.
چیزی که جوامع انسانی بهش میگن پیشرفت، همیشه به معنای بهبود واقعی نیست. گاهی حتی عقبگردهایی در لباس رشد اتفاق میوفتن و مسیر جوامع، تحت نام "مدرنیته" ، عملا ممکنه به شکست منجر بشه.
ما دوست داریم فکر کنیم که به سمت آینده ای روشن تر حرکت میکنیم اما اگر تغییرات به یک مسیر اشتباه هدایت بشن، عملا در حال تحمیل یک عقبگرد هستیم و نه رشد واقعی.
تضاد بین یوتوپیا، ایدئولوژی و نگاه انتقادی به اکولوژی
وقتی یه روایت اکولوژیکی بخواد به یک متا-نظریه ی جامع برای رفتار انسانی تبدیل بشه، ممکنه با تناقضات درونی خاصی رو به رو بشیم. نویسنده درمورد فیلم های علمی تخیلی ای صحبت میکنه که به جای تصویر سازی یک یوتوپیای اکولوژیکی، بیشتر روی محیط های دیستوپیایی تمرکز داره.
نویسنده عقیده داره هرچند که نظر عالب به سمت هماهنگی با طبیعت میره ولی عقیده دارن که منابع طبیعت میتونن محدود باشن اما در بین طیف گسترده ی طرفدارای محیط زیست، توافق کمی درمورد نحوه ی رسیدن به این هدف وجود داره.
نویسنده هشدار میده که بعضی از فیلم های هالیوودی تصویری رمانتیک از طبیعت ارائه میدن که هدفش کاهش استرس زندگی مدرن و جلب مخاطب در سطوح مختلف اجتماعیه اما این تصویر، ممکنه به سمت ساده سازی افراطی یا انحراف از واقعیت محیط زیست منجر بشه.
این کتاب میگه که هالیوود، به نحوی در حال تغییر معنای یوتوپیا هست که در سینما، مفاهیم یوتوپیایی، لزوما شکل ثابتی نداشتن. نمایش یوتوپیا اغلب به جای تحلیل انتقادی، صرفا برای جذب مخاطب و نمایش امید طراحی شده.
جنبش های محیط زیستی به دست گروه های غالب در جوامع غربی، برای اهداف خودخواهانه ای مورد استفاده قرار میگیرن و سرمایه داری به راحتی میتونه وجدان محیط زیستی رو برای خدمت به فرهنگ مسلط تغییر بده. نمونه اش کارایی هستن که در ظاهر، مطابق با اکولوژیسم ساخته میشن اما در عمل، نوع دیگه ای از مصرف گرایی و خواسته های خودخواهانه رو ترویج میدن.
رویکرد بین رشتهای
نویسنده از نظریه های مختلف برای بررسی تاثیرات محیط زیستی در فیلم ها استفاده میکنه از جمله تحلیلهای پسامدرن، فمینیستی و نظریه ی سایبورگ.
چند انتقاد به محتوای کتاب
اینکه نمایی از طبیعت رو توی فیلم نشون بدن، به معنی تقدیر از طبیعت نیست. نحوه ی ارتباط بین زندگی انسان و طبیعت، بیش از پیش به مفهوم انتزاعی و شامل روابط پیچیده ای هست که نمیشه به راحتی به تصویر کشید. سینما در این مورد، لزوما گفتمان فلسفی چندانی نداره و یه ابرقهرمان که آشغالا رو از محیط زیست جمع میکنه یا حیوونا رو نجات میده، بیشتر شبیه یه محیط زیست گرای خام و مبتدیه.
نمایش طبیعت در سینما، لزوما به معنی تقدیر از اون نیست. خیلی از فیلم ها فقط تصویری از طبیعت رو ارائه میدن بدون اینکه واقعا سراغ بررسی فلسفی یا معنای دقیق طبیعت برن.