ناتیفیکیشن‌ها رو فعال کن!

برای دریافت ناتیفیکیشن‌های مربوط به آخرین فیلم‌ها و آپدیت‌های جدید آن‌ها، کافی است دسترسی به اطلاعیه‌ها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر می‌مونی!

سه تا از جوکرای سینما و بازیگری متود

سه تا از جوکرای سینما و بازیگری متود

سه تا از جوکرای سینما و بازیگری متود

منتشر شده در تاریخ ۱ فروردین ۱۴۰۴

0 بازدید

سه تا از جوکرای سینما و بازیگری متود

سه تا از جوکرای سینما و بازیگری متود

وقتی صحبت از نقد بازیگری و انواع سبک بازی میشه، بازیگری متود یا متود اکتینگ، با قدرت، شروع به خودنمایی میکنه. متود اکتینگ، توضیح ساده اما روش پیاده‌سازی پیچیده‌ای داره و بازیگرا به نسبتای مختلفی از عهده‌ی اجراش برمیان.

این مطلب صرفا برای معرفی یک روش بازیگری نیست و به این موضوع می‌پردازه داره که این شیوه‌ی بازی، چطور می‌تونه الهام بخش واقع بشه؟ چه مزیتایی داره؟ همچنین چه تاثیر روانی‌ای روی بازیگر و ذهن مخاطبش میتونه داشته باشه؟
در جریان این مطلب، سه تا فیلم سینمایی یعنی جوخه‌ی انتحار، جوکر ۲۰۱۹ و شوالیه‌ی تاریکی به عنوان مثال، مورد بررسی قرار گرفتن اما قرار نیست که داستان این فیلما اسپویل بشه.

متود اکتینگ، نمونه‌ای از وجه خلاق انسان برای به رخ کشیدن توانایی‌های روانیش در دنیای بازیگریه. چطور یه انسان می‌تونه اینقدر ذهنشو دستکاری کنه که بتونه به جای یه کاراکتر خیالی یا واقعی، زندگی کنه و در حین بازی، حسی رو به مخاطب خودش منتقل کنه که بسیار باور‌پذیر و همدلی آفرین باشه؟
متود اکتینگ، علاوه بر دنیای بازیگری، می‌تونه در دنیای داستان نویسی هم مورد استفاده قرار بگیره. خیلیا با وجه تاریک متود اکتنیگ به سراغش میرن و این روشو، با ریسک زیادی همراه میدونن. اما اگر همین روش وجود نداشت، بسیاری از آثار جذاب و دیدنی سینما هم خلق نمی‌شدن. به راحتی هم نمیشه گفت که هر بازیگری که سراغ این متود رفته دچار مشکل روانی شده.
برای مثال‌های این مطلب، سراغ سه تا فیلم رفتم که هم به خاطر استفاده‌ی بازیگرا از متود اکتینگ معروف شدن و هم خیلی از ماها ممکنه دیده باشیم‌شون. سه تا جوکر یعنی جوکر شوالیه‌ی تاریکی، جوکر 2019 و جوکر جوخه‌ی انتحار.

جوکر شوالیه‌ی تاریکی، همچنین به خاطر خودکشیش جزو مثالای تراژیک متود اکتینگ به حساب میاد؛ چون بعضیا عقیده دارن که طرف اینقدر توی نقشش فرو رفته و زندگیش کرده که دچار فروپاشی روانی شده. با عرض احترام به همه‌ی دوستداران هیث لجر، باید بگم که این فرضو هم در نظر بگیرید که طرف وضعیت روانی نامیزونی داشته و این قضیه صرفا به مشکلش دامن زده.
همونطور که فرو رفتن توی یه نقش، یه مهارت به حساب میاد، بیرون اومدن از اون نقش هم یه مهارته و زیاد جالب نیست که بخوایم این اتفاقات رو به تعهد کاری آدما ربط بدیم. اینطوری مسئولیت پذیری خودمون در برابر نابهنجاری رو از دست میدیم و ناراحتی‌های روانی، برامون تبدیل به پدیده‌های نمایشی و سرگرمی میشن.

وقتی حرف از مشکلات روانی وسط باشه، یعنی طرف ممکنه جونشو از دست بده. این صرفا انتقاد من نیست؛ افرادی که بعضا روان درمانگرن هم عقیده دارن مشکلات روانی و افسردگی، تبدیل به یه سوژه‌ی سرگرم کننده در هالیوود شده و بی‌تفاوتی آدما به این موضوع و استقبال صرفشون از همچین کاراکترایی باعث شده که بعضی از فیلمسازا به هر قیمتی دنبال پول درآوردن از همچین سوژه‌هایی باشن.
هالیوود یه محیط با ساخته‌های بسیار پیچیده و تحسین برانگیزه اما نمی‌تونیم منکر وضعیت رقابتی و شدیدا کاسب کارش هم بشیم. توی همین سال 2023 ما اعتراضات سگ-افترا رو داشتیم که داد هنرمندای این صنعت درومده بود و خواستار این بودن که ازشون سو‌استفاده نشه و بتونن سهم بیشتری از این صنعت داشته باشن.

ما فقط بازی‌های خوب و بهترین‌های هالیوود رو ممکنه ببینیم اما چقدر هر سال، فیلم و سریال جدید ساخته میشه و خیلی‌هاش فراموش میشه یا نمی‌تونه برای سازنده‌هاش درآمد خوبی رو ایجاد کنه؟ تعداد این مدل ساخته‌ها خیلی بیشتر از اونه که فکرشو کنیم.
اینها رو گفتم که برسیم به اینجا که نیازی نیست نگاهی سانتی مانتال به متود اکتینگ داشته باشیم. این یه مهارته که به کارگیری صحیحش می‌تونه یه تجربه‌ی فوق العاده رو هم برای بازیگر و هم بیننده ایجاد کنه و باعث سود و موفقیت تجاری هم بشه. این خیلی مهمه که هم خوده بازیگر و هم بیننده‌ها نگاه انتقادی به ایده‌های جدید داشته باشن و عوارض احتمالی این ایده‌ها مدیریت بشه.

جوکر تاد فیلیپس
توی سال 2019، یه نسخه‌ی جالب و متفاوت از جوکر ساخته شد که نگاهی به شدت روانشناختی به یه کاراکتر شناخته شده داشت. اتمسفر این فیلم، تفاوت زیادی با فیلمای شناخته شده‌ی شخصیت‌های دی سی داره.
نقش جوکر تاد فیلیپس رو واکین فینیکس بازی میکنه که به خاطر بازیش توی کارای روانشناختی، شهرت پیدا کرده. اگه قبل از تولید این فیلم، راجب بازی واکین فینیکس به عنوان یکی از شخصیت‌های دی‌سی صحبت میشد، در نظرم یه چیز خنده‌دار و غیر ممکن بود اما با توجه به اتمسفر و فیلمنامه، اتفاقا فضای جوکر فیلیپس، مناسب شیوه‌ی نقش آفرینی واکین فینیکس هست.
واکین فینیکس رو میشه یکی از بازیگرایی به حساب آورد که به کرار، از متود اکتینگ برای پررنگ کردن و باورپذیری شخصیت‌های خودش استفاده میکنه. یعنی حتی اگه با یه کارگردان تازه کار هم طرف باشه و سراسر فیلم رو بازیگرا و روشای ناشیانه پر کرده باشه، واکین فینیکس، نقش خودشو خوب و باورپذیر پیاده میکنه.

وقتی اونو توی نقش یه فرد روان رنجور میبینی، ممکنه به راحتی تحت تاثیر قرار بگیری و رنجش رو درون خودت احساس کنی و با وضعیت روانیش به همزاد پنداری برسی. اصلا تعجب نمیکنم که واکین فینیکس جزو بهترین بازیگرای قرن 21 شناخته شده.

جوکر شوالیه‌ی تاریکی
هیث لجر، نسبت به بقیه‌ی بازیگرای حاضر در شوالیه‌ی تاریکی، مثل یه ستاره میدرخشه. اولش فکر میکنی که با یه کار ابرقهرمانی معمولی طرفی؛ فیلمنامه و فیلمبرداری هم خوبه اما به جز ایجاد هیجان و بازی بصری، اتفاق بخصوصی نمی‌افته. ولی هیث لجر، بازی جذابی رو به نمایش میذاره و ظرافت قابل توجهی رو توی نحوه‌ی دیالوگ گفتنش و واکنش و حرکاتش میشه دید.

شما با مقایسه‌ی بازی‌هایی که با اسم متود اکتینگ معروف شدن می‌تونید درک کنید که این متود، همیشه با یه کیفیت، به نمایش در نمیاد و هر بازیگر ممکنه نسبت متفاوتی از تاثیر رو در بیننده ایجاد کنه. بعضی از بازیگرا که سراغ این متود رفتن، یه بازی بسیار باور‌پذیر و تحسین برانگیز رو به نمایش گذاشتن اما بعضی‌هاشون هم معمولی بودن.
شاید در نظرتون اینطور جلوه کنه که تشخیص اینکه یه بازیگر از متود اکتینگ بهره برده یه چیز نسبیه. متود اکتینگ، مجموعه‌ای از تمرین هاست که عموما به کمک ابزارای روانی صورت میگیره و بستگی به این داره که فرد، چقدر بتونه ذهن خودشو مهندسی کنه.

برای به نمایش گذاشتن یه بازی خوب به کمک متود اکتینگ، فرد فقط در جلوی دوربین، به بودن درون نقشش تظاهر نمیکنه؛ بلکه توی یه بازه ی زمانی نسبتا طولانی، سعی میکنه تا نقشی که بهش سپرده شده رو زندگی کنه. این از نحوه‌ی لباس پوشیدن و راه رفتن هست تا حتی رژیم غذایی و نحوه‌ی حرف زدن.

جوکر جوخه‌ی انتحار
جوکر جوخه‌ی انتحار هم از جمله ایفای نقشایی هست که بعضیا عقیده دارن بازیگرش از متود بازیگری بهره برده. این جوکر، بر حسب اتفاق، خیلی هم حاشیه داره. میگن که وقتی بازیگر نقش جوکر جوخه‌ی انتحار، یعنی جرد لتو متوجه میشه که دارن جوکر 2019 رو میسازن و واکین فینیکس می‌خواد نقشش رو بازی کنه، حسابی بهش برمی‌خوره و میگه من اصلا قهرم و دیگه هم جوکرو براتون بازی نمیکنم.

جرد لتوی جوخه‌ی انتحار، یه سری طرفدار داره ولی منتقدای زیادی هم داره. منجمله اینکه خیلیا عقیده دارن این تصویری که از جوکر ساخته شده، خیلی بچه‌گانه است و با تصویر رایجی از جوکر وجود داره، متفاوته.
من از دیدن جوخه‌ی انتحار و بازی جرد لتو هم لذت بردم ولی اینو هم قبول دارم که این جوکر، خیلی متفاوته؛ نه لزوما در مقایسه با بقیه‌ی فیلمایی که در مورد جوکر ساخته شده بلکه حتی در مقایسه با شخصیتی که دی سی سعی در معرفی کردنش داشته.

پودینگ یا جوکر جوخه‌ی انتحار، اینقدری متفاوت هست که می‌تونست حتی به عنوان یه شخصیت جدید با اسم و رسم متفاوت ظاهر بشه. ظاهر و بازی و حتی دیالوگ‌ها و داستانی که برای جوکر جوخه‌ی انتحار در نظر گرفته شده، یه تصویر سطحی نگرانه از کاراکتر جوکره؛ هرچقدر هم که خوب و جالب ظاهر شده باشه.

فضای سه تا فیلمی که با حضور جوکر بودن و مرورشون کردیم، به لحاظ محتوا و اتمسفر، تفاوتای قابل توجهی دارن. هر چقدر که جوخه‌ی انتحار می‌تونه عامیانه و مورد قبول رده‌های سنی مختلف قرار بگیره، چیزی مثل جوکر 2019، خیلی روانشناختی و بالغانه است. شوالیه‌ی تاریکی، به لحاظ محتوا، چیزی بین این دو فیلمه. اما به لحاظ بازی، هر سه جوکر، قابلیت همزاد پنداری زیادی دارن و میشه گفت که تونستن به شکل خوبی از بازیگری متود بهره بگیرن و به عنوان یه مثال آشنا، بشه ازشون برای درک و بررسی بازیگری متود استفاده کرد.

جوکر همچنین عوارض و پیامد‌های احتمالی استفاده از بازیگری متود رو به رخ میکشه. در همزاد پنداری با نقش‌هایی که بازگو کننده‌ی یه شخصیت روان‌گسیخته و جنون زده هستن، مسئولیت‌پذیری بیشتری باید به خرج داد و حامی بازیگری بود که قصد داره با یه کاراکتر مشکل‌دار، به همزاد پنداری برسه.
توصیه‌ای که معمولا به بازیگرای علاقه‌مند به استفاده از بازیگری متود میشه اینه که به خاطراتی در گذشته‌ی خودشون رجوع کنن که با احساسات و شخصیت نقش مد نظرشون همپوشانی داشته باشه. اونقدر اون خاطره رو مرور و زندگی کنن که تاثیرش توی شخصیت و رفتارشون پر رنگ شه.

اگر یکی مثل واکین فینیکس این همه سال، نقش افراد درونگرا و با مشکلات روانی خاص رو بازی میکنه، میشه گفت که تا حد زیادی تاثیرپذیرفته از زندگی واقعی خودش و چیزایی هست که از سر گذرونده و بحرانای روانیش رو مدیریت کرده و حالا می‌تونه از این تجارب، برای غربال شخصیت‌هایی که بازی میکنه، بهره ببره.

چرا همه از بازیگری متود استفاده نمیکنن؟
این تکنیک بازیگری، می‌تونه خیلی زمان بر باشه و انرژی زیادی رو از بازیگر بگیره. برای همینم هست که نمی‌تونیم انتظار داشته باشیم که به کرار، همچین نقش آفرینی‌هایی روی پرده ی سینما ظاهر بشن. یعنی یه بازیگر، حتی اگه مهارت زیادی در به کار گیری این سبک داشته باشه، بازم ممکنه طی بعضی از فیلما، دستشو پایین بگیره یا از این تکنیک، استفاده‌ی خاصی نکنه.

بازیگرایی که حاضرن وقت و انرژی خودشون رو صرف استفاده از همچین تکنیکی کنن، لازمه نوعی جاه‌طلبی رو داشته باشن؛ مثلا شانس تصاحب یه جایزه‌ی دهن پر کن بابت اجرای همچین تکنیکی خیلی زیاده. اما فارغ از جایزه، چند تا بازیگر هستن که اگر حمایت مالی خاصی ازشون صورت نگیره حاضر باشن در به کار گیری این تکنیک، ظرافت به خرج بدن؟
این مدل بازی‌ها هنوز در فیلمای مستقل، بیشتر از سینمای عامیانه است؛ چرا که به کار گیری همچین روشی، خیلی گرون تموم میشه و بعضی وقتا ارزش هیچ دستمزدی رو نداره. این تعهد و خوش سلیقه بودن خوده بازیگرا هست که خیلی وقتا اونا رو به سمت همچین بازی‌هایی میکشونه.

جمع‌بندی
بازیگری متود، قادره تجارب عمیق و تکرار نشدنی‌ای رو در دنیای فیلم و سریال، ایجاد کنه و بیننده‌ها رو حسابی در مورد نقد و بررسی کاری که تماشا کردن به چالش بکشه. توی این مقاله، صرفا یه سری نکات جزئی در مورد بازیگری متود مطرح شد. شما می‌تونید از خودتون بپرسید که تا امروز، کدوم نقش آفرینی‌ها واقعا تونستن تاثیر عمیقی رو درون ذهنتون ایجاد کنن و باعث یه جور همزاد پنداری شن؟ کدوم بازیگرا باعث شدن تا بتونید نقش معرفی شده توی یه فیلم رو عملا زندگی کنید و بیش از حد، براتون باور پذیر بشه؟ در این مواقع می‌تونید حدس بزنید که بازیگر مد نظرتون از تکنیک بازیگری متود استفاده کرده.