برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
پاکستان و انیمیشن شیشهگر
منتشر شده در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
0 بازدید
یکروز قبل از نوشتن این مطلب، یعنی 27 فروردین 1404، گاردین خبری درمورد انیمیشن شیشه گر رو پوشش داد. در جریان این مطلب، قصدمون این نیست که صرفا ترجمه ای از مطلب گاردین ارائه بشه و اصل خبر، چیز بخصوصی غیر از معرفی یه انیمیشن سینمایی نیست.
این انیمیشن که تصاویرش میتونه شما رو به سرعت به یاد انیمه های استودیو جیبیلی بندازه، ادعا میشه که اولین انیمیشن دستی پاکستان هست. گزارش هم سعی کرده داستان و حرکت پاکستان برای ارائه ی یه انیمیشن امروزی رو تحسین کنه. با توجه به پیشرفت های هوش مصنوعی و امکاناتی که میتونه در اختیار تصویرگرا قرار بده، هیچ بعید نیست که اغلب ایده های این انیمیشن، توسط هوش مصنوعی تولید شده باشه و دلیل شباهت زیادش به محصولات جیبیلی هم همین باشه. هرچند که چنین کاری، به خودی خود بد نیست و اگر ازش برای ساخت یه داستان خوب استفاده بشه، واقعا میتونه تحسین برانگیز هم باشه.
داستان درمورد یک شیشهگر و پدرش هست که کارگاهشون در معرض جنگه و نگران کسب و کارشون هستن. پسر شیشه گر، به دختر یک فرد نظامی علاقه مند هست و از بسیاری جهات، حتی خوده داستان پردازی هم تا حدی از محصولات جیبیلی الهام گرفته شده.
برخی عقیده دارن که این کار، در عین اینکه ظاهرش یادآور محصولات آسیای شرقی هست اما تونسته استقلال خودش رو با تکیه به فرهنگ پاکستانی و ایجاد یه روایت ضد جنگ، حفظ کنه.
نشون دادن چهره ی جنگ و تاثیری که روی آرزوهای آدما میذاره لزوما منجر به ساخت یه اثر ضد جنگ نمیشه. عدم اصالت تصویرگری و حتی موسیقی متن این اثر هم بیش از اینکه تصویری از استفاده ی خلاقانه از علم جدید برای بهینه سازی فرآیند تولید باشه، بیشتر شبیه یه جور تقلب برای وارد شدن به مارکتی هست که هرچقدر هم نابهنجار باشه، سعی کرده هنرمندای خلاق رو درون خودش راه بده. هنرمندا برای رشد کردن و نشون دادن استعدادشون، حتی اگر بخوان از این استعداد، سواستفاده ای به عمل بیارن، نیاز دارن که حمایت یک جامعه رو داشته باشن. چنین محصولاتی، چنانچه توسط مخاطب عمومی بین المللی، بدون در نظر گرفتن فرهنگی که عرضه اش کرده مورد تحسین قرار بگیرن، صرفا به حمایت های احساسی و چشم و گوش بسته نسبت به جنگ منجر میشن. یعنی یکی اون سر دنیا نشسته و هیچ درک روشنی نسبت به فرهنگ و تجربه ی مردم چند تا کشور از اون سر دیگه ی دنیا نداره و اجازه میده که یک سری محصول فرمایشی، احساساتشو تحریک کنن و باعث بشن که با الگوهای نه چندان منطقی ای، طرف درست و غلط یک جنگ رو مشخص کنه و حتی موقعیت اجتماعی خودش رو برای حمایت از یکی از طرفین درگیر، به خطر بندازه.
شما نمی تونید از فرهنگی حمایت کنید که تیشه به ریشه ی تجربه ی مردمش از زندگی زده و با حماقت خودش درگیر ناامنی و جنگ شده و انتظار داشته باشید که با ساخت یه انیمه ی سانتی مانتال، مردم دنیا به شما و فرهنگتون، احساس خوبی پیدا کنن. چنین کاری نوعی عوام فریبی به حساب میاد. ادبیات ضد جنگ، یک ادبیات انتقادیه و استفاده از مسائل احساسی و رمانتیک برای ایجاد یک کنتراست در مقابل خشونت جنگ، یک ایده ی بسیار پرتکرار و نابهنجار در داستان هایی به حساب میاد که دنبال فریب دادن مخاطب بالقوه ی خودشون هستن.
این کاری هست که خوده استودیو جیبیلی هم در برخی از ساخته های خودش انجام داده. اغلب، کسی دست روی فرهنگ خودش نمیذاره و نمیگه که چی باعث شد یه ملت به جایی برسه که درگیر جنگ و خشونت بشه یا مردمش کرور کرور دست به مهاجرت بزنن. کنار هم قرار دادن جنگ و یک درام عاشقانه، صرفا قدرت میل بقا و کنجکاوی در مورد دوام و بقای یک رابطه رو افزایش میده اما لزوما درک روشنی نسبت به ماهیت جنگ ایجاد نمیکنه.
جمع بندی
این ظاهر حرفه ای یک اثر نیست که غنای فرهنگی و هنری یک جامعه رو نشون میده؛ بخصوص در حال حاضر که هوش مصنوعی میتونه بسیاری از کارای پیچیده رو بهتر از آدما انجام بده و هزینه های تولید محصولات هنری رو کاهش بده. گاهی باید یک نگاه غیر مستقیم به یک پدیده داشت و دنبال چیزی گشت که جاش خالیه. برای اینکه ببینید یک فرهنگ واقعا به دنبال صلح هست، به صحبت های شیرین و عشق ورزیدن افرادی که جلوی دوربین میرقصن نگاه نکنید؛ دنبال افرادی بگردید که همین فرهنگ رو زیر سوال بردن و مورد انتقاد قرار دادن و ببینید که به چه عاقبتی دچار شدن.
این نگاه خوشبینانه و ساده لوحانه ی تمدن های غرب سیاره نسبت به هنر، سمی بودن خودش رو در مواقعی نشون میده که فکر میکنن همه جای دنیا قراره با منتقدا مثل جوامع خودشون برخورد شه و اگر جایی درگیر جنگ و درگیری هست، صرفا چند سیاستمندار قدرتمند هست که به فساد دچار شدن و مردم جامعه، قربانی و مظلوم به حساب میان.