برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
پروندهی بلیک لایولی و جاستین بالدونی
منتشر شده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
0 بازدید
پروندهی بلیک لایولی و جاستین بالدونی
در زمان تحریر این مطلب یعنی 10 مه 2025، خبر جدیدی درمورد پروندهی اتهام جنسی بلیک لایولی به جاستین بالدونی منتشر شد و دوباره توجه دیگران رو به این قضیه جلب کرد.
این گزارش برای افرادی نوشته شده که تا امروز، چیز خاصی درمورد این پرونده نشنیدن و خلاصه ای از اتفاقات به وجود اومده است.
قضیه اینه که بلیک لایولی و جاستین بالدونی، درگیر یه پرونده ی حقوقی هستن که در زمان تولید فیلم It End With Us به وجود اومده. جاستین بالدونی با جمعای فمنیستی معاشرت داشته و درمورد کلیشه های مردانه هم کتاب نوشته و از فمنیستا جایزه هم دریافت کرده و خوده این فیلمش هم ارتباط مستقیمی با خشونت خانگی و مشکلاتی که زنان تجربه میکنن داره.
جاستین بالدونی علاوه بر کارگردانی، نقش یه پسر جذاب رو توی این فیلم بازی کرده و حسابی زیر بغل خودش هندونه کاشته.
ربط تیلور سوییفت با این پرونده اینه که تیلور، دوست صمیمی خانوم بلیک لایولی به حساب میاد و بالدونی ادعا کرده که لایولی از اسم تیلور برای پیشبرد دعوای حقوقی استفاده کرده. هرچند دار و دسته ی تیلور، بلیک رو گردن نگرفتن و گفتن که تیلور سوییفت هیچ نقشی در جریان تولید، انتخاب بازیگرا یا موسیقی فیلم نداشته و حتی نسخه ی تدوین شده ی فیلم رو تا چند هفته بعد از اکران ندیده.
این پرونده باعث شد که رابطه ی تیلور و لایولی تحت تاثیر قرار بگیره بخصوص بعد از اینکه تیلور توی بازی Super Bowl 2025 همه ی آجی های صمیمی خودش رو دعوت کرد غیر از بلیک.
بلیک لایولی در جریان این فیلم، بازیگر نقش اصلیه و شما وقتی فیلم رو ببینید، متوجه میشید که چه ارتباط جنسی پررنگی بین بلیک و بالدونی وجود داره و خیلی عقیده دارن از بالدونی برمیاد که تمام کارای بدی که بلیک بهش نسبت داده رو انجام داده باشه.
بحث اینه که بلیک لایولی، در زمان تولید، ذره ای صداش درنیومده و این سکوتشو گذاشته به حساب اینکه میخواسته به فروش فیلم آسیبی نرسه.
لایولی گفته که بالدونی و استودیوی تولید فیلم، بعد از جلسه ای که با اون و همسرش یعنی رایان رینولدز درباره ی آزار جنسی مکرر صحبت کردن، کمپینی برای تخریب اعتبارش راه اندازی شد.
این کمپین، شامل انتشار اخبار منفی در رسانه ها و ایجاد شایعات در انجمن های آنلاین بوده.
در ادامه، بالدونی از برنامه ی تبلیغاتی کنار رفت درحالیکه لایولی و شوهرش نقش پررنگی در تبلیغات داشتن.
وکیل بالدونی این اتهامات رو کاملا غلط و توهین امیز دونسته و ادعا کرده که استودیو به خاطر تهدیدای متعدد لایولی در طول تولید، مجبور شده یه مدیر بحران استخدام کنه. لایولی هم توی بیانیه ای گفته که امیدواره اقدام قانونیش بتونه از افرادی که درباره ی رفتار نادرست صحبت میکنن، محافظت کنه.
لایولی ادعا کرده که بالدونی بدون اجازه بوسش کرده و درباره ی زندگی شخصیش حرفای نامناسبی زده. همچنین گفته شده که تهیه کننده ی این فیلم یعنی جیمی هیث، ویدیویی از همسرش در حالت برهنه به لایولی نشون داده.
آژانس WME که نمایندگی هر دو بازیگر رو بر عهده داشته، در نهایت تصمیم گرفت که همکاری خودش با بالدونی رو قطع کنه.
بالدونی با ثبت شکایت 250 میلیون دلاری علیه نیویورک تایمز، ادعا کرده که گزارش این روزنامه درست نبوده.
هنوز هم حکم نهایی دادگاه صادر نشده اما حمایت گسترده ی اتحادیه ی بازیگری هالیوود و کمپانی سونی از بلیک لایولی، نشون میده که احتمالا جامعه قضاوت خودش رو انجام داده و بیشتر افراد، در حال حمایت کردن از بلیک لایولی هستن.
بعضی از بازیگرای فیلم هم بالدونی رو به قولا آنفالو کردن که به خودی خود نشونه ای از فاصله گرفتن صنعت سینما از آقای بالدونیه.
هرچند تقسیم نظر ملموسی بین طرفدارا و منتقدای لایولی وجود داره و بعضیا اونو به نشون دادن نوعی رفتار متناقض محکوم کردن.
اما چیزی که فکر میکنم بهتره در اینجا درموردش صحبت بشه، رزومه ای هست که این دو بازیگر، بخصوص در زمینه ی حمایت از حقوق مردان و زنان دارن.
جاستین بالدونی، یه کتاب به اسم مرد بودن به اندازه ی کافی نوشته که اتفاقا به فارسی هم تجربه شده.
ایشون در جریان این کتاب سعی کرده تا مفهوم مردانگی رو باز تعریف کنه، کلیشه های سنتی مردانگی رو به چالش کشیده و درباره ی قدرت، آسیب پذیری، روابط، جنسیت و برابری صحبت کرده. اون از تجربه های شخصیت خودش در زمینه ی پدر بودن، همسر بودن و مرد بودن گفته و تلاش کرده تا مردا رو به پذیرش احساسات و نقاط ضعفشون دعوت کنه.
پیام اصلی کتاب اینه که مردانگی واقعی، در پذیرش ضعف ها و آسیب پذیری هاست و نه در قدرت نمایی های کاذب.
همونطور که در ابتدای مطلب هم گفته شد، ایشون یه ارتباط خوبی هم با محافل فمینیستی داشته. حوالی 24 دسامبر هم جایزه ی Voice Of Solidarity جاستین بالدونی که به مردای فمینیست داده میشه ازش پس گرفته شد. شرکت Vital Voices گفت که بعد از شکایت بلیک لایولی از بالدونی، این شرکت تحقیقات خودش رو انجام داد و به این نتیجه رسید که باید این جایزه رو پس بگیره.
همچنین گفتن که صرف کارای تیم PR جاستین بالدونی بر علیه بلیک کافیه تا دیگه نخوان این جایزه به اسم جاستین بالدونی باشه و حتی اگر اتهامات جنسی بالدونی فیک باشن هم این جایزه بهش برنمیگرده.
خیلی از چهره های مشهور، بدون داشتن یه مسیر واقعی یا دغدغه ی اجتماعی، فقط از طریق حواشی و حضور در رسانه ها به شهرت میرسن. این افراد، هیچ تاثیر مثبت واقعی روی جامعه ندارن و صرفا درگیر نمایش و جنجال های تبلیغاتی هستن. این نوع شهرت، بیشتر برپایه ی دیده شدن و نه بر پایه ی تاثیرگذاری واقعی بنا شده.
رسانه ها گاهی بیش از حد روی اختلافات شخصی بین افراد مشهور تمرکز میکنن بدون اینکه به ارزش واقعی پشت این اتفاقات اهمیت بدن. بعضی از سلبریتیا عمدا وارد جنجال های زرد میشن چون این جنجال ها توجه و بازدید بیشتری جذب میکنه. توی این مدل، حقیقت کمتر اهمیت داره و مهم اینه که چه چیزی بیشتر دیده میشه.
خیلی از افراد مشهور، حتی زمانی که درگیر مسائل حساسی مثل آزار جنسی یا بی عدالتی هستن، ترجیح میدن تا زمانی که منافع مالی شون توی خطر نباشه سکوت کنن. این رفتار باعث شده که بعضیا تصور کنن که این مدل افراد، بیشتر به حفظ موقعیت خودشون توجه دارن تا اهمیت دادن به مشکلات واقعی.
اینجا اصلا منکر نمیشم که ممکنه آزار جنسی رخ داده باشه، بحث اینه که شما دارید از چه مدل آدمایی دفاع میکنید؟ من اهمیتی به سلبریتی های زرد نمیدم و خودشون رو عامل خیلی از نابهنجاری های درون جامعه میدونم. چرا باید تلاش کنیم راست و دروغ بودن حرفای افرادی رو بررسی کنیم که در حالت عادی، هیچ وقت با مخاطبا صریح نبودن و صرفا طبق عرف تجارتشون پیش رفتن؟
نقد رفتار سلبریتی ها، بخشی از درک چرایی شکل گیری فرهنگ شهرته و واکنش صرفا این نیست که طرف یه فرد خاصی رو بگیریم؛ چه بسا که تحریک کردن احساسات مردم برای طرفداری یا نفرت ورزیدن، روش بدی برای دیده شدن نیست.
این فیلم که باعث ایجاد این همه حاشیه شده هم یه فیلم خیلی ضعیف با بازی های به شدت ناشیانه و مبتدیه و اصلا نتونسته تعهد چندانی به رمان اصلی نشون بده.