برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم Amber Alert 2024| هشدار امبر
منتشر شده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
0 بازدید
هشدار امبر یه کار هیجان انگیز و جنایی آمریکائیه که در ظاهر، سعی داره درمورد کودک آزاری و اهمیت مسئولیت پذیری برای مبارزه با جرم و جنایت هایی که در حق بچه ها صورت میگیره رو یاد آور بشه. شاید برای ماهایی که خارج از یه فرهنگ اروپایی یا آمریکایی یا یک جامعه ی توسعه یافته زندگی میکنیم، همچین فیلمایی کمابیش تحسین برانگیز جلوه کنن ولی هر جامعه ای مستعد داشتن یه سیستم پروپاگاندا هست که از هنر برای تحسین ایده های خودش استفاده میکنه. هشدار امبر هم خواه ناخواه یه کار تبلیغاتیه و رسالتش همینه که پیغام واضحش، بتونه قلب بیننده رو نوازش کنه.
این کار صرفا 66 درصد پسند مخاطبای گوگل رو داره و از مجموع صرفا 5هزار مشارکت کننده در سایت IMDb تونسته امتیاز 6 از 10 رو بگیره که با توجه به نحوه ی داستان سرایی و محتوای کلیشه ایش، ارقام قابل انتظاری هستن.
هشدار: ادامه ی این مطلب میتونه داستان فیلم رو لو بده.
یه سوالی که عمدتا درمورد داستان هایی با موضوع شخصیت های سایکو مطرح میشه اینه که آیا دیدن همچین محصولاتی، باعث تحریک آدما برای انجام جرم و جنایت نمیشن؟ گرچه معمولا فیلمی مثل هشدار امبر که روایت چندان غلیظی از زندگی یه شخصیت سایکوپات نداره، چندان تحریک کننده واقع نمیشه. ایده هایی که برای به تصویر کشیدن یه کودک آزار مورد استفاده قرار گرفته هم به شدت تکراری هستن و نمونه های جالب ترش رو میشه توی کارای قدیمی تری مثل کارآگاه واقعی دید.
درک ذهن یک شخصیت سایکو، از جمله پیچیده ترین چالش هایی هست که کمتر کسی در پرداختن بهش، واقعا موفق به ایجاد یک تاثیر خوب میشه. شاید بشه گفت عمده محصولاتی که در این مورد ساخته میشن، حتی با اینکه تلاش کردن یه پیغام مثبت رو منتقل کنن اما صرفا باعث تحریک یه ذهن مستعد نشون دادن کودک آزاری یا جرم و جنایت های جنون آمیز هستن.
این درمورد هشدار امبر هم صدق میکنه. این فیلم لزوما پیغام مثبت خودشو به شکل چندان تاثیرگذار و زیرکانه ای منتقل نکرده و تصویرش از کودک آزاری هم میتونه برای ذهنی که مستعدش هست، کاملا تحریک کننده و جذاب واقع بشه.
کلیت داستان، بیشتر سعی کرده تا یه جامعه ی کاتولیکی رو بابت ایجاد ایده ای به اسم هشدار امبر، مورد تحسین قرار بده و خودشون رو مفتخر کنن به اینکه فرهنگشون پتانسیل زیادی برای محافظت از بچه ها داره.
کودک آزار هم مثل خیلی از سناریوهای مشابه، در سایه و به شکل سربسته ای مورد مطالعه قرار میگیره و اهمیتی هم نداره که در پایان، مشخص بشه از کجا شروع کرده و چی توی ذهنش گذشته؛ صرفا مهم اینه که به خاک سیاه بشینه و دل بیننده خنک بشه که کودک آزار، به خاطر کارای زشتش تاوان پس داده و دستش از جامعه کوتاه شده.
این صرفا ناشی از نوعی ایده آل گرایی بیمارگونه است که دلمونو خوش کنیم به همچین فیلمایی و فکر کنیم که با همچین ایده های ساده ای میشه جلوی کودک آزاری رو گرفت. کودک آزارها همیشه وجود دارن و لزوما هم گیر نمی افتن. اونا می تونن خودشون رو ارتقا بدن و به شکل های زیرکانه تری سراغ جامعه ای برن که سعی کرده خودشو مجهز کنه. اغلب یه جوری درمورد این آدمای کودک آزار حرف زده میشه انگار نمی تونن همین الان توی جمع باشن یا در کنار ما زندگی کنن. اونا لزوما توی یه دخمه ی تاریک زندگی نمیکنن؛ می تونن همه جا باشن و حتی این مطلبو بخونن و با پوزخند، از کنارش بگذرن.
ما هیچ راهی نداریم جز اینکه درون ذهن همچین موجوداتی رو مطالعه کنیم و درک کنیم که چرا بعضی از آدما از انجام کارای بیرحمانه و آشکارا شرورانه، می تونن تا این اندازه لذت ببرن و بابت رسیدن به همچین لذت هایی، اینقدر ریسک کنن و خودشون رو به دردسر بندازن. چرا باید یکی همه ی زندگیش رو برای سواستفاده از بچه ها سرمایه گذاری کنه در حالیکه میدونه ممکنه یه روز گیر بیوفته و حسابی بابت رفتارش مجازات بشه؟ چرا یکی تصمیم میگیره انرژی و سرمایه ی خودش رو صرفا کودک آزاری کنه در حالیکه انتخاب های خیلی بیشتر و بهتری پیش روش هست؟
مشکل اینه که برخی از ما رومون نمیشه با ذهن چنین شخصیت هایی رو به رو بشیم و سعی کنیم که باهاشون همزاد پنداری کنیم. در جریان این فیلم، زن میاد و با بهت و ترس، به یادگاری هایی که کودک آزار از قربانی های گذشته اش جمع کرده نگاه میکنه و از شدت حیرت و وحشت، پس میوفته. این تصویری هست که فرهنگ عمومی دوست داره از یه فرد نرمال ببینه و مثلا اگه دیدن همچین مسائلی باعث نشه که پس بیوفتی، میترسن که تو هم یه مشکلی داشته باشی؛ خدا نکنه که بتونی مجرم رو درک کنی و بهش حق بدی که میتونه از چنین تجارب شرورانه ای لذت ببری.
چیزی بیشتر از ترحم و دلسوزی لازمه که فردی بتونه میل خودش برای شرارت رو مهار کنه. دلسوزی و شفقت تا یه جایی می تونه فرد رو در مقابل عمل شرارت آمیز مهار کنه و وقتی فشار روانی و سطح خلاقیت شما افزایش پیدا کنه، شرارت کردن به شکل های بسیار دور از ذهنش، اتفاقا براتون تبدیل به ایده ی راحت تر و در دسترس تری برای کسب تجارب جالب و جدید میشه.
ترجیح میدم در این مورد با خودم صادق باشم؛ بله آدما پتانسیل اینو دارن که از کارایی مثل کودک آزاری لذت ببرن و خیلیا هم هر روز دارن انجامش میدن. کودک آزاری از قدیم صورت میگرفته و اصلا هم از انسان ها بعید نیست که دچار همچین رفتارهایی بشن و ازش لذت ببرن. اتفاقا توجیه ساختن درمورد چنین مسائلی اصلا هم سخت نیست. فرهنگ کاتولیکی خودشو مفتخر میدونه به اینکه تونسته مومنین خودش رو حتی شده در ظاهر، از کاری مثل کودک آزاری بترسونه. ترس از بسیاری از کارای شرورانه، به نوبه ی خودش میتونه منجر به نوعی خوشبینی بیمارگونه برای پرداختن به زندگی شخصی و تولید مثل باشه بدون اینکه همین افراد بالغ، سعی کنن بخشی از وقت و انرژی خودشون رو صرف افزایش غنای فکری جامعه کنن. رفاه فقط نشات گرفته از این نیست که ثروت توی جیبت رو افزایش بدی. جامعه ای که سلامت روانیش نه تنها افزایش پیدا نکنه بلکه همچنان به تولید افراد سایکو ادامه بده، تصویری از فقر ذهنی رو به نمایش میذاره. ایجاد یک سری قوانین بازدارنده لزوما کمکی به افزایش سلامت روانی جامعه نمیکنه.
جمع بندی
شخصیت های قهرمان این فیلم هم لزوما تصویری از افرادی نیستن که سعی کرده باشن نگاه بهینه تری به جامعه بندازن و مشخصا همه ی عمرشون رو صرف خونه و خونواده کردن و بعد از این هم لزوما قرار نیست غیر از رابینهود بازی، کار دیگه ای به نفع بچه ها و امنیت اجتماعیشون انجام بدن. انگیزه ی زن داستان، بیشتر از نوعی علاقه ی جنون آمیز به تولید مثل و داشتن خونواده نشات میگیره نه اینکه واقعا دوست داشته باشه که بهترین تلاشش برای مبارزه با نابهنجاری رو عرضه کنه. اتفاقا میشه گفت که انگیزه ی قهرمانای داستان، بیشتر از نوعی ترحم و دلسوزی رقت انگیز نشات میگیره که دنبال کردنش، لزوما همیشه تاثیر خوبی مثل پیدا شدن یه بچه ی گمشده رو ایجاد نمیکنه. در بسیاری از مواقع، این قهرمانا صرفا بابت خوش شانسی هست که می تونن کار خودشون رو پیش ببرن. مشکل شانس هم همینه، لزوما وقتی که بهش نیاز داری ظاهر نمیشه. برای زنده موندن در مقابل نابهنجاری، نیاز به خرد و زیرکی خیلی بیشتری هست و این فیلم، هیچ پیغام یا تبلیغی برای حرکت به سمت چنین زیرکی ای نداره.