برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم 12 مرد خشمگین
منتشر شده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴
0 بازدید
وقتی که برای اولین بار و با عقل سلیم، تصمیم گرفتم فیلم 12 مرد خشمگین رو ببینم، تازه یادم اومد که چندین سال قبل، یه برخوردی با این فیلمه داشتم.
اون زمان یه بچه مدرسهای بودم و داشتم توی اتاقم به کارام میرسیدم و صدای تلویزیون رو میشنیدم. دیالوگها جالب بود و ناخواسته توجهمو جلب میکرد. عملا کشش داستانی رو فریاد میزد.
چیزی که کم کم باعث تعجبم شد این بود که سکانس، تموم نمیشد و انگار همهاش توی یه اتاق بودن. با خودم فکر میکردم که این یه جور تئاتره؟ معمولا فیلما اینطور نیستن.
نیازی نبود که زیاد از قوهی تجسمم کار بکشم چون حتی گوش دادن به دیالوگها هم منو متوجه خط داستانی میکرد و حسابی هم دوست داشتم بفهمم که آخرش قراره چه اتفاقی بیوفته.
این فیلم، ایدهی نبوغآمیز و جالبی رو درون خودش داره و بازیگرا، اغلبشون خیلی خوب از عهدهی نقش خودشون بر اومدن. شما میتونید فیلم دوازده مرد خشمگین رو بدون هیچ حذفیات و سانسوری از سایت اکسی موویز، به صورت آنلاین، تماشا یا دانلود کنید.
هشدار: ادامهی این مطلب میتونه محتوای فیلم 12 مرد خشمگین رو کمابیش لو بده.
دوازده مرد خشمگین، یه سری مهارتهای روانی رو به نمایش میذاره و نشون میده که بهینه اندیشیدن، چقدر در زندگی ما حیاتی و سرنوشت سازه.
بسیاری از این مهارتها برای ما شناخته شده هستن اما لزوما ازشون به خوبی استفاده نمیکنیم. به طور مثال، این جمله که همه چیز نسبیه و میشه به همه چیز شک کرد، در فرهنگ عمومی، رایج و پذیرفته شده است اما استفادهی بهینه از این ایده، چیزیه که لزوما اتفاق نمیافته.
آدما میتونن به همه چیز شک کنن اما لزوما به تردیدهای خودشون اهمیت نمیدن. وقتی میخوای یه تصمیم مهمو بگیری، میتونی توی ذهنت به هزاران پیامد احتمالی فکر کنی و پیامدهای مختلفی رو شبیهسازی کنی. ولی خیلیا حوصلهی بهره بردن از این توانایی ذهنی رو ندارن.
اتفاقی که توی این فیلم میوفته این نیست که افراد توی اتاق، با قطعیت شروع میکنن به رای دادن یا با قطعیت، رای خودشون رو تغییر میدن. وجود احتمالات مختلف، قابل تصوره. بحث اینه که افراد درون این اتاق، در ابتدا همدلی لازم رو از خودشون نشون ندادن. خیلیهاشون فقط میخواستن که رای نهایی رو زودتر بدن و برن دنبال زندگی و کاسبیشون.
فردی که اول از همه ساز مخالف میزنه و بقیه رو به چالش میکشه، خودش هم میگه که من با قطعیت، ساز مخالف نمیزنم. فقط این فرضو در نظر گرفتم که این بچه ممکنه بیگناه باشه.
اگر هزار تا شبیهسازی انجام بدیم و بیش از نیمی از این شبیهسازیها به این نتیجه ختم بشه که این بچه بیگناهه، پس عادلانه نیست که ما هم به گناهکار بودنش رای بدیم.
بارها توی شبکه های اجتماعی مثل توییتر دیدم که آدما همدیگه رو تشویق میکنن که هر جور دوست دارن زندگی کنن و از فرصتشون برای خوش گذرونی استفاده کنن، حتی اگر حس میکنن که تصمیماتشون میتونه خودخواهانه باشه اما به نظرتون چند تا از این آدما اگه مجرم توی این دادگاه بودن، باز هم بقیه رو تشویق میکردن که زیاد فکرشونو درگیر خوب و بد و پیامد تصمیماتشون نکنن و خودخواهانه پیش برن؟
ما نمیتونیم از زندگی اجتماعی و نیازهایی که ما رو به هم متصل نگه میداره فرار کنیم. حتی اگر بتونیم از خونوادهای که ناخواسته درونش متولد شدیم و دوستشون نداریم جدا بشیم و زندگی جدیدی رو شروع کنیم، باز هم چیزایی میتونه ما رو در ارتباط با جامعه نگه داره. ما ناگزیر هستیم که مهارتهای روانی رو یاد بگیریم تا بتونیم منافع خودمون رو در ارتباط با همدیگه تامین کنیم.
اغلب افراد درون این فیلم، در ابتدا علاقهای به تلاش فکری نداشتن و دلیلی هم نمیدیدن که انرژی و وقتشون رو صرف استفاده از مهارتهای روانیشون کنن. مجبور شدن این کارو کنن چون دیدن که توی یه اتاق گیر افتادن و تا این قضیه به نتیجه نرسه هم نمیتونن ازش خلاص بشن.
وانمود میکردن که دارن با عقل سلیم و بدون تردید، رای میدن؛ ولی در حین گفت و گو و به چالش کشیدن تواناییهای استدلال و اندیشهشون، احساسات سرکوب شده و آسیبهای روانیای که از گذشته تعقیبشون میکنه، شروع به خودنمایی میکنن.
این گفت و گووها، فرصتی برای خودشناسی و ایجاد همدلی و گرفتن یه ارتباط عمیق رو برای افراد حاضر در این اتاق، فراهم کرد.
ایدهی داستانی این فیلم و نحوهی غربال دیالوگها، نشون میده که ذهن انسان چه پتانسیلهای ویژهای داره و برای جذب شدن به یه موضوع، نیازی نیست که لزوما تکاپو و خرج زیادی صورت بگیره. مطالعهی روان و درونیات انسان و نحوهی اندیشیدناش، میتونه موضوع جالب و سرگرم کنندهای بشه اگر که این ایده، به خوبی غربال بشه.
به نتیجه رسیدن جلسهی جاری در این فیلم، خیلی به این بستگی داشت که افراد بتونن در مورد افکار خودشون به حد بیشتری از صراحت و صداقت برسن و همین آشکار سازیهاست که بخش زیادی از جذابیت داستان رو به دوش میکشه.
این چیزی فراتر از بررسی یه پروندهی قتله. پروندههای قتل، میتونن به خودی خود جذابیت زیادی داشته باشن اما در جریان فیلم 12 مرد خشمگین، موضوعات انسانی بسیار متنوعی به چالش کشیده میشه. موضوعاتی که زندگی روزمرهی ما هم بهش ارتباط زیادی داره؛ ولی متوجه نیستیم که بیمسئولیتی در مقابل تصمیم گیریهامون و عدم استفاده از تواناییهای اندیشه و استدلالی که داریم، چقدر میتونه به ضرر خودمون یا دیگران تموم شه و کیفیت تجربهی همهی ما از زندگی رو مختل کنه.
12 مرد خشمگین، یه وجه روانشناختی بسیار پررنگ، پیچیده و ارزشمند داره که خودش رو در قالب صلح و مدارا نشون میده. ایجاد سازش، خیلی وقتا اصلا هم کار سادهای نیست. گاهی مشکلاتی پیش میاد که به سختی میشه طرفین رو به صلح دعوت کرد. اما پتانسیلهای ذهنی و روانی ما هم مطرحه. این فیلم، یه نمای بسیار وسیع از تواناییهای ذهنی بشر رو نشون میده. اونها مدام در حال استفاده از ابزارهای فکری پیچیدهای هستن که بشر به طور بالقوه ازش برخورداره و میتونه برای حل مشکلاتش، ازش بهره ببره.
نتیجهگیری
شاید افراد توی این اتاق، بیشترشون صرفا به خاطر اجبار و موقعیتی که درونش قرار گرفتن به سراغ استفاده از این ابزارهای فکری رفتن؛ ولی فکرشو کنید که چی میشه اگه در زندگی روزمرهمون هم اینقدر در مقابل تواناییهایی که داریم مسئولیتپذیر باشیم و وقت و انرژیمون رو برای انجام کار فکری بذاریم.
فکر میکنم استفاده از همین تواناییهای روانی هست که بخش زیادی از مسیر رشد و تکامل ما رو حمایت میکنه و اجازه میده تا کیفیت زندگیمون رو بهبود ببخشیم.