برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم خیانت سوزان| Burning Betrayal 2023
منتشر شده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
بعضیها در توصیف خیانت سوزان میگفتن که این قراره رقیب 365 روز باشه و یه فیلم اروتیک خیلی خفنه؛ اما این کار برزیلی، اتمسفر خیلی متفاوتی داره و دنیای درون فیلم و داستانش هم با دنیای کارای اروتیک معروف، منجمله 365 روز، متفاوته.
مهمترین موضوع در مورد معرفی یه فیلم اروتیک، فکر میکنم سن و سال و وضعیت ذهنی نقشای اصلی باشه. توی فیلم خیانت سوزان، داستان، در مورد زندگی آدمای کاملا بالغه که بیشتر هم طی روابط کاری و شغلی، با هم وارد معاشرت اروتیک میشن.
نکتهی دیگه اینه که پیشرفت داستان اصلی، به نشون دادن روابط اروتیک، وابسته هست یا نه؟ به طور مثال اگر ارتباط اروتیک از فیلم حذف بشه، دچار نقص بخصوصی میشه؟ در مورد فیلم خیانت سوزان، میشه گفت که وابستگی چندان خاصی به مسائل اروتیک نداره و بدون این صحنهها هم داستانش میتونست پیش بره و به بینندهی خودش بفهمونه که چه اتفاقی افتاده.
این موضوع از این بابت مهمه که نشون میده آیا صحنههای اروتیک، صرفا برای جذابتر کردن فیلم اضافه شدن یا واقعا سازنده دوست داشته این صحنهها رو با هنر خودش ترکیب کنه و از طریق رفتارای جنسی، پیغامی رو منتقل کنه.
توی فیلم خیانت سوزان، دیالوگها و نحوهی ارتباط ذهنی هست که داستان رو پیش میبره.
نکتهی مهم دیگه در ارتباط با یه فیلم اروتیک اینه که آیا صحنههایی که نشون داده شده، باورپذیر و واقعا تحریک کننده هستن؟ در مورد خیانت سوزان، میشه گفت که صحنههای اروتیک، چندان باورپذیر نیستن و مشخصا کشش و جاذبهی زیادی بین بازیگرا وجود نداره. رفتارها تا حدی نمایشی هستن و نمیتونن از این طریق، ارتباط چندانی رو با بینندهی خودشون بگیرن. به جز این موضوع، ارتباط رمانتیک بین شخصیتها هم زیاد تاثیرگذار و باورپذیر نیست.
این کار برزیلی، زندگی افراد ثروتمند رو به خوبی به تصویر کشیده و یه داستان عاشقانه و رازآلود در مورد مسائل مالی رو نشون داده.
بررسی امتیازای فیلم خیانت سوزان
این فیلم تونسته تا الان، 4.1 امتیاز از سایت IMDb بگیره اما مجموع رای دهنده هاش حدود 3 هزار نفر بیشتر نیستن. برای یه فیلم که هنوز یه سال هم از انتشارش نگذشته، قضاوت کردن در مورد امتیازی که می تونه توی همچین سایتی به دست بیاره یکم زوده. این فیلم، توی ماه های اول انتشارش، امتیاز بسیار کمتری داشت و مشخصا هنوز هم جا داره که مورد نقد قرار بگیره.
هشدار: ادامهی این مطلب میتونه محتوای فیلم رو لو بده.
اما پیغام نهایی فیلم چیه و سعی داره روی چه موضوعی پافشاری کنه؟
اینکه عشق، لزوما جایی که انتظارشو داریم پیدا نمیشه و به همین دلیل هم لازمه در موردش هوشیار بود. بابی در ظاهر، یه زن پولداره که دوست داره سرگرم بشه؛ اما از ابتدا، مشتاق تجربهی عشق هست و وفاداری خودشو داره. اون با وجود اینکه درگیر یه نامزد نه چندان همدل هست، اما وفاداریشو بهش حفظ میکنه و اینکه طرف جاذبهی جنسی نداره رو بهونهای برای بههم زدن رابطه نمیکنه. در ادامه، حتی وقتی میبینه که نامزدش بهش خیانت میکنه هم ناراحت میشه؛ چون عشق، براش ارزش داشته. به همین دلیل هم میشه اونو یه فرد حساس نسبت به موضوعات رمانتیک به حساب آورد و در نهایت، حتی وقتی که در مورد عشق، سردرگم و پر از تردید میشه، مردی که قلبا بهش علاقه داره به کمکش میاد و با هم متحد میشن.
بابی از این بابته که کمی بیشتر از بقیه، کاریزماتیک و تحسین برانگیز جلوه میکنه، وگرنه میتونست به راحتی شبیه دنیای اطرافش بشه و دلشو خوش کنه که ثروت و کسب و کار خوبی داره.
این موضوع در مورد همکارش که آخر سر هم یه خیانت کار از آب در میاد صدق میکنه. همکارش همیشه سعی میکنه تا خودشو مردی جنتلمن نشون بده و ازش مراقبت کنه. اون همچنین خودشو به مرد فرمانپذیر و مظلوم نشون میده اما در نهایت مشخص میشه که خیانتکارترین فرد اطراف بابی هست. خیانت، کاریزمای آدما رو از بین میبره و اونا رو تبدیل به موجوداتی قابل پیش بینی میکنه.
مارکو یه شخصیت محافظ کار رو از خودش نشون میده و پنهان کاری های تقریبا بی موردش، به خودی خود باعث ایجاد گره داستانی بیشتر میشه. اون به عنوان یه کاراکتر کلیدی، نقش فردیو داره که بابی باید بتونه قضاوتش کنه و از خودش بپرسه که بین شخصیتایی که میتونه روی کمکشون حساب کنه، چند درصد میشه به مارکو اعتماد کرد؟
چیزی که بابی از مارکو میبینه، در ابتدا فقط ظاهرش هست و حرفای به ظاهر امنی که میزنه و اوقاتی که با هم میگذرونن هم خیلی معمولیه. غیب شدنهای ناگهانی و سکوت مارکو در مورد روزمرهاش هم به عدم جلب اعتماد، دامن میزنه.
بابی بدون مارکو، شانسی برای زنده موندن توی خیانتی که نسبت بهش صورت میگیره نداره. گروه آدم خوبا، توی این فیلم، لزوما حرفهای عمل نمیکنن بلکه میشه گفت طرف مقابلشون خیلی ناشیه. اینو توی سکانسای آخر میشه به خوبی فهمید. نامزد سابق بابی، توی کشتنش تعلل میکنه و همینم برای بابی و مارکو فرصت میخره تا بتونن نقشهای که بر علیهشون طراحی شده رو خنثی کنن. این نمونهای از آدمای شروریه که تعادل روانی خیلی پایینی دارن و فقط خیانت کردن رو بلدن اما نقشههای جالبی برای حفظ منافعشون ندارن.
دنیای خیانت سوزان، دنیای آدم پولدارایی هست که استعداد چندانی در ایجاد تراژدی یا مقابلهی با تراژدی ندارن و همینم جذابیت کارو پایین میاره. یعنی فرض کنید که همچین شخصیتایی میخواستن توی یه داستان که در مورد روزمرهی آدمای معمولی یا فقیر جامعه است قرار بگیرن؛ به نظرتون داستانشون جذابیت خاصی برای دیده شدن داشت؟ بعید میدونم.
جمعبندی
یه داستان برزیلی، اسپانیایی یا آمریکایی، فرقی نمیکنه که سعی کنه چه انتقادی نسبت به ایدئولوژیهای رایج یا فرهنگ عمومی و نقاط تاریک شخصیت آدما داشته باشه؛ تا وقتی که برای جذابیت بخشیدن به اثر، به جای ایجاد یه سری شخصیت و داستان خوب، از جذابیتهای خاص دنیای سرمایهداری استفاده میشه، نمیتونیم انتظار خلق شدن یه اثر چندان پیشرو و کاریزماتیک رو داشته باشیم. این تصویرسازیهای سرمایهدارانه رو حتی در نحوهی سکس افرادی که توی این فیلم حضور دارن هم میشه دید. این ویژگیهای ظاهری، اجازه نمیدن که شخصیتها به شکل بداههای خلق بشن و ذهن نویسندهها و سازندهها رو صرفا متمرکز بر به رخ کشیدن زندگی طبقهی ثروتمند جامعه میکنن. این فیلم، بیشتر از برزیلی یا اروتیک بودن، یه اثر متکی به دنیای سرمایه داراست و این وجهش، به بقیه پیغامایی که درونشه سنگینی میکنه.