برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی مستند Cyber-Hell: Exposing an Internet Horror 2022| جهنم سایبری
منتشر شده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
مستند جهنم سایبری با وجود اینکه کار خوشساخت با محتوای مفیدی هست اما کاریه که چندان دیده نشده. خوده “مستند بودن” دلیلی بر دیده نشدنه و این مستند هم ویژگیهای بازارپسند رو نداره و صرفا یه مرور کاملا معمولی و سریع، روی پروندهی یه جنایت سایبری انداخته. چنانچه از افراد علاقهمند به مستند هستید و دوست دارید محتوای کاربردی و مفیدی رو دریافت کنید، مستند جهنم سایبری رو بهتون پیشنهاد میکنیم.
بهشخصه این مستند رو با اشتیاق زیادی دیدم و بهکرار میشد نکات الهام بخشی رو درونش دید اما انتظار نداشتم که اینقدر بازخورداش کم باشه. بعد چند سال، صرفا 2 هزار نفر توی سایت IMDb بهش رای دادن که بهطور میانگین، نمرهاش به 6.5 از 10 میرسه.
نکتهی جالب این مستند، خوده پرونده نیست؛ جنایت جنسی اینترنتی و اتفاقات هولناکی که توی دارک وب میوفته، کاملا شناخته شده و قابل تجسم هستن. چیزی که درمورد این مستند جالبه، نحوهی پیگیری این جنایتکارا و طرفندایی هست که برای پیشبرد خواستههای خودشون بهکار میگرفتن.
هشدار: ادامهی این مطلب میتونه داستان مستند رو لو بده.
شخصیتهای اصلی جنایتکار، افرادی بسیار معمولی هستن، خیلی معمولیتر از اونکه توی تصور بگنجه. هردو تپل و در تضاد با استانداردهای جذابیت و زیبایی رایج در کره هستن و سنوسال خیلیخیلی کمی دارن و وابسته به والدینشون زندگی میکردن. چی شده که همچین افرادی وارد چنین سبک زندگی مخوفی شدن و به خودشون اجازه دادن که همچین کارای شرورانهای انجام بدن؟ چطور شده که اینقدر وقت و انرژی رو صرف همچین کاری کردن؟ چرا همچین سرگرمیهایی رو انتخاب کردن و چهجور وضعیت ذهنی و روانیای دارن که همچین چیزایی راضیشون میکرده؟ ما با پیچیدگی انسان روبهرو هستیم و این معمایی هست که حتی بعد از تموم شدن مستند هم حل نمیشه.
در پایان مستند، از افرادی که به پیشرفت پرونده کمک کردن میپرسن اگه بتونید زمانو به عقب برگردونید چیکار میکردید؟ عمدتا جواب میدن که خیلی زودتر قضیه رو جدی میگرفتم و پیگیرش میشدم تا به نتیجه برسه. ولی یکیشون میگه که اگه میتونستم زمانو برگردونم به عقب، میرفتم به اون زمانی که مجرمای سرشاخه متولد میشن و تلاش میکردم تا تبدیل به همچین آدمایی نشن.
این بخش چند تا نکته رو درون خودش داره. اول اینکه نشونهها و سرنخهای وجود نابهنجاری، خیلی زیادن ولی چون عمق فاجعه رو نمیبینیم، معمولا زیاد در کنارشون احساس خطر نمیکنیم و ممکنه ساده از کنارشون بگذریم درحالی که موضوعات زیرپوستی ولی دامنهداری هستن و دارن روی نحوهی رشد جامعه، تاثیر زیادی میذارن.
نکتهی دیگه اینه که این پروندهها اینقدر زیادن که صرف دستگیر کردن شخصیتهای کلیدی نمیتونه جلوی تکرار چنین نابهنجاریهایی رو بگیره و جنایت درون این مستند، تبدیل به موضوع بسیار رایجی شده اما آیا واقعا میتونیم بگیم که تمرکز و برنامهریزی خاصی برای جلوگیری از رشد همچین شخصیتهای مجرمی انجام شده؟
دوتا فردی که در نهایت دستگیر میشن، با اسم واقعی چو جو بین و موون هانگ ووک، ظاهر بسیار رندوم و آشنایی دارن و نمیشه گفت که بهلحاظ ظاهری، فرق خاصی با آدمایی دارن که هرروز میشه توی کوچه و بازار دید. حتی میشه گفت که چهرهشون خیلی بیآزار بهنظر میرسه و بهسختی ممکنه فکر کنید همچین چهرههای جوون و معمولیای، درگیر همچین جنایتهای تاریکی باشن. چو جو بین حتی حاضر نمیشه یه عذرخواهی فرمالیته انجام بده و صرفا میگه این یه کار شیطانی بود که من نمیتونستم خودمو ازش جدا کنم.
در اینجا صرفا سعی دارم اونچه که توی ذهن این شخصیتا گذشته و باعث شده تا کارای خودشون رو توجیه کنن شبیهسازی کنم و این حرفا لزوما به معنی تایید کارشون یا حق دادن بهشون و قربانی جلوه دادنشون نیست. یه نوجوون توی کرهی جنوبی رو تصور کنید که ما فرهنگشون رو با سطحینگری و سطح همدلی پایین مردمشون میشناسیم. افرادی که دیوانهوار برای سلبریتیهایی که کمترین هنر و کاریزما رو دارن، سرودست میشکونن و اونا رو درحد خدایان، بزرگ میکنن. همچنین خیلی ظاهربین هستن و ممکنه بابت کوچکترین مسائل ظاهری، همدیگه رو تحقیر کنن. سریالا و فیلماشون یا درمورد عشقهایی هست که بهسختی ابراز میشن و شخصیتهای اصلیشون عمدتا خوانندهها و مدلایی هستن که دوست دارن معروفتر شن؛ یا آمیختهای از قلدری و تحقیر و اکشنایی هستن که گروههای مافیایی رو نشون میده. کرهی جنوبی همچین جائیه؛ محیطی که در ظاهر، خیلی دموکرات و مدرنه ولی بهلحاظ رفتاری، آدمای بسیار سطحینگری داره. حالا یه پسر جوون که ظاهرش اصلا جذابیت جنسی خاصی برای این فرهنگ نداره، دوست داره بتونه لذت جنسی رو درارتباط با چنین جامعهای تجربه کنه، همچنین حس کنه که قدرتمنده و میتونه کاریزماتیک جلوه کنه.
قربانیهای جنسی این پرونده، بعضا درابتدا عکسهای برهنهی خودشون رو بهصورت داوطلبانه منتشر کرده بودن. یکیشون میگفت که در عوض پول، حاضر شده یهسری از عکساشو بفروشه و جو چو بین اومده همون عکسا رو با یه کد آلوده فرستاده برای دختره و گفته عکسات پخش شده و در ادامه، اخاذی خودشو شروع کرده.
میشه حس کرد که شروع اخاذی، با این حرف توجیه شده که یکی مثل چو جو بین با خودش گفته: من سراغ کسی نرفتم که نخواسته بدن برهنهشو نشون بده. اون درعوض پول، حاضره همچین کاری کنه و مشکلی باهاش نداشته. چیزی که من ازش میخوام اینه که این برهنهنمایی رو با عنصر ترس و تهدید ترکیب کنه و بتونه یهجور لذت ارباب و بردهای رو برای من و مشتریام درست کنه.
کاری که این افراد انجام میدن، تا دلتون بخواد مشتری داشته و یه چرخهی مالی درستوحسابی، میتونه به دوتا تینیجر، قدرت اینو بده که افرادی رو برای کارای دیگه دستوپا کنن، مثل استخدام منتقل کنندههای پول یا افرادی که بتونن تهدید درست کنن و عکس و اطلاعات جمع کنن .
انواع خدمات جنسی عجیبوغریب و با قوانین خاص در آسیای شرقی، از شهرت زیادی برخورداره و سرمایهگذاریهای قابل توجهی هم در اینزمینه صورت میگیره. کارشون هم قانونیه و چنین اتمسفری، میتونه روی رام کردن وجدان همچین جنایتکارایی تاثیر جدی بذاره. اینکه یه فردی خارج از چهارچوب تعهد عاطفی و درعوض پول، خودشو برهنه کنه و نقشای مختلفی رو برای مشتری بازی کنه، توی فرهنگشون رایجه و خیلیاش هم بهصورت قانونی اتفاق میوفته. وقتی شما توی همچین فرهنگی رشد کنید، براتون سخت نیست که راههای پیچیدهتر، عجیبتر و خلاقانهتری رو برای بهرهبرداری جنسی از افراد داوطلب، طراحی کنید. فقط بحث اینه که امثال چو جو بین، دوست داشتن تجاوز کاملا واقعی اینترنتی رو تجربه کنن و فانتزیشون توی محدودهی کارای قانونی اون کشور نمیگنجه.
این فرهنگ، منتقد خودش نیست. حتی افراد راوی این مستند که دلسوز قربانیهای این پرونده بودن، بهنظر نمیرسید که انتقاد خاصی به عرف جامعهشون داشته باشن؛ اونا فقط میخواستن همون محدودهی قانونی که تا اون روز نوشته شده اجرا بشه. همچین افرادی نمیتونن طوری با جامعه کار کنن که چنین افراد جنایتکاری بازتولید نشن؛ صرفا درصورتی که بخوان میتونن بازیهای دزد و پلیسی برای پیگیری چنین افرادی درست کنن.
جمعبندی
ناگفتههای زیادی پشت چنین پروندههایی وجود داره اما مردم، عموما درگیر قربانیها و شرارت باورنکردنی شخصیتهایی میشن که چنین پروژههایی رو مدیریت میکنن. واکنشها عمدتا فراتر از بازخوردهای هیجانی و لحظهای نمیره و نتیجهاش هم این میشه که با گذشت زمان و با وجود پیشرفت تکنیکهای پیگیری مجرمین سایبری، تعداد آدمایی که دست به این کارای متجاوزانه میزنن کم نمیشه بلکه روشهای خودشون رو گسترش میدن و سعی میکنن که خلاقتر بشن.
این ماییم که درنهایت باید تصمیم بگیریم که میخوایم درمقابل چه چیزی مسئولیتپذیری نشون بدیم و درمقابل چه مسائلی بیتفاوت باشیم. فرهنگ و امنیت یه جامعه، تحتتاثیر رفتارهای ریزودرشتی شکل میگیره که در طول روز انجام میدیم. خیلیوقتا صرفا به این فکر میکنیم که فقط خودمون رو از دردسر نجات بدیم و معمولا همین لحظات هست که به نابهنجارتر شدن جامعه دامن میزنیم و تصمیمات خودخواهانهای رو اتخاذ میکنیم که شاید در ظاهر، سود مستقیمی رو به ما میرسونن و ضرر مستقیمی رو به دیگران اما در طولانیمدت، تاثیر منفی خودشون رو روی کیفیت زندگی جمعی ما هم نشون میدن.
این مستند، روی دیگهای از فرهنگ شدیدا سطحینگرانه و خودخواهانهی مردم کرهی جنوبی هست که بخش زیادی از تجربهی جمعی مردمشون رو درگیر میکنه. بحث اینه که این مدل تجارب، جزء اون دسته مسائلی نیستن که بهراحتی درموردش حرف بزنن بلکه سعی میکنن در خفا نگهش دارن و تا جای ممکن، بهش واکنشی نشون ندن. اونچه که لازمه تغییر کنه کاملا واضحه.