برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
معرفی و بررسی انیمهی سریالی مرد ارهای| chainsaw man 2022
منتشر شده در تاریخ ۱۴ امرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
چیزی که در پایان فصل اول سریال مرد ارهای خوشحالم کرد این بود که داستانش بسته نشد و سازندههاش اگه اراده کنن میتونن فصلای بعدیشو هم بسازن.
این مقاله بیشتر برای معرفی انیمهی مرد ارهای نوشته شده و داستان انیمه رو لو نمیده.
مرد ارهای یه نگاه مالیخولیایی و نسبتا تاریک به جامعیت داره و شخصیت اولش، یه فرد طرد شده است که به آستانهی جنون رسیده. جامعهای که افراد، انگار که موهبتهای خودشون رو در عوض درد و رنج زیادی که کشیدن به دست آوردن. نیروهای شیطانیای که زندگی آدما رو به بازی گرفتن و این بستگی به سیاست خودت داره که بتونی در برابر این نیروها دووم بیاری و قدرتمندتر بشی یا اجازه بدی که قربانیت کنن. این ایدهای هست که توی خیلی از کارای شرقی به کار گرفته میشه و انگار که جوامع خودشون رو همیشه تحت تاثیر نیروهایی از قلمروهای دیگه میبینن و مصیبت، لزوما ریشهی درونی نداره.
فرهنگای شرقی، به ندرت خودشون رو بابت وضعیتی که دارن متهم میدونن و بخصوص توی جوامعی که آشکارا یا پنهان، کمونیستی، وطنپرست یا نژادپرستن، کسی جرات نمیکنه که انگشت اتهامو به طرف ایدئولوژیهای غالب ببره. تو میتونی هر چقدر که میخوای در مورد قربانی بودنت یا اوباش جامعه و تاریکی وجودشون صحبت کنی؛ ولی هنوزم توی تولیدات شرقی، سیستم قضایی یا پلیسی وجود داره که سعی داره از بقیه مراقبت کنه و به شدت فداکاره. حداقل در مورد سریال مرد ارهای که این موضوع، به راحتی صدق میکنه.
مرد ارهای، یه عمر از یه عده قلدر و اوباش، تو سری میخوره و به نون شبش محتاجه؛ تا اینکه تقی به توقی میخوره و به خدمت دولت در میاد تا از قدرتش برای مقابله با نیروهای شیطانی استفاده کنن.
به دست آوردن نیروهای شیطانی، چندان قانون خاصی نداره و برخلاف بسیاری از مزیتهای اجتماعی، میشه بدون تقلب و بدون وابستگی به اجداد، به دستشون آورد و ازشون استفاده کرد. عجیبم نیست که جوامع شرق سیاره، اینقدر به این ایدهها علاقهمندن؛ چون تقریبا هیچ امیدی ندارن که با زور بازوی خودشون و بدون وابستگی به میراث خونوادگی، بتونن یه جور رشد شخصی رو تجربه کنن و به مزیت خاصی برسن.
حالا از این حرفا که بگذریم یه نگاهی به نقدای رایجی که در مورد این سریال شده بندازیم. خیلیا این کارو دوست ندارن چون میگن که خشونت زیادی داره و فلسفه
این خشونت و وحشتی که توی مرد ارهای وجود داره واقعا اونقدرا هم زیاد نیست. من خودم به شخصه از کارای ترسناک و خشن خوشم نمیاد، حتی اگه بخوان انیمه باشن. انیمهی توکیو غولو هم سر همین کنار گذاشتم و با اینکه اینقدر تعریفشو میکردن، راغب نشدم که ادامهاش بدم. ولی مرد ارهای رو تا آخر دیدم و به نظرم نقطه عطفش، وجه روانشناختی کاره و تصویر زیبایی از نبرد خیر و شر، در دنیای مدرن رو به نمایش میذاره.
انیمهها بیان سمبلیک بسیار افراطیای میتونن داشته باشن و این نوع از پویانمایی، امکانات زیادی رو در اختیار هنرمندا قرار میده تا افکار خودشون رو اعم از افکار انتزاعی، به تصویر بکشن. به نظر میرسه هیولاها در داستانهای شرقی، بیش از هر فرهنگ دیگهای، الهام گرفته از نیمهی تاریک وجود هستن. یعنی توی دیالوگها و تعامل این هیولاها با زندگی آدما، میشه الگوهای پرتکراری رو مشاهده کرد که شبیه به نحوهی دست و پنجه نرم کردن با نابهنجاریهای روانیه و همین وجهش هم هست که جالبه.
هیولاهای توی این انیمه هم قابلیتها و در عین حال، محدودیتهای عجیبی دارن. استفاده از نقاط قوتشون وابسته به اینه که حواست به نقطه ضعفاشون هم باشه و توی موقعیتهای درستی ازشون بهره ببری.
گاهی وقتا ما نمیتونیم از ضعفها و مشکلاتمون فرار کنیم یا اونا رو در یک بازهی زمانی کوتاه، حل کنیم. اون وقته که مجبور میشیم راهی برای حمل کردنشون پیدا کنیم. پیدا کردن راهی برای سود بردن از ویژگیهای عجیب و غریب و بعضا نابهنجار، کاریه که نیاز به ریزبینی و دقت داره. بخصوص در مورد نابهنجاریهای روانی، به سختی میشه تصور کرد که یه ضعف یا کمبود یا مشکل، بتونه به نفع ما کار کنه یا باعث بشه که سراغ یه جور مهارت روانی ویژه بریم که نقص ما رو جبران کنه.
چیزی مثل انیمهی مرد ارهای رو یه بازنمایی انتزاعی از دست و پنجه نرم کردن بشر با آسیبهای روانیش میدونم. آسیبهایی که نمیتونی به راحتی از دستشون خلاص بشی و حتی ممکنه در طول زمان، به این آسیبها اضافه بشه. گاهی اوقات، آدما سعی میکنن به شکل هنرمندانهای، اونچه که تجربه میکنن رو وارد زندگی واقعیشون کنن. تصویر هنر، در این انیمه، در قالب جنگ و مبارزه خودنمایی میکنه. هنر، به خودی خود نه مثبته و نه منفی؛ این انتخاب خوده فرده که از هنرش توی چه مسیری استفاده کنه. یه شخصیت شرور هم میتونه هنرمندانه بجنگه اما از هنر خودش برای نابودی بشریت استفاده کنه.
این مهمه که چرا یه شخصیت که توی زندگیش مشکلات زیادی رو تجربه کرده و جامعه هم اونو به حاشیه هل داده، تصمیم میگیره که از قدرتش یا هنرش، برای افزایش همدلی و کمک به بشریت اس
پرداختن به وجه روانشناختی و درونیات شخصیتها، چیزیه که توی این انیمه، به خوبی کار شده و احتمالا میتونیم همزاد پنداری قابل ملاحظهای با شخصیتها تجربه کنیم.
جمعبندی
یه مشکلی که خیلیا با انیمههای ژاپنی دارن اینه که درون این انیمهها پر شده از شخصیتهای گندهگو که خیلی به خودشون مغرورن و مدام دنبال خودنمایی و زورگویی هستن. ولی شخصیت پردازی مرد ارهای، به نسبت بالغانهتره و شخصیتهای سطحینگر و لوس رو کمتر میشه دید.
این انیمه صرفا برای بچهها نیست و فکر هم نمیکنم زیاد براشون مناسب باشه و اتفاق اگه یه فرد بزرگسال هستید و دنبال یه داستان جالب و سرگرم کننده میگردید، این انیمه ممکنه بتونه شانس جلب توجه شما رو داشته باشه.