برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم Grand Jete 2022| پرش بزرگ
منتشر شده در تاریخ ۱۲ امرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
عنوان فیلم پرش بزرگ از یک حرکت در رقص باله گرفته شده که رقصنده با یک جهش بلند، از یک پا به پای دیگه میپره و در اینجا بیشتر به تغییرات روانی زیاد شخصیت کلیدی اشاره داره.
این فیلم محصول کشور آلمان هست و براساس یک رمان ساخته شده و به شکل واضحی، چه به لحاظ محتوا و چه ظاهر، بخشی از سینمای مستقل و اروتیک به حساب میاد.
نادیا، یک معلم باله و رقصنده ی سابق هست که سالها پیش، پسرش ماریو رو به مادرش سپرد تا تمام وقتش رو صرف حرفه ی رقص کنه. این پسر، ظاهرا به صورت ناخواسته متولد شده.
حالا که بدن نادیا بعد از فشار سالها تمرین آسیب دیده، به خونه ی مادرش برمیگرده و برای اولین بار بعد از سالها، با ماریو رو به رو میشه.
این دیدار، به جای اینکه یه رابطه ی مادر و فرزندی نرمال رو ایجاد کنه یا حتی باعث دعوا و بحث بشه، باعث رابطه ی جنسی بین این دو میشه و دقیقا همین موضوع هست که موضوع این فیلم رو به مسائلی پیوند میده که ممکنه برای خیلیا جالب نباشه یا حساسیت منتقدا رو بیدار کنه.
هشدار: ادامه ی این مطلب میتونه داستان فیلم رو لو بده.
چیزی که شاید در پایان این سناریو واضح نباشه اینه که در صحنه ی آخر، ماریو مادر خودش رو ترک میکنه یا دوباره برمیگرده پیشش؟
عملا بابت همین صحنه، میشه این فیلم رو جزو دسته ی کارهایی که پایان باز دارن قرار داد. در برداشت غالب، ماریو بعد از تجربه ی رابطه ی شدیدا عاطفی و جنسی با مادرش، وارد حالتی از گسست و شوک میشه و صحنه ی پایانی بدون دیالوگ قطعی یا واکنش صریح، پسر رو در حال دور شدن نشون میده ولی با میزانسن مبهم و بدون تاکید روی خروج قطعی.
این شیوه ی روایت، به صورت عمدی سعی کرده تا ابهام درست کنه و نه روی ترک نهایی پافشاری کرده و نه وعده ی درمورد برگشت داده.
به نظر میرسه رابطه ای که بین این دونفر شکل میگیره، از یه طرف به پسر کمک میکنه تا حس رها شدگی و بی ارزشی رو برطرف کنه و قدرت مردانگی و جذابیتی که به رخ مادرش میکشه و بعضا با بی تفاوتی یا زمانی که در بی خبری، مادرش رو مدتی تنها میذاره، بیش از پیش این حس بهش دست میده که تونسته بخشی از کاری که مادرش باهاش کرده رو جبران کنه.
میل جنسی، در اینجا لزوما ابزاری برای لذت نیست و زبان درمانده ای برای پیدا کردن کنترل آدم های روی زندگیشونه.
ماریو با به رخ کشیدن جذابیت، سکوت و کنترل در زمان بندی تماس ها، در حال بازسازی جایگاه خودش در چشم مادرشه.
مثل اینه که بگه: تو منو یه زمانی ول کردی، حالا ببین من چقدر قدرتشو دارم که خواستنی یا کنترلگر باشم.
ما شاهد نوعی رفت و برگشت بین میل به نزدیکی و نیاز به تلافی روانی هستیم. سکوت یا بی خبر گذاشتن مادر، با نوعی پیچیدگی همراهه. فقط شاهد فاصله گرفتن نیستیم بلکه تماشای از بیرون، برای قدرت پیدا کردنه.
میشه بارها مادر رو دید که چقدر شیفته و غرق رابطه است. وقتی که با هم به عکاسی میرن یا وقتایی که داره به پسرش نگاه میکنه و دنبال بهونه ای برای وقت گذروندن یا حرف زدن باهاش و دریافت محبتش هست. اما پسر، مشخصا درگیر همچین احساساتی نیست.
صحنه ی پایانی، چه تصویری از بازگشت پسر به مادرش و چه تصویری از رفتنش باشه، آمیخته با حس بیخیالی و عدم تعهده. پسره یا جا توقف میکنه تا آبمیوه بخوره و نه به نظر میاد از ترک کردن ناراحته و نه مشتاق رسیدن به مقصد بعدیش.
زن در زمان نزدیک به زایمانش تنهاست و در سکوت خونه درد میکشه و پسر هم زمانی میاد بالای سرش که اون زن توی بیمارستانه و بچه شو به دنیا آورده و آماده ی رفتنه.
در سکانس پایانی، مادر هم با بچه ای روی شونه اش، توی خونه، تنها به نظر میرسه و عصا میزنه. آیا این مادر، از پسر بزرگ خودش خسته شده یا دیگه دوستش نداره؟ حتی اگر دیگه کشش جنسی ای نباشه، قطعا دوستش داره و بودنش میتونه مایه ی دلگرمی باشه، اینطور نیست؟
ولی انگار پسر بزرگش، اونو مجبور میکنه که یه بچه به دنیا بیاره و دوستش داشته باشه و به خاطرش زندگی کنه تا ثابت کنه که حقش نبوده که ترک بشه.
در اینجا، مادر، عاشق تر هست اما این عشق، لزوما نجات دهنده نیست.
ماریو، انگار هر چه بیشتر نزدیک میشه، دورتر میمونه. نزدیکیش نه با محبت، بلکه با پیش فرض تلافی، تشخیص قدرت و طلب کردن فقدان های زندگیشه.
در صحنه ی پایانی، اون آبمیوه خوردن بی هدف، اون حرکت بی تعهد و بی مسیر، اون سکوت سرد و بی وزن، همگی بازتابی از نه یک تصمیم، بلکه فقدان ظرفیت تماس عاطفی ماندگاره. پسر از رابطه بیرون رفته، نه به خاطر خشم، بلکه شاید به خاطر ناتوانی از موندن در جایی که به ظاهر تسخیرش کرده اما درونش ریشه ای نداره.
مادر، در سکوت بعد از زایمان، بچه اش رو بغل گرفته اما هیچ آرامش یا شادمانی ای در چهره اش نیست. عصا میزنه و تنهاییش فیزیکی شده.
این فیلم، نقدهای منفی قابل توجهی هم دریافت کرده و جالبه که خیلی از این نقد ها، نه صرفا اخلاقیات درون داستان بلکه ویژگی های دیگه ی فیلم رو زیر سوال بردن.
بعضیا عقیده دارن که شخصیت پردازی درون این داستان، سطحی و بدون انگیزه سازی روانیه. رابطه ی مادر و پسر، با وجود داشتن بار عاطفی و جنسی شدید، گفت و گوی خاصی نداره و پیش زمینه یا تحلیل روانی روشنی ارائه نمیده.
این نقد بخصوص درمورد شخصیت ماریو وجود داره که توی خیلی از لحظات، بی انگیزه و گنگ باقی میمونه و این باعث میشه که تماشاگر نتونه انگیزه اش از ورود به رابطه رو درک کنه.
بعضی از نقدها به زاویه ی دوربین نامعمول، کلوزآپ های زیاد از پاها و میزانسن های سرد و بی روح اشاره کردن و عقیده دارن که این سبک تصویربرداری، به جای اینکه یه جور ارتباط نزدیک با شخصیت ها رو ایجاد کنه، باعث میشه که تماشاگر، از داستان، دور بشه.
بعضیا هم عقیده دارن که ما با یه روایت یکنواخت و بدون بالا و پایین طرفیم یعنی در پایان، هیچ تحول دراماتیک بخصوصی اتفاق نمی افته.
ابهامی که در فیلم وجود داره هم به کرار، منتقدها رو آزار داده. پایان فیلم، برای بعضی ها نه تنها تعلیق خاصی نداره بلکه عملا حس رها شدگی و بی نتیجه بودن رو تداعی میکنه.
بعضی ها هم همونطور که میشه انتظار داشت، این فیلم رو متهم کردن به اینکه صرفا یه موضوع تابوشکنانه رو به بازی گرفته و هیچ تحلیل اخلاقی، روانی یا اجتماعی خاصی ارائه نداده.
در پایان
این مدل فیلم ها معمولا اکران گسترده ای ندارن و فیلم پرش بلند هم اولین بار در جشنواره ی برلیناله 2022 به نمایش دراومد و بعد از این، اکران های محدود هنری در اروپا و بعضی از سالن های مستقل در آمریکا داشت.
در پلتفرمهای اینترنتی، منجمله راتن تومیتوز هم به عنوان فیلمی با دسترسی محدود معرفی شده که اکران گسترده ی سینمایی نداشته.