ناتیفیکیشن‌ها رو فعال کن!

برای دریافت ناتیفیکیشن‌های مربوط به آخرین فیلم‌ها و آپدیت‌های جدید آن‌ها، کافی است دسترسی به اطلاعیه‌ها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر می‌مونی!

معرفی و بررسی فیلم Downfall 2005

معرفی و بررسی فیلم Downfall 2005

معرفی و بررسی فیلم Downfall 2005

منتشر شده در تاریخ ۱۶ شهریور ۱۴۰۴

0 بازدید

معرفی و بررسی فیلم Downfall 2005

فیلم سقوط 2005، محصول کشور آلمان و به کارگردانی الیور هرشبیگل هست و روایت روز های پایانی رژیم نازی در پناهگاه زیرزمینی برلین به حساب میاد و برایای خاطرات منشی شخصی هیتلر، تراودل یونگه ساخته شده.

این فیلم با وجود اکران محدود در آمریکا، در اروپا و بقیه ی کشورها با استقبال خیلی خوبی رو به رو شد و نامزد جایزه ی اسکار بهترین فیلم خارجی هم شد.
آهنگساز این فیلم، اشتفان زاخاریس بوده که به گفته ی منتقدها تونسته با خلق موسیقی ای سنگین، متفکرانه و در عین حال پرتنش، فضای پناهگاه هیتلر و روزهای پایانی رژیم نازی رو به خوبی در بستر صوتی فیلم بازتاب بده. موسیقی این هنرمند به عنوان یک مکمل، به تنهایی هم حس اضطراب، انزوا و فروپاشی رو تا حد زیادی روایت کرده.
در حالیکه شهر برلین زیر آتش بمباران متفقین هست، هیتلر و حلقه ی نزدیکانش با واقعیت شکست رو به رو میشن. هر کدوم از شخصیت ها تصمیمات سرنوشت سازی میگیرن و بعضا وفاداری های کور و یا خیانت رو از خودشون نشون میدن. همچنین صحنه هایی که انکار و فروپاشی روانی بعضی از شخصیت ها رو پوشش داره رو میشه مشاهده کرد.
فیلم سعی کرده تناقض های رفتاری، اضطراب و سقوط اخلاقی افراد حاضر در پناهگاه رو به تصویر بکشه و به عنوان سفری به اعماق تاریکی قدرت و ویرانی شناخته شده.
از جمله دیالوگ های برجسته ی فیلم میشه به صحنه ای اشاره کرد که هیتلر با حالتی از خشم و انکار میگه: ارتش به من خیانت کرده... همه شون خائن هستن!
یا در لحظه ی فروپاشی میگه: اگر جنگ رو باختیم، پس ملت هم لیاقت بقا ندارن.

تراودل یونگه در روایت پایانی میگه: من جوون بودم، نمیدونستم... اما حالا میدونم که ندونستن، توجیه نیست.

هشدار: ادامه ی این مطلب میتونه داستان رو لو بده.

ماگدا گوبلز، قبل از خودکشی میگه: بچه هام بدون ناسیونال سوسیالیسم آینده ای ندارن.
ماگدا گوبلز همسر وزیر تبلیغات رژیم نازی آلمان به حساب میومد و درنهایت با همسرش و شش تا بچه اش خودکشی کردن و وفاداری کوری به ایدئولوژی نازی داشت تا جایی که ترجیح میداد بچه هاش بمیرن تا خارج از سایه ی رژیم نازی زندگی کنن و در نوع خودش، از جمله عجیب ترین انواع ایدئولوژی گرایی به حساب میاد.
این فیلم بازخورد های خیلی جنجالی ای دریافت کرد و حرفای طرفدارا و منتقدا، عمدتا شنیدنی هستن. در سایت IMDb امتیاز بالای 8.2 رو داره و در سایت راتن تومیتوز هم تونسته 90درصد پسندیده بشه. شبیه سازی شخصیت هیتلر در این فیلم، بسیار تحسین شده و خیلیا این بازی رو بهترین شبیه سازی از هیتلر در کارهای سینمایی میدونن.
مشکلی که عمدتا با نحوه ی بازنمایی شخصیت هیتلر دارم اینه که به انگیزه اش چندان پرداخته نمیشه. نژادپرستی، پدیده ی عجیبی نیست و هنوز هم در جای جای این سیاره میشه دیدش. ولی به هیتلر که میرسه، یا خیلی تحسینش میکنن یا تبدیلش میکنن به نماد شرارت افراطی.
هیتلر یه نژادپرست بدون رودروایسی بود و شاید همین هم باعث شد که به این شکل، شکست بخوره. اون ویژگی هایی که خیلی از افراد نژادپرست، سعی در پنهان کردنش دارن رو به شکل واضح تری نشون داد.
نژادپرستی، در پشت ظاهر پر از غرور و افتخارش، نوعی ترس بیمارگونه از بقا و تداوم رفاه داره و بدترین پیامدهای خودشو در دوره هایی نشون میده که امنیت و منابع رفاه کم میشن و پیروزی در رقابت نژادی، میشه چاره ی حفظ زندگی.
روگردوندن از نژادپرستی و نژادستیزی، در دوره ای که هنوز منابع کافی وجود داره، کار سختیه و مبارزه ی باهاش خیلی دشواره اما برهه های تاریخی خاص و سرنوشت امثال هیتلر، میتونه در زمینه ی شناخت ماهیت نژادپرستی و نحوه ی رسوخش در ناخودآگاه جمعی، الهامبخش باشه.

این فیلم بیشتر روی لحظه های پایانی و روانپریشی هیتلر تمرکز داره تا اینکه به دلایل شکل گرفتن ایدئولوژیش بپردازه. فیلم از نمایش مستقیم منشا نژادپرستی هیتلر یا ترس های بنیادینش از زوال نژادی، پرهیز میکنه.
این پرهیز شاید به خاطر ترس از مشروعیت بخشی به انگیزه ها باشه اما همزمان باعث میشه مخاطب نتونه بفهمه که این نفرت از کجا میاد و چرا تا این حد فراگیر شده.
نژادپرستی اغلب با غرور و برتری طلبی ظاهر میشه اما در عمق خودش، نوعی اضطراب وجودی داره. ترس ازدست دادن منابع، از دست دادن هویت و از دست دادن کنترل که هیتلر این ترس رو نه تنها پنهان نکرد بلکه به ابزار سیاسی تبدیلش کرد. هیتلر با استفاده از زبان تهدید، رقابت و پاکسازی، ترس های خودآگاه جمعی آلمان بعد از جنگ جهانی اول رو به خشم تبدیل کرد.
شاید دلیل شکست هیتلر این بود که نژادپرستیش رو پنهان نکرد. توی دنیایی که خیلی از نژادپرستا سعی میکنن نفرتشون رو پشت زبان های دیپلماتیک یا سیاست های غیرمستقیم پنهان کنن، هیتلر افکارش رو به وضوح مطرح کرد و همین وضوح هم در برهه ای باعث قدرتش شد.

جمع بندی
نژادپرستی هنوز زنده است و فقط شکل هاش تغییر کرده. مطالعه ی سرنوشت هیتلر، نه برای شیطان سازی بلکه برای شناخت ساز و کارهای روانی و اجتماعی نفرت، میتونه ابزار مهمی باشه.
درواقع اگر هیتلر رو فقط به عنوان نماد شرارت ببینیم، از فهم این واقعیت غافل میشیم که این شخص، محصول یک بستر جمعی بود و یکجور هیولای منفرد به حساب نمی اومد.

Downfall

سقوط

Downfall

10.00

movie-overview-neterplay-logo

8.20

فیلم سقوط ده روز پایانی زندگی آدولف هیتلر را از روز تولد ۵۶ سالگی‌اش در ۲۰ آوریل ۱۹۴۵ تا خودکشی او در ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ به تصویر می‌کشد. این فیلم با به‌کارگیری چندین شخصیت، هرج و مرج کشور در حال فروپاشی را به نمایش می‌گذارد؛ از هیتلر و اطرافیانش در پناهگاه زیرزمین‌های برلین تا سربازان و غیرنظامیانی که در حالی که ارتش شوروی شهر را نابود می‌کرد، می‌جنگیدند و کشته می‌شدند. این فیلم در سال ۲۰۰۵ برای بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان در اسکار نامزد شد.

ادامه و دانلود فیلم