برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم Heart Eyes 2025| اسلشر کمدی
منتشر شده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴
0 بازدید
فیلم چشم قلبی یه کار ترسناک کمدی به کارگردانی جاش روبن هست زمان خیلی کمی رو ازتون میگیره و فکر میکنم میزان ترسناک بودنش خیلی کمتر از بعضی کارایی هست که این روزا بدون اشاره به کلمه ی ترسناک در توضیحاتشون منتشر میشه.
سیستم هایی برای رده بندی شدت ترس فیلم های ترسناک وجود داره اما این دسته بندی ها معمولا رسمی نیستم و بیشتر براساس تجربه ی مخاطبا و منتقدا شکل میگیرن.
فیلم چشم قلبی رو شاید بشه در سطح متوسط قرار داد از این بابت که صحنه های قتل، خلاقانه و خونین هستن اما شدت وحشت روانشناختیشون در حد فیلم های ترسناک جدی نیست.
لحظات طنز و عاشقانه هم درونش وجود داره که باعث کاهش شدت ترس میشه و این فیلم رو بیشتر از ترسناک بودن، تبدیل به یه محصول سرگرم کننده کرده.
داستان درمورد یه قاتل نقابدار هست که در روز ولنتاین به زوج های عاشق حمله میکنه. شخصیت اصلی الی، یه مدیر تبلیغات هست که هنوز به لحاظ ذهنی درگیر رابطه ی قبلیشه. در ادامه، به طور تصادفی با همکارش در شب ولنتاین معاشرت میکنه و چشم قلبی دنبالشون میکنه.
کیفیت بازی ها چندان خوب و باورپذیر نیست و بیش از پیش شبیه کارای مارکتی و اینستاگرامی شده و احساسات واقعی آدما رو نتونسته به خوبی منتقل کنه.
یعنی چیزی که از میزان ترسناک بودن چشم قلبی کم میکنه، ضعفش در پرداختن به احساسات قابل انتظار و منطقی آدما در برخورد با موقعیت هاست.
این ضعف میتونه تاثیر ترس رو کم کنه چون مخاطب انتظار داره واکنش های انسانی در برابر خطر، باورپذیر و ملموس باشن.
اگر شخصیت ها به طور غیرمنطقی به خطر واکنش نشون بدن، مثلا خیلی بی دلیل آروم باشن، مخاطب احساس همزادپنداری نمیکنه.
نمیدونم چرا حماقت، توی خیلی از فیلمای ترسناک منجمله چشم قلبی، اینقدر بدموقع به کار میره و انگار فقط میخواد شخصیتای اصلی رو به سمت تراژدی هل بده. توی همچین داستانی، حماقت شخصیت ها به جای درست کردن گره داستانی، صرفا اونا رو به سمت فاجعه میبره.
شاید بعضی از فیلمنامه ها عمدا شخصیت ها رو نادون طراحی میکنن تا موقعیت ها، خطرناکتر بشن اما این روش، وقتی که بیش از حد مصنوعی باشه، نتیجه ی معکوس داره.
یکی از کلیشه های ژانر اسلشر، تصمیم های وحشتناک شخصیت ها هست مثل دویدن به سمتی که قاتل اونجا منتظرشونه یا نادیده گرفتن هشدار های واضح.
توی بعضی از کارای ترسناک، حماقت شخصیت ها بخشی از طنز ماجراست ولی وقتی با لحن فیلم هماهنگ نباشه، بیشتر باعث از بین رفتن تاثیر ترس میشه.
اگر شخصیت ها رفتار منطقی تری نشون میدادن، حس ترس درون فیلم میتونستن عمیق تر و باورپذیرتر بشه چون مخاطب میتونه خودشو جای شخصیت های کلیدی قرار بده.
این فیلم، تاثیر روانی موقعیت های ترسناک رو کاملا نادیده میگیره و به شکل واضحی، میذارش به حساب اینکه با یه کار کمدی طرف هستیم ولی فکر نمیکنم همچین الگوی داستان سرایی ای، لزوما تاثیر خوب یا حتی خنثایی داشته باشه چون انگار عملا بیننده رو دعوت میکنی تا از صحنه های خشن، فقط لذت ببره و سطح همدلیش در مقابل تاثیر روانی همچین تجربه هایی بر دیگران، کاهش پیدا کنه.
جمع بندی
وقتی وحشت فقط به عنوان یک عنصر سرگرمی استفاده بشه و تاثیر ورانی واقع گرایانه اش نادیده گرفته بشه، مخاطب ممکنه بدون هیچ احساس همدلی، فقط از خشونت لذت ببره.
وقتی فیلم فقط لحظه های خونین رو نمایش میده و از تاثیر احساسی اون لحظه غفلت میکنه، مخاطب به جای درگیری ذهنی، صرفا تماشاچی خشونت میشه.
شخصیت ها بیش از حد کلیشه ای یا احمقانه رفتار میکنن پس مخاطب هم نمیتونه با ترس و دردشون ارتباط بگیره.
وقتی فیلم هایی مثل چشم قلبی، صحنه های خشونت بار رو بیشتر برای هیجان و تفریح نشون میده، ممکنه خشونت به شکل یه عنصر سرگرم کننده دیده بشه.
اگر فیلمساز بخواد ترکیب موفقی از کمدی و ترس ارائه بده، باید تاثیر احساسی لحظات ترسناک رو هم درنظر بگیره، نه فقط به عنوان یه شوخی، بلکه به عنوان بخشی از واقعیت روانی انسان.