برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم Here 2024| اینجا
منتشر شده در تاریخ ۲۷ امرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
فیلم اینجا براساس یه رمان گرافیکی ساخته شده و شاید برای افراد اهل مطالعه، کتابش به مراتب تجربه ی بهتری نسبت به این فیلم باشه چراکه بیشتر شبیه نوعی تئاتر به تصویر کشیده شده و ناشی گری های زیادی رو میشه درونش دید.
اینجا عموما امتیازای متوسطی هم از طرف منتقدا و هم مخاطب عمومی به دست آورده. تاحالا از بین 21هزار مشارکت کننده در سایت IMDb که رقم خیلی زیادی برای همچین فیلمی هست، امتیاز 6.3 رو به دست آورده و 69 درصد مخاطبای گوگل هم پسندیدنش.
شاید بخش زیادی از اقبالش به خاطر حضور تام هنکس باشه و اینکه توی رزومه ی کارگردانش میشه کارای مشهوری مثل فارست گامپ رو دید.
رابرت زمکیس رزومهی پر و پیمونی داره اما این فیلم، قطعا یکی از اون کارای ماندگارش به حساب نمیاد و مشخصا نتونسته توقع بیننده ها رو برآورده کنه.
هشدار: ادامهی این مطلب میتونه داستان فیلم رو لو بده.
فیلم از یه قاب ثابت استفاده میکنه تا تغییرات تاریخی و زندگی شخصیت ها رو در طول زمان نشون بده. بعضیا عقیده دارن که این فیلم، بیش از حد احساسی و سطحی شده و نتونسته چندان واقع گرایانه پیش بره.
فیلم با نمایش دوران ماقبل تاریخ شروع میشه. دایناسورها درحال زندگی هستن و یهو با برخورد شهاب سنگ از بین میرن. بعد از عصر یخبندان، زمین دوباره سبز میشه و بعد ها محل زندگی گروه جدیدی از مردم باستانی میشه. در اوایل قرن بیستم، خونه ای در همین محدوده ساخته میشه و اولین ساکنا بهش منتقل میشن. بعدش فیلم سراغ روایت داستان زندگی افرادی میره که طی چند نسل، توی این خونه اقامت دارن. فیلم از یه زاویه ی ثابت استفاده میکنه تا تغییرات تاریخی و زندگی شخصیت ها رو در طول زمان نشون بده بدون اینکه دوربین حرکت کنه.
این فیلم تا حدی منو یاد کاری مثل کلود اتلس میندازه که کلی کاراکتر و سرزمین مختلف، در خدمت رسوندن یه پیغام کلیشه ای و نه چندان منطقی هستن.
هر دو فیلم، داستانایی از شخصیت های مختلف در زمان های مختلف رو روایت میکنن که در نهایت، به یه پیام کلی و نه چندان غافلگیر کننده ختم میشه. در فیلم کلود اتلس، با استفاده از بازیگرای مشترک در نقش های مختلف سعی میشه تا پیوند بین داستان ها نشون داده بشه اما در اینجا، از یک قاب ثابت برای نمایش تغییرات تاریخی استفاده میشه.
هدف همچین فیلم هایی، بیش از پس با مفاهیم انتزاعی گره خورده و فیلمساز، لزوما از پتانسیل های روز سینما برای به تصویر کشیدن مفاهیم انتزاعی استفاده نکرده. در عوض، خیلی درگیر یه سری عناصر بصری شده که بیشتر از نشون دادن نبوغ، حس کسالت رو به فیلم اضافه کردن.
گاهی یه فیلمساز سعی میکنه یک مفهوم فلسفی رو بیان کنه اما به جای درست کردن ارتباط انسانی، روایت رو بیش از جد بصری و سرد میکنه. این فیلم میتونست با استفاده از تکنیک های جدید، روایتش رو جذاب تر کنه.
فیلم با نمایش زندگی انسان ها در محیط یه خونه در طول چندین قرن، نشون میده که چطور مکان ها شاهد تغییر اجتماع، فرهنگ و شخصیت آدما هستن. درحالیکه حتی این تلاش برای هویت بخشیدن به یک مکان هم نتونسته چندان به بیننده کمک کنه که از زاویه ی دید یک موقعیت یا خونه، به ماهیت زندگی انسان نگاه کنه.
فیلم سعی داره به این سوال بپردازه که چطور مکان ها، خاطرات رو حفظ میکنن و چطور زندگی انسان ها در طول زمان، به هم مرتبط میشه.
این کار یه نگاه بیش از حد خوشبینانه به دوره های مختلف زندگی انسان داره ولی صرفا از دید افرادی به چند دوره ی تاریخی نگاه کرده که نماینده ی چندان جالبی به حساب نمیان. تاریخ ما، بیشتر شبیه کلکسیونی از تراژدی های فاجعه بار به حساب میاد تا اینکه بشه با همچین دید روشنی بهش نگاه کرد.
فیلم بیش از حد روی لحظه های آروم و زندگی شخصیت آدما تمرکز کرده درحالیکه ما بیش از پیش تحت تاثیر واقعیت های تلخی مثل جنگ، استعمار یا بحران های اجتماعی بوده و هستیم و همین مسائلی که نادیده گرفته شدن، اتفاقا خیلی روی تجربه ی فردی ما از زندگی تاثیر دارن.
با این وجود، فیلم سعی کرده همین نتیجه گیری ای که از یه زاویه ی دید محدود ایجاد شده رو به کلیت تجربه انسان بودن تعمیم بده و مثلا تشویقت کنه که قدر زندگی رو بدونی، قدر لحظه های با هم بودن رو بدونی، زندگی رو ساده بگیری و از این حرفا.
شاید سازنده ی این فیلم، همچین تجربه ای از زندگی داشته و مثلا کار کردن توی هالیوود تونسته اینقدر به زندگی خوشبینش کنه ولی مشخصا تصویری که سعی کرده ارائه بده، اقبال عمومی نداشته.
جمع بندی
نمیدونم تشخیصم درست هست یا نه ولی انگار هنرمندایی که جا میوفتن یا یکی دو تا اثر آیکانیک رو ارائه میدن، خیلی درمعرض ارائه ی محتوایی هستن که یه رویکرد غیر واقعی و توجیه نشده رو به شکل نه چندان کاریزماتیکی ارائه بده. یعنی سراغ ایده ای میرن که ارائه اش جسارت میخواد اما لزوما ایده ی نبوغ آمیزی نیست و ناشیانه پرداخت شده.
ارائه ی یه ایده ی جدید، به خودی خود قرار نیست که مخاطب رو جذب کنه. ایده ای که بتونه با ادبیات خوبی بیان شه و زبانش برای مخاطب قابل فهم باشه، شانس محبوب شدن داره حتی اگر ایده ی شرورانه ای باشه.
در مورد فیلم Here ما با یه ادبیات تراش نخورده و شدیدا ناقص طرفیم.