برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی انیمیشن هتل ترانسیلوانیا| Hotel Transylvania 2012
منتشر شده در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۴۰۴
0 بازدید
هتل ترانسیلوانیا یه انیمیشن جذاب و سرگرم کننده است که توی سالای اخیر تونسته حسابی جلب توجه کنه. این مجموعه انیمیشن، اولین بار توی سال 2012 منتشر شد و از همون ابتدا با کمدی آمریکایی و دیالوگ های جالبش، هم بچه ها و هم افراد بالغ رو سمت خودش کشوند.
جذابیت این انیمیشن برای افراد بالغ رو میشه از طریق بررسی بازخوردها و امتیازایی که از سایتای نقد گرفته هم درک کرد.
کنت دراکولا برای محافظت از دخترش ماویس و بقیه ی هیولاها از انسان ها، هتلی در دل ترانسیلوانیا میسازه اما با ورود ناگهانی یک انسان جوان به اسم جاناتان به این هتل، نظم دنیای هیولاها به هم میریزه و عشق بین ماویس و جاناتان، دراکولا رو با ترس و تعصباتش رو به رو میکنه.
کارگردان این انیمیشن، تارتاکوفسکی هست که سابقه ی روشنی در زمینه ی انیمیشن های تلویزیونی داره. این کارگردان با کارهای پرانرژی، طراحی شخصیت های اغراق آمیز و متحرک سازی ای که بیش از پیش یادآور کارهای کمیک هست، شناخته شده.
ایشون معمولا توی کاراش از طنز چندلایه استفاده میکنه. این طنز، هم برای بچه ها قابل فهمه و هم برای بزرگترها طراحی شدن. در نگاه اول، انیمیشن هتل ترانسیلوانیا سعی داره تا با زبان ساده درباره ی پذیرش تفاوت ها، شکستن تعصبات و امکان همزیستی مسالمت آمیز صحبت کنه اما در اینجا قرار نیست که صرفا تحسین و تایید بشه.
بعضی از منتقدا عقیده داره که این انیمیشن در سطح داستانی، کلیشه ای و قابل پیش بینی هست و بیشتر روی جلوه های بصری و شوخی های سریع تکیه داره. بعضی ها هم عقیده دارن که شخصیت پردازی بعضی از هیولاها، سطحی و تیپیکال هست و فرصت زیادی برای پرداخت دراماتیک ایجاد نمیشه.
امتیاز این انیمیشن در سایت IMDb امتیاز بسیار خوب 7 از 10 هست و استقبال خیلی خوبی که از طرف مخاطبا تجربه کرد باعث شد که چند دنباله ی دیگه هم براش ساخته بشه. منتقدای حرفه ای عمدتا نمره های متوسطی بهش دادن اما مخاطبای عمومی، حسابی پسندیدنش.
این انیمیشن، در ظاهر سعی میکنه تا هیولاها رو موجودات ترسناکی نشون بده که میتونن به شخصیت های دوست داشتنی و قابل درکی تبدیل بشن و این تصویر، با طنز و طراحی بصری و اتفاقات اغراق آمیز ترکیب شده. پشت این داستان کمدی، ردپای نوعی پروژه ی فرهنگی رو میشه دید که سعی داره تفاوت ها رو عادی سازی کنه که به خودی خود چیز بدی نیست.
فیلم به جای مواجهه ی اخلاقی با دیگری، سعی میکنه با شوخی و کمدی، ترس رو بی اثر کنه که این ممکنه باعث بشه که مخاطب، به جای درک تفاوت ها، صرفا به جنبه ی سرگرم کننده اهمیت بده.
شخصیت دراکولا، با ترس از انسان ها و کنترل شدید روی دخترش، نماد نوعی پدرسالاری محافظه کارانه است اما فیلم، به جای نقد همچین ساختاری، با شوخی و اغراق، این وضعیت نابهنجار رو خنثی میکنه و عملا اصلاح خاصی انجام نمیشه.
این سناریو، منو یاد اصطلاح کاسه ی سالاد میندازه که سعی داره بعضا ایده آلی برای فرهنگ آمریکا معرفی کنه. این یه واقعیت انکار ناپذیره که آمریکا، نسبت به مهاجرها و فرهنگ های متفاوتشون، انعطاف خیلی زیادی از خودش نشون داده اما لزوما اینطور نیست که هر نوع تفاوتی، پذیرفته بشه.
حتی درمورد یک کاسه ی سالاد، مواد میتونن مستقل باقی بمونن اما باز هم کنار هم قرار گرفتن و سالم موندنشون، نیازمند نوعی هارمونیه.
در اینجا، هیولاها میتونن با همدیگه و با انسان ها ارتباط بگیرن چون هارمونی لازم، به فرهنگ زندگیشون تحمیل شده، وگرنه توی هیچ کدوم از داستان های اسطوره ای، خون آشام ها نمی تونن تعامل کاملا سالمی با انسان ها بگیرن و اصطلاحا مثل یک کاسه ی سالاد باشن. مخصوصا اگر بخوان رویه ی خشونت آمیز خودشون رو ادامه بدن.
در سینمای معاصر، خون آشام ها و گرگینه ها، تبدیل به سایکوهای جدیدی شدن که قتل زنجیره ای و هدفدار رو با ایده های مدرن ترکیب کردن و جامعه ی بالغ، به این شکل تونسته شرارت رو درونی سازی کنه اما نگاه داستان های کودکانه ای مثل هتل ترانسیلوانیا، به شکلیه که یه دیدگاه بیش از حد خوشبینانه نسبت به نمادهایی داره که در ناخودآگاه جمعی، معادل قاتل زنجیره ای هستن و انتظار هم نمیره که به سادگی تغییر کنن.
خون آشام، حتی به لحاظ اسمی هم موجودی انگلی هست که از نیروی حیاتی انسان ها تغذیه میکنه و فقط از یک داستان کودکانه برمیاد که با هدف سرگرم کردن بچه ها و درست کردن یه کار کمدی، درمورد ماهیت شرارت و نمادهایی که درموردش وجود داره دروغ بگه.
درواقع همزیستی بدون هارمومی، صرفا یک فانتزیه.
انیمیشن هتل ترانسیلوانیا در ظاهر یک کمدی خونوادگی هست اما در بطن خودش، تلاش میکنه تا نمادهای تاریک و اسطوره ای مثل خون آشام، گرگینه و مومیایی رو به شخصیت هایی قابل دوست داستن تبدیل کنه. این بازسازی، نوعی دروغ فرهنگی هست که فریب عمدی به حساب نمیاد اما نوعی بازنویسی خوشبینانه ی شرارت برای مصرف کودکانه است.
در فرهنگ آمریکایی، کاسه ی سالاد به جای ملت واحد، به تنوع فرهنگی اشاره داره که اجزاش، میتونن هویت خودشون رو حفظ کنن. اما این تنوع صرفا تا وقتی پایدار میمونه که هارمونی خودش رو حفظ کنه وگرنه تفاوت ها میتونن به تعارض تبدیل بشن. در هتل ترانسیلوانیا، این هارمونی از طریق سانسور خشونت ذاتی هیولاها و تغییر ماهیت نمادین شون ایجاد میشه و لزوما مواجهه ی اخلاقی خاصی اتفاق نمی افته.
جمع بندی
در ناخودآگاه جمعی، خون آشام نماد میل به سلطه، تغذیه از دیگری و جاودانگی غیرانسانیه و در سینمای معاصر، این موجودات اغلب به قاتل زنجیره ای مدرن تبدیل میشن که با جذابیت ظاهری، خشونت رو درونی سازی میکنه.
اما در انیمیشن، این نماد ها به موجوداتی مهربون و خونواده دوست تبدیل میشن که میتونه نوعی سرکوب روانی خشونت باشه.
این بازسازی، صرفا ساده سازی نیست بلکه تحریف ماهیت شرارت به حساب میاد و میتونه باعث همزادپنداری بچه ها با شرارت بشه.