برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
اسرائیل، فیلم Yes و جشنوارهی کن
منتشر شده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
امسال یه فیلم اسرائیلی در جشنوارهی کن ارائه شد که گزارشات نه چندان روشنی درمورد محتوا و تاثیرش در جامعهی هنرمندا وجود داره. حواشی مربوط به محتوا و هدف فیلم میشه و تا زمانی که فیلم رو به چشم نبینیم، نمیشه کاملا به این گزارشا اعتماد کرد.
ناداو لاپید، یه فیلمساز اسرائیلیه و با فیلم یس، به جشنواره ی کن اومد و فیلمش تبدیل به یکی از جنجالی ترین فیلم های جشنواره شد.
این فیلم یه کمدی موزیکال سیاسی هست که داستان دو هنرمند اسرائیلی رو روایت میکنه. این هنرمندا به قولا روح خودشون رو به الیگارشی روسی میفروشن تا یه سرود ملی برای کشورشون بسازن.
لاپید در مصاحبه اش گفته که این فیلم به طور ناخواسته، به معیاری برای سنجش میزان شجاعت و ترس تبدیل شد چون خیلی از بازیگرا، تهیه کننده ها و عوامل تولید، از پروژه کناره گیری کردن.
این کارگردان گفته که عده ای عقیده دارن در دوره ی جنگ، همچین فیلمی مشروعیت نداره و این حرفا باعث شده که بعضی از بازیگرا، بعد از قبول کردن نقش، به دلایل مختلفی از پروژه خارج بشن.
فیلم در اسرائیل فیلمبرداری شده اما خوده لاپید در حال حاضر ساکن پاریس هست و حتی بیشتر از قبل، نسبت به حاکمیت اسرائیل، نگاه انتقادی داره.
این فیلم بحث هایی درمورد سانسور هنری، فشار سیاسی و نقش سینما در بازتاب ایدئولوژی های مرتبط با قدرت راه انداخته.
منظور از الیگارشی، حکومت گروه کوچیکی از افراد قدرتمند و ثروتمند هست که بر اکثریت جامعه تاثیر میذارن و معادل فارسیش میتونه کلمه ای مثل اقتدار خواص باشه. الیگارشی معمولا درمورد سیستمی به کار میره که قدرت سیاسی و اقتصادی در دست گروه محدودی قرار داشته باشه بدون اینکه نظارت عمومی خاصی روی این افراد صورت بگیره. در ادبیات افلاطون و ارسطو، این نوع حکومت به عنوان شکل منحرف شده ای از اشراف سالاری یا آریستوکراسی معرفی شده که و عقیده دارن به جای حکومت دانایان، گروه معدودی صرفا برای منافع شخصی خودشون حکومت میکنن.
چیزی که واضحه اینه که همکاری هنرمندای درون این فیلم با الیگارشی، توجیه شده نیست و مثل افرادی هستن که برای رسیدن به یه هدف که در نظرشون خوبه، متوسط به هر روشی میشن.
همکاری هنرمندای اسرائیلی با الیگارشی روسی میتونه تلاشی برای یه نقد نمادین از نقش سرمایه در هدایت روایت های ملی گرایانه باشه.
گزارش ها میگن که لاپید، سابق بر این هم در فیلم هاش سراغ مسئله ی سانسور و کنترل حکومتی رفته و این بار سعی کرده به نقش سرمایه و نفوذ قدرت در شکل دادن به ایدئولوژی بپردازه.
این فیلم تلاش کرده تا نشون بده که چطور هنرمندا ممکنه درگیر یه ساز و کار بزرگتر بشن که هویت ملی و قدرت رو بازتولید میکنه حتی زمانی که به نظر میرسه صرفا در حال خلق یه اثر هنری هستن.
این فیلم هنوز توزیع کننده ای در اسرائیل یا آمریکا نداره که به خودی خود، میتونه تصویری از حساسیت بالای فیلم یس باشه.
در تحلیل رفتار ناداو لاپید، بعضیا عقیده دارن که این کارگردان سعی کرده نقد بی پرده ای از کشورش و جهان ارائه بده و در مصاحبه ای هم گفته که سینما نباید امن باشه، بلکه باید خطرپذیر و جسور ظاهر بشه.
این کارگردان عقیده داره که فیلم ها باید بازتابی از دنیای واقعی باشن نه اینکه از واقعیت های تلخ و پیچیده فاصله بگیرن. فیلم یس در شرایطی پر از ترس و پارانویا فیلمبرداری شد چون خیلی از عوامل نگران بودن که این پروژه، انتقادات منفی شدیدی دریافت کنه.
یکی از صحنه های فیلم، شخصیت اصلی رو در حال دریافت اعلان ها خبری درمورد فجایع 7 اکتبر نشون میده درحالیکه اون بی تفاوت به زندگی روزمره اش ادامه میده که به نظر میرسه نقدی بر عادی سازی خشونت در جامعه باشه.
با وجود حمایت اولیه ی بعضی از تهیه کننده های فرانسوی، بعد از جنگ، خیلی از منابع مالی از پروژه کنار کشیدن و فیلم هنوز توزیع کننده ای در آمریکا نداره.
شما بهتر میدونید که فرانسه خیلی صریح و سادیستی سعی کرده افکار چپ گرایانه رو رواج بده و اصلا اهمیتی هم نمیدن که این کارشون چقدر ممکنه فرهنگشون رو توی دنیا منفور جلوه بده. خودشون رو جامعه ای سرشار از نخبه و افراد پیشرو میدونن و حمایت از همچین فیلمی هم میتونه در همپوشانی کاملی با اهدافشون باشه ولی شاید واقعا یه نوع احتیاط وجود داره که حاضر نیستن از فیلمی که اینقدر صریح به اسرائیل انتقاد میکنه و ممکنه بتونه تاثیر عمیقی ایجاد کنه حمایت کنن. منتقدای اسرائیل معمولا از جناح مقابل هستن و زیاد پیش نمیاد که یه فرد بومی منتقد، مورد حمایت قرار بگیره.
گرچه شاید این عدم حمایت، صرفا به کیفیت و نوع محتوای فیلم برگرده و چنانچه منتقدی باشه که به ساز هیچ کدوم از ایدئولوژی های محبوب دنیا نرقصه، نمیتونه انتظار دریافت حمایتو هم داشته باشه.
اینطور که از خلاصه ی فیلم برمیاد هم کارگردانش فردی با طبع انتقادی تند و تیزه و ممکنه با هیچ نوع حاکمیت و ایدئولوژی خاصی سازگار نباشه پس در این صورت، نمیتونه انتظار دریافت حمایت خاصیو هم داشته باشه.
این فیلم، به نظر میرسه که در یک چهارچوب پیچیده و چند لایه، حاکمیت اسرائیل رو زیر سوال برده و انتقاداتش دیگه محدود به زیر سوال بردن نسل کشی و دعوت به سازگاری و همزیستی مسالمت آمیز نیست. ناداو لاپید برخلاف فیلم هایی که به نقد مستقیم سیاست های یه کشور اختصاص دارن، از یه روایت شخصی برای نشون دادن تاثیرات عمیق سرمایه، ملی گرایی و جنگ بر جامعه و فرهنگ استفاده کرده.
جمع بندی
فیلم یس، احتمالا بیشتر از اونکه یه نقد صریح نسبت به حاکمیت اسرائیل باشه، سراغ بررسی روابط بین هنر، سیاست و پول در دنیا رفته. اینکه دو تا هنرمند تصمیمی میگیرن برای یه سرمایه دار روسی سرود ملی بسازن، تصویری از یه ساز و کاره که در جریانش، هنر میتونه ابزار مشروعیت بخشی به سیاست و قدرت بشه.
لاپید احتمالا نه تنها سراغ بررسی وضعیت اسرائیل رفته بلکه نقد عمیقی بر نقش هنرمندان در دنیایی که سیاست و سرمایه داری قدرت نامشروع زیادی دارن ارائه بده.
فیلم همچنین واکنش مردم به بحران رو بررسی کرده و ظاهرا تلاش کرده تا کنتراست خوبی بین بی تفاوتی و درگیری های احساسی و فکری نشون بده.