برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
توجیه معاملهی با تاریکی| نقد و بررسی فصل دوم انیمهی جوجوتسو کایزن
منتشر شده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
0 بازدید
نقد و بررسی فصل دوم جوجوتسو کایزن، یه مجموعه مطلب رو شامل میشه که میتونید هر کدوم رو به صورت مستقل مطالعه کنید و درک یکی، وابسته به خوندن مطالب پیشین نیست.
در مطلب بی تفاوتی، تراژدی و شرارت در انیمه ی جوجوتسو، به طور خلاصه گفته شد که شخصیت های شرور این انیمه، مثل فرقه ی کیو، فلسفه ای عمیق و چند لایه دارن که جهان بینی اونا رو شکل میده. در مقابل، شخصیت های مثبت با دیدگاه های ساده تر و عمدتا احساسی به چالش کشیده میشن. ضعف اصلی داستان در تمرکز بیشتر بر توسعه ی شخصیت های منفی و کم توجهی به گسترش جهان بینی مثبت ها دیده میشه.
قسمت سوم فصل دوم، با شخصیت توجی و تحولات کلیدی که داستان رو به یه نقطه عطف مهم میرسونه ادامه پیدا میکنه. این فصل در بردارنده ی تعارضات فکری و پیامد های تصمیم های اخلاقیه و گاهی باعث میشه که مخاطب، همدلی بیشتری با شخصیت شرور داشته باشه.
در خلال مطلبی با عنوان رویای جاودانگی، گفته شد که داستان فصل دوم، در ابتدا حول محور ماموریتی میچرخه که استاد تن گن برای حفظ عمر طولانیش، به ظرف پلاسمای ستاره ای نیاز داره اما این هدف، جنبه های اخلاقی مشکوکی رو شامل میشه.
فرقه های شروری مثل کیو و شخصیت هایی مثل توجی زنین، نقش مهمی در پیشبرد داستان دارن و تضاد بین جهان بینی شخصیت های مثبت و منفی، به شدت خودنمایی میکنه.
طی این مطلب گفته شد که این انیمه، توجه بیشتری به ساختار پیچیده ی شخصیت های منفی، نسبت به شخصیت های مثبت داره و گاهی باعث میشه که مرز بین خیر و شر، مبهم بشه.
در مطلب تراژدی تحول شخصیت گتو، فصل دوم تا پایان قسمت پنجم بررسی شد. اما در اینجا قصد داریم بریم سراغ ادامه ی داستان جالب فصل دوم و ضمن مرور سناریوی بسیار جذابتش، کمی انتقادات مثبت و منفی رو حواله اش کنیم.
هشدار: ادامه ی این مطلب میتونه داستان فصل دو رو تا پایان قسمت هفتم لو بده.
در قسمت ششم، مواجهه ی ماهیتو با مکاماروی تغییر شکل یافته ی نهایی، باعث اون گرفتن تنش ها میشه چون موتا تلاش میکنه تا ماهیتو رو نابود کنه و به جمع دوستانش ملحق بشه. هدف از این کار اینه که بتونه هر چه زودتر گوجو رو از نقشه های گتو آگاه کنه.
مکامارو به عنوان یه جسد نفرین شده، به دست موتا کنترل میشه و ترکیبی از فناوری و انرژی نفرین شده است. به عنوان یه دست ساخته ی پیچیده، این شخصیت منشا ایجاد بخشی از جذاب ترین اکشن های این سریاله و داستان شخصیتی که داره از این جسد نفرین شده استفاده میکنه، قدرت تحریک احساسی زیادی در این اپیزود داره.
ماهیتو از جمله شخصیت هایی هست که صرفا کارهای شرورانه انجام نمیده و بخش زیادی از انیمه، به صحبت ها و تشریح افکارش اختصاص داره که اتفاقا چندان هم سطحی نگرانه طراحی نشدن و به خودی خود، کاریزمای موهیتو رو افزایش میدن. به عنوان روح نفرین شده ی درجه ی ویژه، رفتارهای سادیستی زیادی رو از خودش نشون میده. هرچند برخی عقیده دارن که این رفتارها جلوه ی نابالغانه ای دارن و صرفا تصویری از یه موجوده که دوست داره با احساسات آدما بازی کنه اما طرز فکر این موجود، اونقدرا هم فانتزی نیست و میشه نمونه های مشابهش رو در شخصیت های قدرتمند زیادی، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم پیدا کرد.
شاید تنها تفاوت ماهیتو با انسان های واقعی شرور اینه که ماهیتو لزومی نمیبینه که افکار واقعی خودش رو پنهان کنه و قدرتش اینقدر هست که بتونه بدون ریاکاری، نقشه های خودش رو پیش ببره.
گره های داستانی این اپیزود، بیش از پیش با هدف قضاوت کردن مکامارو طراحی شده و برای اولین بار، از پیشینه اش پرده برداری میشه. بدن اصلی مکامارو با اسم کوکیچی موتا، بیماری بسیار عجیبی رو تجربه میکنه که ترکیبش با هویت مکامارو، اونو شبیه یه بخش تاریک یا سرکوب شده از شخصیت یک انسان میکنه. کوکیچی به خاطر بدن بسیار بیمارش که نشات گرفته از محدودیت آسمانی هست، نمی تونست به طور مستقیم در محیط مدرسه حضور پیدا کنه.
محدودیت بهشتی یا آسمانی، مثل دو روی یک سکه عمل میکنه. در عین اینکه میتونه پتانسیل ها و قدرت های جدیدی رو رقم بزنه، قدرت هایی رو هم از افراد سلب میکنه و شبیه نوعی معامله ی سادومازوخیستی به نظر میرسه. شبیه چنین معاملاتی رو توی انیمه های ماورائی زیاد میشه دید و میشه حس کرد که تا حد زیادی، الهام گرفته از سنت های جادوی تاریکه که نژاد فرودست، با خدایان یا موجودات ابرشرور، به معامله میشینه و چیزای با ارزش زندگیش رو برای رسیدن به قدرت های خاص، تاخت میزنه.
کاری که سناریوی جوجوتسو انجام میده، توجیه چنین معاملاتی هست و گاها این کار رو برای رسیدن به قدرت، اجتناب ناپذیر جلوه میده. قدرتی که قراره برای مبارزه با شرارت به کار گرفته بشه، می تونه از منابع شرارت آمیز هم کسب بشه که خوده این گزاره مشخص میکنه که کجای این کار، دقیقا مشکل داره.
چنین سناریوهایی، میتونن این حس رو درون بیننده ایجاد کنن که دست دراز کردن جلوی افراد شرور و غیر قابل اعتماد، وقتی که دچار نوعی نیاز هستی یا توی تنگنا قرار گرفتی، به خودی خود چیز بدی نیست و با زیرکی، می تونه به نتایج مثبتی ختم بشه که البته روابط علت و معلولی توجه کننده در این انیمه، لزوما الگوی منطقی خاصی ندارن و بیشتر سعی کردن با تحریک احساسات بیننده، اونو به همچین نتیجه ای برسونن.
هرچند که محدودیت های بهشتی، به عنوان نوعی میراث ناخواسته به تصویر کشیده میشن اما نمیشه منکر شد که معامله ی با تاریکی، حتی در جریان این اپیزود هم رخ میده و نوعی خوش خیالی یا اعتماد به نفس برای گیر نیوفتادن و بازی نخوردن با تاریکی، باعث کشیده شدن فرد به سمت انجام معامله میشه.
تجسم اینکه محدودیت های بهشتی صرفا یه تقدیر ناخواسته هستن، اون هم در داستانی که با تکیه بر سنت های عرفانی شرقی ساخته شده، چندان منطقی به نظر نمیرسه چرا که شما بهتر از من میدونید چیزی به اسم تناسخ هم در این سنت، توجیه شده است و محدودیت های بهشتی، می تونن با توجه به پیشینه و پتانسیل های بالقوه ی یک شخص، در اختیارش قرار بگیرن.
ماهیتو موفق میشه تا از بیشتر حملات موتا یا مکامارو جاخالی بده اما موتا در نهایت با پرتاب یک موشک نفرین شده، موفق میشه تا به بخشی از روح ماهیتو آسیب بزنه.
موتا کمی بعد سعی میکنه تا به گتو حمله کنه اما ماهیتو غافلگیرش میکنه و موفق به کشتنش میشه.
کوکیچی رسما برای صاف کردن معامله ای که بهشت باهاش انجام داده، حاضر میشه تا با دشمنش نوعی قرارداد ببنده تا بدن سالمی به دست بیاره. در ابتدا صرفا اطلاعاتی رو در اختیارشون میذاره اما سعی میکنه زیرکی به خرج بده تا هم کلاسی های محبوبش در اثر افشای اطلاعات، آسیبی نبینن.
به محض شفا پیدا کردن، اون مبارزه رو میبازه و میمیره و زیرکی ای که به خرج میده، مشخصا نمی تونه بقاشو در مقابل عواقب معامله با تاریکی، حفظ کنه با این وجود، سناریو به سمتی میره که بگه زیرکی کوکیچی، کمکش کرد که به هدفش برسه، صرفا در زمان مبارزه، کم شانسی آورد و جون خودش رو از دست داد. اون میتونست فرار کنه یا به خدمت تاریکی در بیاد و از بدن جدیدش لذت ببره ولی اسیر عواطفش میشه و جون خودش رو برای حفظ بقای دوستانش فدا میکنه. اون تا حد زیادی در یک هاله ی تقدیس شده و دوست داشتنی میمیره و قبل از اینکه بیننده بتونه سطح حماقت کوکیچی و ساده لوحیش در مقابل تاریکی رو مورد قضاوت قرار بده، به سمت گره های داستانی بعدی کشیده میشیم.
جمع بندی
بعد از مرگ کوکیچی، بدون اینکه حتی وقتی برای سوگواری یا جمع بندی تلف بشه، میریم به چند روز بعد و گوجو شروع به خودنمایی میکنه و با اعتماد به نفس تمام، وارد پوششی میشه که در اطراف شیبویا ایجاد شده و عده ی زیادی غیر نظامی، درونش گیر افتادن.
این بخش، هم به سرعت شروع میشه و هم جذابیت و دلهره ی خاص خودش رو داره و تراژدی موتا، مثل مقداری گرد و خاک، به زیر فرش جارو میشه.