برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
دلهرهی انسان بودن، کنجی کاوای و شبح درون پوسته
منتشر شده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
0 بازدید
دلهرهی انسان بودن، کنجی کاوای و شبح درون پوسته
کنجی کاوای، یه موسیقیدان و آهنگساز اهل ژاپنه و برخی از پروژه هایی که درونشون مشارکت داشته، کمابیش در وب فارسی هم به خوبی دیده شدن؛ منجمله شبح درون پوسته 1 و 2 که نقطه عطف کاراش به حساب میاد.
از بقیهی کارای نسبتا شناخته شدهاش در وب فارسی میشه به انیمهی سینمایی MAQUIA اشاره کرد که در سال 2018 منتشر شد و اتمسفر یک اثر حماسی و درام تقریبا غم انگیز رو داشت.
اگر به صفحهی این هنرمند در سایت music.apple مراجعه کنید، محبوب ترین کاراش شامل تقریبا همهی ترک های موسیقی متن شبح درون پوسته 1 هست. در شبح درون پوسته 1، از یه موسیقی با کلام ژاپنی که حال و هوای سنتی داره استفاده شده که به خودی خود، جذابیت موسیقی متن این انیمه رو چند برابر کرده وگرنه اگر به بقیه ی آلبوم ها نگاهی بندازید، اغلب ترک ها معمولا اتمسفرسازی خاصی ندارن و قرار نیست که غافلگیرتون کنن.
ترک های کلیدی آلبوم شبح درون پوسته 1
حتی اگر معنی شعری که در شبح درون پوسته خونده میشه رو ندونید، با شنیدنش ممکنه احساسات خاصی درونتون زنده بشه. چند وقت یه بار پیش میاد که فیلم یا انیمیشنی رو ببینید و موسیقیش، حسابی جذبتون کنه؟ اگه دنبال یه ساندترک جدید برای آرشیوتون هستید، شبح درون پوسته، مورد خوبی برای مورد آزمون قرار دادن هست.
شعر شبح درون پوسته، در چند نسخه ی مختلف مورد استفاده ی این موسیقی دان قرار گرفته اما محبوب ترین قطعه، با اسم UTA I- Making of Cyborg منتشر شده.
ساخت سایبورگ، شهر ارواح و تناسخ، به ترتیب اسم ترک هایی هستن که همگی به لحاظ اتمسفر و شعر، شباهت زیادی به همدیگه دارن.
شبح درون پوسته، در تمام نسخه های اقتباسی خودش، سعی داره چالش هایی درمورد ماهیت انسان و آینده ی بالقوه ی تکنولوژی مطرح کنه و بعضا خیلی خوب هم میتونه این موضوع رو با مسائل احساسی گره بزنه اما شبح درون پوسته 2 رو میشه بالغانه ترین و پیچیده ترین این اقتباس ها در نظر گرفت. هرچند که ممکنه امتیاز های این قسمت، چندان چنگی به دل نزنه که این موضوع هم از جهاتی قابل درکه. این قسمت، بر خلاف خیلی از اقتباس ها، اصلا مناسب بچه ها نیست و به موضوع بالغانه و نسبتا سنگینی پرداخته. از طرفی، داستانش در عین اینکه جالبه، چندان به شکل واضحی مطرح نشده و ممکنه بعد از چند بار دیدن هم درست نفهمید چی به چیه و مجبور شید سراغ مطالعه ی داستان اصلیش برید. به هر صورت اگر به همچین چیزی نیاز داشتید، در مطلب مربوط به نقد و بررسی شبح درون پوسته که از همین سایت منتشر شده، ضمن نقد، مروری روی داستان این انیمه هم صورت گرفته.
اما بیاید اول بریم سراغ شعری که توی قطعه ی Making of Cyborg خونده میشه. در اینجا یه معنای نسبتا تحت اللفظی رو میبینید:
وقتی صعود میکنم، دختری زیبا مسحور میشود
وقتی صعود میکنم، ماه درخشان هم آوا میگردد
خدایی از آسمان، برای اتحاد فرو می آید
و هنگامی که خورشید طلوع میکند، پرنده ی شب آواز سر میدهد
هرچند که حضور این موسیقی در خلال انیمه، اونقدرا هم حس روشن و امیدوار کننده ی درون شعر رو تداعی نمیکنه ولی مختص لحظه هایی هست که قرار گرفتن افراطی در معرض تکنولوژی مدرن و روبات ها و نابهنجاری هایی که به این واسطه ایجاد شده، نوعی حس سردرگمی و دلهره رو به وجود میاره.
گروه کر به سبک مینیو که نوعی موسیقی محلی ژاپنی هست. این سبک به خودی خود، کاربردهای متنوعی داره اما یکی از کاربردهاش که اتمسفر این ساندترک، بیشتر بهش شباهت داره، موسیقی مذهبی مینیو هست.
ساخت موسیقی متن شبح درون پوسته 2
کنجی کاوای درمورد تجربه اش از ساخت موسیقی متن این انیمه میگه که چند تا پارامترو درخواست داشته. اول اینکه براش یه جعبه ی موسیقی بزرگ تهیه کنن؛ بتونه از تم جاز استفاده کنه و همچنین بتونه از موسیقی اقتباس اول شبح درون پوسته و آهنگ Follow Me استفاده کنه.
شما چیزی شبیه این جعبه ی موسیقی رو در خوده انیمه هم مشاهده میکنید. از اونجایی که بنا بوده از یه گروه کر برای اجرای موسیقی استفاده بشه، این جعبه ی موسیقی بزرگ کمک کرده تا حس پخش شدن در یک فضای بزرگ رو تداعی کنه.
کاوای برای جذابیت بخشیدن به موسیقیش، خلاقیت جالبی رو به کار بسته. اول صداشو توی استودیو ضبط کرده و بعد به کمک چهار بلندگو که در یک معدن زیر زمینی قرار گرفتن، دوباره پخشش کرده و این صدا به کمک 8 میکروفون ضبط شدن.
تعداد افراد درون گروه کر، در قسمت دوم، افزایش پیدا کرده و تغییرات به وجود اومده، به مراتب فضای غمگین تری رو رقم زده.
ضمن استفاده از نوعی موسیقی مردمی، داشتن یه گروه کر بزرگ و جعبه ی موسیقی بزرگ، بیش از پیش این حس رو تداعی میکنه که موسیقی دان، سعی کرده تا از جانب تعداد زیادی انسان صحبت کنه.
در بسیاری از این ترک ها، بشر در حال صحبت کردن با آسمان ها و نیروهای ناشناخته است و درمورد رنجی که میبره و امید و آرزوهایی که داره صحبت میکنه. ترکیب موسیقی سنتی با عناصر مدرن و ارکسترال، بیش از پیش به فضای رازآلود و فلسفی موسیقی، دامن زده.
تم جاز، بخصوص در شبح درون پوسته 2، نقش قابل توجهی برای تقوی حس پیچیدگی و تضاد داره. جاز با ریتم های آزاد، ملودی های غیر منتظره و صداهای منحصر به فرد، نوعی حس مدرن و چالش برانگیز بودن رو تداعی میکنه. به عنوان اثری که یک فضای فلسفی و آینده نگرانه داره، انتخاب بسیار خوبی به نظر میرسه اما جاز، به خودی خود هم مکمل بسیار مناسبی برای موسیقی متنه. به شخصه موسیقی جاز رو به تنهایی، صاحب این حد از ایده و کاریزما نمیدونم و فکر میکنم در کنار یک داستان کامل هست که فرصت مانور زیادی داره و می تونه تبدیل به مکملی برای داستان سرایی تاثیرگذار تر بشه.
استفاده از جاز می تونه حس رهایی و آزادی رو در کنار نوعی حس دلهره ایجاد کنه. این موسیقی با تغییرات سریع در ریتم و هارمونی، شنونده رو به سمت نامعلوم و ناشناخته ها هداست میکنه که با مضمون سردرگمی و بحران هویت درون داستان، همپوشانی داره.
موسیقی جاز ممکنه به تنهایی، برای برخی پیچیده یا سنگین به نظر برسه اما وقتی به عنوان بخشی از موسیقی متن مورد استفاده قرار میگیره، یک بعد جدید به داستان اضافه میکنه. این ترکیب میتونه لحظات کلیدی داستان رو تقویت کنه.
اما چیزی که در اینجا بیشتر میدرخشه، موسیقی سنتی ژاپنیه. موسیقی سنتی ژاپن، به نظر میاد که تاثیر زیادی از مسائل ماوراطبیعه گرفته. هرچند عرفان شرقی با اتمسفر بعضا بیش از حد خوشبین و دامن زدن به ازلی و ابدی بودن شناخته شده اما به نظر میرسه در ژاپن، بیش از پیش با عناصر مالیخولیایی ترکیب شده. انگار که بشر ژاپنی، با خیره شدن به تصورات ماوراطبیعی، لزوما نتونسته به تجربه ی چندان مثبتی برسه و وحشت، ناامنی و نگرانی از بابت پدیده های مجهول، به کرار خودنمایی میکنه.
بسیاری از آثار موسیقی سنتی ژاپنی مثل موسیقی مینیو یا تئاتر نوه Noh، فضایی وهم آلود و گاهی نگران کننده دارن. انگار که تجربه ی مواجهه با ناشناخته ها به جای حس تسلی، نوعی اضطراب و ترس از امر نامعلوم رو در این فرهنگ ایجاد کرده. مثلا استفاده از سازهایی مثل کوتو یا شاکوهاچی با صداهای کشدار و عمیقشون، مستقیما به این حس دامن میزنن و انگار که انسان، در حال مواجه شدن با ابعاد ناشناخته و تهی هستیه.
از طرفی، میشه گفت که این جنبه های مالیخولیایی، ممکنه بازتابی از مواجهه ی تاریخی و فلسفی مردم ژاپن با طبیعت و محدودیت های زندگی باشه. در عین حال که عرفان شرقی، اغلب به سمت خوش بینی تمایل داره، در ژاپن، گویا همیشه این کشمکش بین زیبایی و ترس از فناپذیری، خودنمایی میکنه.
شاید بشه گفت که این تجسمی از تجارب طبیعی فاجعه باره. آیا میشه گفت که ژاپن به نسبت زیادی، همیشه در معرض حوادث طبیعی بوده و رنجی که بابت این موضوع بهشون تحمیل شده، روی تجسم شون از دنیا و ماوراطبیعه هم تاثیر گذاشته؟ شما بهتر میدونید که ژاپن فجایع طبیعی متعدد و عجیبی رو پشت سر گذاشته. این تجربه های پرتکرار از فجایع طبیعی، نه فقط باعث تغییر فرم زندگی روزمره بلکه باعث ایجاد یه تاثیر ملموس در باورها، هنر و موسیقی ژاپن شده.
نگاه ژاپنی ها به دنیا و ماوراطبیعه، اغلب تاثیر پذیر از این حس ناپایداریه. اعتقاد به نیروهای کنترلگر طبیعت و ارواح که در فرهنگ های سنتی و مذهبی ژاپن دیده میشن، گویای این مطلبه که ارتباط نزدیک بشر ژاپنی با طبیعت، فرم بسیار متفاوتی داره. این ارتباط، همیشه صرفا حالت مثبتی نداره و گاهی حس اضطراب، بیچارگی و احترام به نیروهای ترسناک طبیعت هم خودنمایی میکنه.
برای مثال، کامی (ازجمله خدایان شینتو) گاهی به عنوان نیرویی قلمداد میشه که هم باید مورد تحسین قرار بگیره و هم لازمه که ازش ترسید.
این احساسات، در هنر ژاپنی هم به نوبه ی خودشون خودنمایی میکنن. موسیقی مینیو یا تئاتر نوه، با حس رازآلود و گاها مالیخولیایی خودشون، به نظر میرسه که سعی دارن بازتابی از تجربه ی مداوم انسان ژاپنی از حوادث طبیعی و قدرت های ناشناخته باشن.
در داستان آینده نگرانه ی شبح درون پوسته، هرچند که لزوما با یک حادثه ی طبیعی رو به رو نیستیم اما تکنولوژی مدرن، شبیه نیرویی که از کنترل خارج شده و به همه جا سرایت کرده، مجددا همون ترس مالیخولیایی از حوادث طبیعت رو زنده میکنه. اما سوالی که میشه مطرح کرد اینه که آیا بازخوردی که فرهنگ عمومی ژاپنی نسبت به این نوع از رنج کشیدن نشون داده و هنرمندا هم به کرار ازش الهام گرفتن، بخصوص در موضوع مورد بحث این مطلب یعنی شبح درون پوسته، واکنش سالم و بهینه ای هست؟
هرچند که هنری که به کمک این بخش از تجربه ی جمعی ساخته شده می تونه گاها بسیار تحسین برانگیز جلوه کنه اما لزوما نمیشه گفت که ما با ایده های بهنجاری در شکل دادن به یک جهانبینی یا انگیزه طرفیم. بشر ژاپنی، ترجیح میده با ناشناخته ها به شکلی رو به رو بشه که انگار ناخواسته، با یک یا چندین خدای ظالم مواجه شده و این خدایان، هرگز قرار نیست که رحم و مروتی بهش نشون بدن و رنج رو با توجه به وجود چنین خدایانی، تعریف و مدیریت میکنه.
بیاید نگاهی به برخی از تکست های شبح درون پوسته بندازیم که بیش از پیش، یادآور پذیرفتن نیروهای چیره و ظالم غیر این جهانی به عنوان قدرت مطلق هستن:
لطفا بگذارید سپیده دم، در جهان زیرین، منتظر باشد
شکوفه ها از خدایان درخواست میکنند:
حتی اگر در این دنیا، غم و رنج را بشناسیم (تبدیل به بخشی از زندگی ما شوند)
رویاهای ما هرگز نمیمیرند.
(شکوفه ها) با خشم از شاخه فرو میریزند.
در تاریکی غم انگیز و ابدی صد شب،
آن ها به خدایان زمین دعا میکنند تا تخم جهان بعدی متولد شود.
پرندگان شب، با غم آلودگی، آواز سر میدهند
وقتی برمیگردم تا نگاه کنم، گل ها همگی فرو ریخته بودند
گویی تمام آرامش، از جهان ناپدید شده بود
هنگامی که خدایان برای گردهمایی در دنیای جدید میروند
سپیده دم میشکند و پرنده ی شب، آواز سر میدهد
شکوفه ها از خدایان درخواست میکنند:
حتی اگر در این دنیا، غم و رنج را بشناسیم،
رویاهای ما هرگز نمیمیرند
و (شکوفه ها) با خشم از شاخه فرو میریزند.
جمع بندی
این خیلی جالبه که در هر دوره ای، انسان ها سوالات عمیقا روانشناختی و فلسفی خودشون رو به حدی پیگیری میکردن که در نهایت می تونسته منجر به ایجاد یک سبک جدید از موسیقی بشه که هنوز هم که هنوزه، تحسین برانگیز و رازآلود جلوه میکنه. این میتونه نشونه ای از اهمیت گرسنگی ذهنی آدما باشه و در عین حال، ضرورت کار فکری و پیدا کردن جواب های بهینه تر برای سوالات بنیادی بشر رو یادآور میشه.
هرچند جواب هایی که در فرهنگ سنتی ژاپن برای جواب دادن به این سوالات دست و پا شده، می تونن به راحتی، مالیخولیایی و نابهنجار جلوه کنن اما باز هم چیزی از نبوغ و زیبایی هنرشون کم نمیکنه و هدف از نوشتن چنین مطلبی هم این نبود که شما رو از مواجهه با چنین هنری، منصرف کنه.