ناتیفیکیشن‌ها رو فعال کن!

برای دریافت ناتیفیکیشن‌های مربوط به آخرین فیلم‌ها و آپدیت‌های جدید آن‌ها، کافی است دسترسی به اطلاعیه‌ها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر می‌مونی!

لیبرال چو لیبرال ببیند خوشش آید! کریستوفر نولان، در تمجید از سریال نفرین

لیبرال چو لیبرال ببیند خوشش آید! کریستوفر نولان، در تمجید از سریال نفرین

لیبرال چو لیبرال ببیند خوشش آید! کریستوفر نولان، در تمجید از سریال نفرین

منتشر شده در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۴۰۴

0 بازدید

لیبرال چو لیبرال ببیند خوشش آید! کریستوفر نولان، در تمجید از سریال نفرین

 

متن خبر، خیلی کوتاه و موجزه: کریستوفر نولان با سریال نفرین حال کرده و گفته که پسر عجب چیزیه و اصلا یه چیز خفن متفاوتیه که تا قبل از این مثلشو توی تلویزیون ندیده بودم.

چیزی که حساسیتم نسبت به این خبر رو بیدار کرد، نقدی بود که حین دیدن سریال نفرین و همچنین اغلب ساخته‌های نولان به ذهنم اومد و اتفاقا حین نوشتن‌شون هم می‌دونستم که قرار نیست بابت‌شون بازخورد خوبی دریافت کنم اما اتفاقا این نقدا نقاط مشترک زیادی دارن و همون ایراداتی که درون سریال نفرین و بقیه‌ی ساخته‌های نیتان فیلدر دیده بودم رو به محتوای ساخته‌های نولان هم وارد میدونم.

ببینید اگه یه هنرمند بیاد و کاری رو بسازه که به بیننده اجازه بده خودش قضاوت آزادی داشته باشه، نمیشه بهش ایراد گرفت که تو داری تاثیر آشکارا مخربی میذاری و پیغام کارت مسمومه؛ چون سازنده فقط یه روایت خوب رو ارائه داده و به هر مخاطبی که نگاه کنی، ممکنه تاثیر متفاوتی هم گرفته باشه. در این حالت، حتی کسایی که با مفهوم کار حال نکرده باشن، ممکنه از طرز روایت و میزان حرفه‌ای بودنش تعریف کنن و در این زمینه، با افرادی که مشکلی با محتوا نداشتن، هم نظر بشن.
اما از محتوای کارای تاپ و برگزیده میشه فهمید که اغلب مخاطبا ترجیح میدن که سازنده، آشکارا سعی کنه مفهومی رو منتقل کنه و در مورد مواضع و قضاوت‌های خودش در مورد جامعه و انسان‌ها، صراحت و صداقت زیادی داشته باشه. بسیاری از کارای برتر سایت آی‌ام‌دی‌بی چه در زمینه‌ی فیلم و چه در زمینه‌ی سریال، به همین شکل هستن و شما بعد از دیدنش نیازی نیست به ذهنتون فشار بیارید که پیغام اصلی کار چی بوده، چون سازنده‌ها این کارو انجام دادن.
این در مورد کارای نولان و چیزی مثل سریال نفرین هم صدق میکنه.
با این وجود، محتوایی که این سازنده‌ها سعی دارن در تولیدات خودشون به شکل آشکار یا غیر مستقیم منتقل کنن، لزوما افکار غیر قابل نقدی نیست بلکه صرفا در همپوشانی بالا با خواسته‌ی لیبرالای آمریکایی هست.
فرهنگ و جامعه‌ی امریکایی، حتی توسط افرادی که به این فرهنگ دسترسی ندارن، خیلی وقتا به شدت ستایش میشه و هیچ لیبرال آمریکایی‌ای لزوما نمی‌ذیره که خواسته‌های لیبرالی رو داره از دولتی مطالبه میکنه که منابع مورد نیاز جهت وصول این خواسته‌ها رو به قیمت استعمار کشورای دیگه و از بین بردن رفاه و امنیت‌شون فراهم میکنه؛ تموم شد و رفت.
نه که توی این سیاره بشه به راحتی ملت و کشوری رو پیدا کرد که به لحاظ فرهنگی سرتر از آمریکا باشه و بشه اون ملتو برداشت و زد توی سر آمریکا؛ ولی چون الگوی بهتری وجود نداره قرار نیست که اونی که از بقیه بهتره مورد ستایش قرار بگیره. در زمینه‌ی نقد، اصولا چالش، انتخاب کردن نیست؛ یعنی منی که می‌شینم یه فیلم رو نقد میکنم، دنبال این نیستم که فرهنگ و کشور برگزیده رو انتخاب کنم و بهش مهاجرت کنم بلکه ایرادی که میبینم رو بیان میکنم، حالا فیلمی که میبینم، ساخته ی هر کشور و فرهنگی باشه یا حامی هر ایدئولوژی‌ای که میخواد باشه.
فرهنگ آمریکایی، فرهنگ افرادیه که توی یه ساحل امن، به منظره‌ی فرو ریختن سیاره نگاه میکنن و هر چقدر هم زندگی درون این فرهنگ، زیبا، رویایی و پر از فرصت و حس آزادی باشه، مشروعیتشو تضمین نمیکنه.

جمع‌بندی
سریال نفرین، صرفا یه محتوای شعارزده در مورد نحوه‌ی بازی خوردن ما با بعضی از خورده فرهنگای رایج و سیستمای پولی و مالیه و به لیبرالیسم آمریکایی حتی نمیگه بالای چشمت ابرو هست. چیزی که نبض جامعه رو به دست داره، اون اندیشه‌ای هست که از رواج بیشتری برخورداره و مردم در موردش، اتفاق نظر بیشتری دارن. کارایی مثل سریال نفرین یا ساخته‌های کریستوفر نولان، اگر می‌خواستن به این باورهای جمعی طعنه بزنن، هرگز نمی‌تونستن تبدیل به تیتر همچین خبری یا جزو فیلمای برگزیده‌ی آی‌ام‌دی‌بی بشن.