برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
آیندهی فرنچایز جیمز باند
منتشر شده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴
0 بازدید
با مرگ جیمز باند در خطوط داستانی سابق، مدت هاست که صحبت درمورد آینده ی این فرنچایز و بخصوص فردی که قراره نقش شخصیت اصلی رو بازی کنه، بالا گرفته.
با این وجود، صرفا بازیگر نیست که موفقیت فیلمای جدید رو تضمین میکنه بلکه چالش مهم تری پیش روی سازنده هاست. جیمز باند برای موفقیت پیدا کردن در دوره ی زمانی فعلی، نیاز به نوعی به روز رسانی داره و شخصیتش لازمه با حفظ محبوب ترین ویژگی های جیمز باند آیکونیک، جوری ظاهر بشه که نسل امروزی هم بتونن باهاش سرگرم بشن.
منتقدا، جیمز باند رو در رقابت با کارهایی مثل جان ویک و جیسون بورن میدونن و بافت این فیلم، همیشه شانسشو داشت که نه تنها بچه ها و نوجوونا بلکه افراد بالغو هم به خودش جذب کنه.
میشه گفت که سطح توقعات از سری جدید فیلم های جیمز باند، نسبتا بالاست چرا که مجموعه فیلم سابق، به طور میانگین، تجربه ی خوبی رو برای مخاطبین خودش رقم زد و تونست اسم جیمز باند زنده نگه داره.
به شخصه دلیلی نمیبینم که نسبت به آینده ی فیلم ها، خوشبینی کاذب نشون بدم و اصلا بعید نمیدونم که اولین قسمت از مجموعه فیلم های جدید جیمز باند، تبدیل به یه شکست قطعی بشه مگر اینکه یه کارگردان سخت گیر و ریسک پذیر، به سراغ این ایده بره و براش مایه بذاره. چیزی که با داغ شدن چنین بحث هایی، کنجکاویمو بیدار میکنه اینه که چه ناگفته هایی درمورد علت محبوبیت چنین داستان ها و شخصیت های آیکونیکی وجود داره؟ این داستان ها در طول زمان، چه تاثیرات بلند مدت و کوتاه مدتی رو ایجاد کردن؟
جیمز باند با وجود محبوبیت زیاد خودش، از جمله شخصیت های سرشناس سینماست که به طور مکرر، نقد های منفی مختلفی رو دریافت کرده. از جمله ی تکراری ترین این نقد ها، کلیشه های جنسی درون این فیلم و استفاده ی ابزاری از زن هاست که شاید دیگه خیلی وقته نمیشه چنین نقدی رو مطرح کرد و توی قسمت های جدید، زن ها بعضا خیلی محبوب تر از شخصیت های مرد ظاهر میشن و قدرت و اقتدار خیلی زیادی هم دارن که کاملا ایده آل هالیوود دموکراته و اتفاقا همینو هم دلیل غیر واقعی جلوه کردن و لوس شدن چهره ی جیمز باند میدونم. اینکه شما بیاید و به صورت فرمالیته و برای خوش آیند یک گروه سیاسی خاص، اتفاقاتی رو توی داستان رقم بزنید که همپوشانی چندانی با اتفاقات دنیای واقعی نداره، بیشتر شبیه نوعی کار تبلیغاتی هست تا تلاش برای ایجاد عدالت و برابری.
جیمز باند رو همه با خود جذاب پنداری کاذبش میشناسن که به شکل قابل انتظاری، از طرف افرادی به عنوان یک ویژگی منفی شناخته شده. این خودمحوری، عمدتا باعث میشه تا یهو جیمز باند تصمیم بگیره شخصیت های کلیدی زندگی خودش رو کنار بذاره و یا با بی مسئولیتی، اهمیتی به آینده ی افرادی که در قبالشون مسئول هست نشون نده.
جیمز باند یک شخصیت خیالی هست اما لزوما ما با یه داستان ماوراطبیعی رو به رو نیستیم و انتظار میره که قهرمان داستان، توانایی هایی رو از خودش بروز بده که مخاطب قادر به هضم کردنش باشه و روابط علت و معلولی درون اتفاقات داستان رو به شکل منطقی و مطابق با قوانین فیزیکی درک کنه اما بارها در داستان جیمز باند، شما فقط در صورتی میتونید با جیمز باند همراه بشید که توانایی هاشو بذارید به حساب خوش شانسی بی حد و اندازه یا داشتن قدرت های فراانسانی.
خارج شدن های این چنینی از چهارچوب ژانرهای تعریف شده، میتونه به راحتی این حس رو به مخاطب بده که با یه کار شدیدا مارکتی و تینیجری رو به رو هست.
از همین الان به میزان بالایی میشه حدس زد که بازیگر بعدی جیمز باند، یه شخص انگلیسی تبار خواهد بود و منتقدا و نویسنده ها هم چنین پیشنهادی رو مطرح کردن. این موضوع تا حد زیادی تاثیرپذیرفته از ملیت خالق شخصیت جیمز باند هست. ایان فلمینگ، این شخصیت محبوب رو درست در میانه ی قرن بیستم خلق کرد و در ابتدا، به صورت یک مجموعه رمان، به محبوبیت عمومی رسید.
شخصیت جیمز باند، ایده آل مرد جنتلمن اون زمان به حساب میومد. مرد قانون محافظ کار و جدی که می تونه نه تنها از زن ها بلکه از تمام مردم جامعه محافظت کنه.
هرگز صحبت جدی ای درمورد افکار مردستیزانه یا کلیشه های جنسی که سعی دارن فشار روانی خاصی رو به مرد ها تحمیل کنن وجود نداشته اما اتفاقا شخصیت های محبوبی مثل جیمز باند، از جمله مواردی هست که تصویر ایده آل و اغراق شده در سینما رو نشون میده.
هرچقدر که زندگی زن ها درگیر ظاهر بینی هست، مرد ها تحت فشار هستن تا به لحاظ روانی و گفتاری و عملکرد، مطابق با ایده آل های خاصی باشن و در صورت رویگردانی از این الگوها، جذابیت و اعتبار اجتماعیشون شدیدا پایین میاد.
دلیل اینکه هیچ وقت دوست نداشتم با ایدئولوژی فمنیسم همراه بشم همینه که بسیاری از متفکرای وابسته به این ایده، کاملا باور دارن که این زن ها هستن که دارن مورد ظلم قرار میگیرن و تحت فشار های روانی وابسته به جنسیت هستن اما نگاه کردن از دریچه ی دید فردی که به دنیای روانشناسی علاقه داره و برای مطالعات این حوزه، اهمیت قائله، چیزی به اسم زن ستیزی، وجود خارجی نداره. کسی که برای یک موجود، ارزش قائل نیست و عقیده داره جنسیت یا نژاد خودش بهتره، به راحتی میتونه به این درک برسه که زن ها هم در شکل گیری جامعه و پیشبرد یا بهبود تجربه ی جمعی نقش جدی دارن و فقط این زن ها نیستن که میتونن به کمک اراده ی خودشون، دست به رفتارهای بیرحمانه بزنن یا مثلا قلب جفت خودشون رو با خیانت و بی مسئولیتی بشکنن. چنانچه این رفتارهای به ظاهر جنسیت زده رو ردیابی کنیم، در نهایت به انواعی از انسان ستیزی میرسیم. یعنی آدما وقتی که از بهبود زندگی جمعیشون ناامید میشن یا از طرف انسان ها، به حدی مورد آزار و اذیت قرار میگیرن که تحمل وضعیت موجود، براشون دشوار میشه، رو به افکار و کارهای ضد انسانی میارن.
کسی که به بچه ها آزار میرسونه لزوما یک کودک ستیز نیست و صرفا از بچه ها نفرت نداره بلکه میتونه فردی باشه که از کل انسانیت بیزاره و صرفا به بچه ها آزار میرسونه چون بچه ها براش جالب تر هستن یا صرفا قدرتش در همین حده.
فکر میکنم در جامعه ای که زن ها از وضعیتش میرنجن، میشه انتظار داشت که مرد ها هم رنج بکشن و نابهنجاری فرهنگی و اجتماعی، چیزی نیست که برای یه عده استثنا قائل بشه. در نهایت، تاثیر خودشو روی زندگی همه میذاره.
در جامعه ای که درگیر فقر و نابهنجاری مربوط بهش هست، زندگی افراد ثروتمند، دیر یا زود درگیر ناامنی میشه. این ناامنی تا زمانی که به صورت روانی هست، اصلا مورد توجه قرار نمیگیره ولی همین که به صورت فیزیکی ظاهر میشه، تازه میشه گفت که بله، ما با پیامد طولانی مدت یک رویه ی اشتباه رو به رو شدیم.
درمورد فشار روانی ای که علیه مرد ها در هالیوود وجود داره، حرفای زیادی میشه زد و فکر نمیکنم این مطلب، جای خوبی برای پرحرفی بیشتر باشه. در همین حد بگم که جیمز باند یک شخصیت آیکونیک و بسیار الهام بخش و تاثیرگذار بوده. چه خوب و چه بد، این شخصیت های آیکونیک، منشا الهام بچه ها، نوجوونا و جوون هایی قرار میگیرن که دوست دارن به عنوان یک مرد تحسین برانگیز و دوست داشتنی، در جامعه حاضر بشن.
جمع بندی
برآورده کردن بسیاری از ایده آل های اجتماعی مرتبط با مرد جنتلمن، در عمل می تونن بسیار بی رحمانه باشن و شما رو تحت فشار بذارن که چیزایی رو درون خودتون تغییر بدید که اصلا به خودی خود، ویژگی بدی هم به حساب نمیان. شاید شما به عنوان یک مرد، بابت ظاهرتون چندان قضاوت نشید ولی شوخی های جنسیتی که سعی داره اعتماد به نفس مردا رو تحت تاثیر منفی قرار بده، بسیار شناخته شده هستن و محدود به یه فرهنگ خاص هم نمیشن.
اگر حس میکنید برای جذاب جلوه کردن در جامعه مجبورید الگوهای رفتاری و فکری افرادی مثل جیمز باند رو اجرا کنید، لزوما به این معنی نیست که شما چیزی کم دارید یا دچار عیب و ایراد هستید بلکه میتونه صرفا به این معنی باشه که جامعه ی اطرافتون داره با یه عرف نابهنجار، دست و پنجه نرم میکنه.