در زمان تحریر این مطلب، یعنی آپریل 2025، مطلبی از گاردین منتشر شد درمورد دستمزد بازیگرای ارباب حلقه ها. این خبر به طور کوتاهی، درمورد نوعی بی انصافی که بازیگرا درموردش افشاگری کردن صحبت کرده که مشخصا قرار هم نیست که چندان بهش دامن زده بشه. بازیگر نقش فرودو یعنی الیجا وود، گفته که دستمزد بازیگرای ارباب حلقه ها چیز هنگفتی نبوده و قبل از ساخت هر سه فیلم، یه قرارداد برای هر سه تاش بستیم و مبلغش هم خیلی معمولی بوده و اصلا حدسی هم درمورد اینکه فیلم قراره چقدر مورد توجه قرار بگیره و سود کنه نداشتیم. چیزی هم از سود فروش هنگفتش هرگز بهمون نرسید.

هرچند که به شکل آشکاری، گلایه ای صورت نگرفته و این بازیگر به اهمیت یه کار اقتباسی از نوشته های تالکین اشاره کرده اما نمیشه منکر شد که حداقل بقیه ی بازیگرای فیلم، چندان هم از عایدی خودشون راضی نیستن. الیجا وود به این موضوع اشاره میکنه که ما به عنوان افرادی که قرار بود توی یه اقتباس از نوشته های تالکین بازی کنیم، میدونستیم که این بازی، قراره تا آخر عمر، معرف ما باشه و یا بهتره بگیم، جا پای ما رو توی سینما پررنگ کنه که اتفاقا حرف بیراهی هم نیست.
مجموعه فیلم ارباب حلقه ها بین سال های 2001 تا 2003 منتشر شد و برخی از بازیگرای این فیلم، همون زمان هم اونقدر سرشناسی داشتن که برای پیدا کردن مقبولیت بیشتر در سینما، جیب خودشون رو درگیر چنین قراردادی نکن.
کیت بلانشت، بازیگر نقش الف گالادریل در این مجموعه فیلم، درمورد دستمزد کمی که توی این فیلم داشت شوخی میکنه و این درمورد برخی از بازیگرای دیگه و صحبتایی که درمورد دستمزدشون داشتن هم صدق میکنه.

معنی این حرفا برای فرهنگ ما اتفاقا خیلی آشنا هست؛ جایی که شما ممکنه به کرار، به اسم اینکه قراره رزومه ات پربار شه، دعوت به پروژه ای بشی که سهم چندانی از سودش نداری. تاثیر رسانه ای چنین مصاحبه هایی هم خیلی روشنه. تاثیرش میتونه این باشه که حس کنی حتی پشت صحنه ی خلاقانه ترین فیلما که به نظر میرسه سعی دارن پیغام خوبی رو منتقل کنن هم همون الگوهای کاسبکارانه برای به دست آوردن پول بیشتر، جا خوش کرده.
بازیگر نقش فرودو، به این موضوع اشاره کرده که شرکت توی همچین پروژه ای، در ابتدا لزوما اطمینان صد درصدی درمورد موفقیتش رو به همراه نداشت و بازیگرا با امضا کردن چنین قراردادی، به نحوی درگیر قمار شدن چون درآمدش اینقدری نبود که واقعا نوعی ثبات ایجاد کنه و صرفا امید داشتن که همون رزومه ی خوب رو تضمین کنه و اصلا تضمینی هم وجود نداشته که از سود فیلم، در بلند مدت، بتونن بهره ای ببرن.

صرفا درصورتی میتونم به سازنده های همچین فیلمی حق بدم که به این شکل از مزایای مالیش بهره ببرن و سود غیر قابل پیش بینیش رو بین بازیگرایی که قراردادی درمورد سود احتمالی نداشتن تقشیم نکنن که واقعا ساخت چنین فیلمی، براشون برداشتن قدمی بر خلاف جریان غالب بر سینما بوده باشه. یعنی سعی کرده باشن مفهومی رو منتقل کنن که جریان غالب، مخالفش هست و اجازه نمیده افرادی که طرز فکر موافق با مفهوم درون فیلم پشتیبانش هست، رشد کنن.
در مورد اینکه ارباب حلقه ها، چیزی مخالف جریان غالب هست و صرفا با خلاقیت و نبوغی که درون ساختش به کار رفته، همچنان حس اطمینان ندارم چون حس میکنم محتوای این فیلم، نیاز به تحلیل و تشریح زیادی داره. در ظاهر، میشه گفت که به لحاظ جذابیت های بصری، در سطح خیلی خوبی بوده و از تولیدات زمان خودش، جلوتر افتاده اما به لحاظ محتوایی، آیا واقعا میشه گفت که ارباب حلقه ها، یه توصیف خیلی متفاوت و پالایش شده از مفاهیم فلسفی و روانشناختی ارائه داده؟

اگر واقعا مفهوم غالب بر فیلم، تصویری از نبوغ ایده پردازای اصلیش باشه، میتونم به سازنده ها حق بدم که سود فروش رو با کسی شریک نشن چون بازیگرای اصلی این مجموعه فیلم، لزوما جزو هنرمندای پیشرو با رویکردهای انتقادی نیستن و تقریبا توی انواع پروژه ها ظاهر شدن.
بازیگرای کمی رو میتونید پیدا کنید که واقعا نوعی حساسیت رو روی نقش ها و پروژه هایی که انتخاب میکنن به خرج بدن و این حساسیت، نه تنها چهره ی چندان جذابی ازشون ایجاد نمیکنه بلکه عمدتا باعث میشه تا موفقیت های مالی زیادی رو از دست بدن یا کلی حاشیه براشون ساخته بشه. ولی این حواشی، چیزی از تحسین برانگیز بودن رویکردهایی که در پیش گرفتن، کم نمیکنه.

جمع بندی
یه واقعیتی که بارها درمورد جریان اصلی سینما و اتمسفر غالب بر هالیوود ثابت شده اینه که شما می تونید هر نوع خلاقیتی رو پیاده کنید به شرط اینکه منتقد جریان غالب نباشید. همرنگ جماعت بشید و بذارید چرخ هالیوود بچرخه. معمولا ترکیب سوررئال موفقیت و شکست افرادی که یکباره تصمیم گرفتن نوعی رویکرد انتقادی یا خلاف جهت جریان غالب رو در پیش بگیرن، به چشم مخاطبا و تحلیلگرا نمیاد؛ ولی بارها شده که یه هنرمند محبوب، سعی کرده توی یکی از تولیداتش، نیشگونی به مفاهیم غالب بر هالیوود بگیره و چیزی رو زیر سوال ببره که وجودش، نابهنجار اما منبع رسیدن به سود مالیه. توی همچین پروژه هایی هست که اغلب، اون هنرمند بخصوص، حسابی بازخورد منفی دریافت میکنه. گاهی این پروژه ها موفق هم میشن، ولی خیلی کم.