برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
معرفی و بررسی ژانر ارتش تک نفره
منتشر شده در تاریخ ۲۸ امرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
ارتش تک نفره، هرچند زیررده ای از ژانر اکشن به حساب میاد اما به نوبه ی خودش تونسته محبوبیت خیلی زیادی به دست بیاره و معمولا همیشه حداقل یه فیلم توی لیست محبوبترین کارا هست که ارتش تک نفره رو بشه به عنوان یکی از ژانرای اصلیش حساب کرد.
از جمله فیلم های شناخته شده در این ژانر میشه به سری فیلم های Rambo، جان ویک و مدمکس اشاره کرد گرچه ابرقهرمانا شاید افراطی ترین شکل ارتش های تک نفره باشن که هرچند از عنصر تخیل استفاده کردن اما بازهم لزوما نمیتونن منطق داستانی خوبی بسازن.
هرچند که در این سایت، مطالب نقد و بررسی همچین فیلمایی به کرار به نقد منفی منجر شده اما به راحتی نمیشه گفت که ژانر ارتش تک نفره، مطلقا یه ژانر منفیه و فیلمایی که بر این اساس ساخته میشن، همگی کارای مارکتی و سرگرم کننده هستن. ژانر ها شبیه ابزار یا سیستمی از الگوریتم های داستان نویسی عمل میکنن و نویسنده میتونه بسته به اهداف و انگیزه هایی که به کار میگیره، این ابزارها رو برای خلق یک داستان به طور میانگین مثبت یا منفی، استفاده کنه. بماند که این روزا اصلا پیام غالب بر داستان و میزان مفید بودنش دیگه اهمیت خاصی نداره و همینکه بتونید فیلمی با فروش بالا تولید کنید، عملتون توجیه و تحسین شده است.
ژانر ارتش تک نفره، چه احساسی رو برای ما زنده میکنه؟
هرچند که جامعه به عنوان یه مجموعه ی در هم تنیده شده معرفی میشه و کوچکترین مسائل زندگی ما گاها به شکل عجیبی با وضعیت جامعه در ارتباطه و ازش تاثیر میگیره اما ممکنه توی برهه هایی از زندگی یا حتی به صورت دائم، خودمون رو در مبارزاتی ببینیم که انرژی زیادی ازمون میگیرن. گاها مجبور میشیم مسئولیت هایی رو قبول کنیم که از حد نرمال بیشترن و وقتی داستانمون رو برای بقیه تعریف میکنیم، اونا به راحتی باور نکنن که همچین اتفاقاتی رو پشت سر گذاشتیم و هنوزم زنده و سالم هستیم.
ولی آیا مبارزه کردن، همواره تحسین برانگیزه؟ یعنی بابت هر هدفی، استخون خورد کردن میتونه سبب رسیدن به یک نتیجه ی خوب بشه؟ آیا همه ی مبارزات زندگی، تونستن از ما آدم بهتر و خوش خلق تری بسازن؟
گاهی وقتا از یه برهه میگذریم و پشیمون میشیم از اینکه بابت چیزای بی ارزشی جنگیدیم و عمر خودمون رو هدر دادیم. این نشون میده انگیزه و هدفی که دنبال میکنیم، میتونه نقش تعیین کننده ای در بررسی میزان ارزشمند بودن یک مبارزه داشته باشه.
چیزی که درمورد بسیاری از تولیدات مرتبط با این ژانر زیر سوال میره، در واقع هدف و انگیزه ای هست که شخصیت اصلی دنبال میکنه. اینقدر تولیدات این ژانر زیاد شده که الگوهای تکراری، به راحتی خودنمایی میکنن و نقد کردنشون، خیلی راحت تر شده. بسیاری از الگوهای نابهنجارشون به موضوعاتی بدیهی تبدیل شدن.
این ژانر میتونه به مخاطب اجازه بده که خودش رو در نقش قهرمانی تصور کنه که توانایی مقابله با هر چالشی رو داره. این احساس قدرت میتونه به تقویت اعتماد به نفس کمک کنه اما این تحریک، بسته به نوع ارائه ی سناریو میتونه بهنجار یا نابهنجار باشه.
داستان های این ژانر، معمولا پر از هیجان و اکشن هستن و به مخاطب فرصتی میدن تا از مشکلات روزمره و واقعیت های زندگی فرار کنه که این موضوع هم به خودی خود نه خوبه و نه بد.
شخصیت های همچین ژانری، عمدتا با اراده و شجاعت خودشون بر مشکلات غلبه میکنن که می تونه الهام بخش باشه و مخاطب رو به تلاش برای غلبه بر مشکلات و چالش های زندگیش دعوت کنه.
صحنه های اکشن و مبارزات شدید، باعث تحریک احساسات هیجان انگیز و حس افزایش آدرنالین در مخاطب میشن که به خودی خود تجربه ی لذت بخش و سرگرم کننده ایه.
مبارزه ای که قهرمانای این داستان با ظلم و بی عدالتی دارن، برای مخاطبی که در دنیای واقعی، کار چندانی ازش برنمیاد و از وضعیت دنیا رنجیده است میتونه حس تامین عدالت رو موقتا ایجاد کنه.
تاثیر روانی ژانر ارتش تک نفره
این تاثیرات منفی، لزوما درمورد همه ی فیلم هایی که با این ژانر ساخته میشن صدق نمیکنه. از ژانر ارتش تک نفره میشه برای توصیف بسیاری از مبارزات انتزاعی استفاده کرد که در حالت عادی، نمیشه اونا رو دید یا تاثیرشون رو درک کرد.
این ژانر میتونه باعث بشه که آدما نسبت به خودشون و توانایی ای که در مواجهه با مشکلات دارن، به توقعات افراطی دچار بشن. این اتفاق، مخصوصا زمانی میوفته که به لحاظ روانی، با شخصیت کلیدی یک داستان، به همزادپنداری برسید و فردی که توی یک داستان تخیلی ظاهر شده رو تبدیل به الگوی صبر و تحمل خودتون کنید.
حتی اگر مبارزه ای که در دنیای واقعی دنبال میکنیم، یه مبارزه ی صرفا روانی و انتزاعی باشه، آستانه ی تحمل ما نمی تونه وارد یک فضای تخیلی بشه. وقتی از خودمون توقع زیادی داشته باشیم، ممکنه به شکل افراطی، مسئولیت های جدیدی رو قبول کنیم یا انتخاب های پرریسکی رو در پیش بگیریم و همین کافیه که مستعد تجربه ی آسیب روانی بشیم.
همچین فیلم هایی، عمدتا خشونت رو به عنوان تنها راه حل مشکلات نشون مدن که می تونه نگرش های منفی، نسبت به حل تعارضات در زندگی واقعی رو ایجاد کنه.
مخاطب ممکنه احساس کنه که باید توی زندگی خودش هم مثل شخصیت های همچین داستانایی، به تنهایی و بدون کمک بقیه، مشکلاتش رو حل کنه. این موضوع میتونه در ادامه باعث استرس افراطی و انزوا بشه.
ارتش تک نفره، بسته به نحوه ی ارائه ی روایت میتونه سبب کاهش همدلی بشه. وقتی سناریو فقط روی قدرت فردی تکیه داره و همکاری و حمایت جمعی رو نادیده میگیره، میشه انتظار داشت که ارزش گذاری روی کار تیمی و همدلی، تا حد زیادی کاهش پیدا کنه.
چیزی که نباید فراموش کرد اینه که بسیاری از این فیلم ها، محدودیت سنی خاصی ندارن و نوجوونا هم میتونن مصرف کننده ی بالقوه اش باشن. مخاطب جوون تر ممکنه همچین تصاویری رو جدی بگیره و باور کنه که خشونت یا رفتارهای غیر منطقی میتونه فرد رو تبدیل به یک قهرمان کنه.
جمع بندی
ما گاهی مجبور میشیم ارتش تک نفره ای برای حل کردن مشکلات زندگی خودمون بشیم و فیلم هایی در این ژانر، شاید به همین دلیل هست که شانس زیادی برای ارتباط گرفتن با فرهنگ عمومی داشتن. هرچقدر هم بگیم که این مدل فیلما مارکتی و عامه پسند هستن، باز هم نمیشه منکر شد که انسان های زیادی این کارا رو پسندیدن و یک دلیلی وجود داشته که بین این همه ژانر، تقاضا برای تولید چنین محصولاتی بیشتره.
مگه در ژانر فانتزی یا تخیلی نمیشه فیلمای مارکتی و پاپکورنی بیشتری ساخت؟ گاهی یک نگاه غیر مستقیم لازمه که بشه فرهنگ عمومی رو درک کرد و معنی پشت تصمیمات و الگوهای رفتاریشون رو فهمید.