امروز 2 مه، یعنی 12 اردیبهشت، خبر انتشار یه فیلم پرحاشیه رو میشه توی رسانه ها دید. فیلم Rust که سابق بر این در جشنواره‌ی Camerimage لهستان به نمایش دراومد، به خاطر مرگ هالینا هاچینز در حین فیلمبرداری معروف شد.

خانوم هالینا هاچینز یه فیلمبردار سرشناس اوکراینی بود که حین فیلمبرداری فیلم Rust از طرف خوده بازیگر نقش اصلی تیر خورد و فوت کرد. توی این اتفاق، کارگردان هم زخمی شد اما صرف مرگ هالینا، اونم توی همچین اتفاق عجیب و نادری، طبیعتا خیلیا رو مشکوک کرد که شاید یه اتفاق عمدی رخ داده.
چیزی که واکنش منفی بعضی منتقدا رو داشته و البته حواشی این فیلم رو افزایش داده و حتی شبیه نوعی تبلیغات برای افزایش فروشش هست، استفاده از همون صحنه‌ایه که عملا باعث یه حادثه در دنیای واقعی شده. بازیگری که مرتکب قتل شده، با چهره‌ی عادی جلوی دوربین ظاهر شده و ما میدونیم که همون لحظه، یه نفر مرده.

الک بالدوین، بازیگر و تهیه کننده‌ی فیلم، با یه تفنگ کمری که به شکل نادرستی بررسی شده بود شلیک کرد اما برخلاف انتظار، گلوله‌ی واقعی توی اسلحه وجود داشت و باعث مرگ هاچینز شد.
اینکه اون بازیگر، در عین حال تهیه کننده‌ی فیلم بوده، شک و گمان رو بیشتر هم میکنه چون در جریان ساخت فیلم، اگر بنا بر استفاده از گلوله هم باشه، سراغ گلوله‌ی مشقی میرن نه گلوله‌ی واقعی.

این اتفاق باعث شد تا بحث‌های زیادی درمورد ایمنی در فیلمبرداری، مسئولیت پذیری تهیه کننده ها و نظارتی که لازمه روی استفاده از سلاح های نمایشی صورت بگیره ایجاد بشه. افراد زیادی هم در صنعت سینما خواستار اصلاح قوانین مربوط به استفاده از سلاح در صحنه های فیلم برداری شدن.
این اتفاق، یکی از عجیب‌ترین حوادث سینمایی سال‌های اخیر بوده و عواقب حقوقی و اخلاقیش، هنوز هم داره خبرساز میشه.
هیچ‌وقت مدرک قطعی‌ای درمورد عمدی بودن حادثه‌ی مرگ هالینا هاچینز پیدا نشد. تحقیقات اولیه نشون داد که الک بالدوین به خاطر تیراندازی در صحنهی فیلم برداری با اتهام قتل غیرعمد رو به رو شد اما در نهایت دادگاه این اتهام رو رد کرد و پرونده هم مختومه اعلام شد.
یکی از سوالات کلیدی این پرونده این بود که چطوری گلوله‌ی واقعی به جای گلوله‌ی مشقی، وارد صحنه‌ی فیلمبرداری شده؟ وکلای مدافع بالدوین هم استدلال کردن که برخی شواهد به دست پلیس و دادستان مخفی نگه داشته شدن اما دادگاه در نهایت اعلام کرد که هیچ راهی برای اثبات عمدی بودن این حادثه وجود نداره.
بعضی از نظریه پردازا و تحلیل‌گرا، احتمال عمدی بودن مرگ هالینا رو مطرح کردن و چند انگیزه‌ی احتمالی هم بررسی شده اما همه در حد گمانه‌زنی باقی موندن.

بعضیا گزارش دادن که تیم تولید فیلم Rust دچار مشکلات جدی در مدیریت و ایمنی بود و حتی چند عضو تیم، قبل از حادثه استعفا داده بودن. این نظریه نشون میده که شاید بی نظمی و تنش های پشت صحنه باعث شده باشه که فردی عمدا گلوله ی واقعی رو وارد صحنه کنه.
بعضیا نظریه‌ی خرابکاری و انتقام رو مطرح کردن یعنی معتقدن ممکنه فردی از پشت صحنه، عمدا گلوله ی واقعی رو توی اسلحه گذاشته باشه که بتونه خرابکاری کنه یا از تیم تولید انتقام بگیره.
حالا که این فیلم منتشر شده، بازخوردهای اولیه چندان چنگی به دل نمیزنه و صرفا میگن خوده فیلمبرداری هالینا جالب هست و تونسته از مناظر، استفاده ی جالبی ببره و سایه های هوشمندانه ای رو برای تاثیر بیشتر تصاویر، ثبت کرده.
بازیگری الک بالدوین به عنوان شخصیت اصلی، زیر سوال رفته و بعضیا عقیده دارن که ایشون بیش از حد شخصیت شهری ای داره و برای نقش یه یاغی سرکش، چندان متقاعد کننده نیست.
داستان طولانی و دیالوگ های کسل کننده و کشدار، باعث شده که فیلم در بخش های پایانی خودش، خسته کننده باشه.

جمع بندی
همونطور که گفته شد، صحنه ی تیراندازی بالدوین که باعث مرگ هاچینز شد هم توی فیلم وجود داره که بعضیا از این موضوع خوششون نیومده.
منتقد گاردین به شکل تند و تیزی، تنها مزیت این فیلم رو فیلمبرداری هاچینز میدونه و تنها دلیلی هست که باعث شده این فیلم رو تا آخر ببینه.
عنوان Rust در زبان انگلیسی به معنی زنگ زدگی هست و در عین حال میتونه یه مفهوم استعاری مثل زوال، فرسایش یا تاثیر گذر زمان رو هم تداعی کنه. در جریان این فیلم، Rust اسم شخصیت اصلی هست که از نظر نمادپردازی، هم میتونه به سقوط اخلاقی و فرسودگی روانی و هم زوال ارزش های انسانی در دنیای خشونت بار غرب وحشی اشاره کنه.