برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم جیغ 5
منتشر شده در تاریخ ۱۸ امرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
مجموعه فیلم های جیغ، یکی از مشهوترین فرنچایزهای ژانر اسلشر هستن که با ترکیب ترس، هیجان و نقد ژانر وحشت تونستن جایگاه بخصوصی در سینما پیدا کنن.
در جریان فیلم جیغ، تمرکز روی قاتل نقابداری هست که قربانی های خودش رو با تماس تلفنی تهدید میکنه. سعی شده تا نوعی تعلیق و پیچش های داستانی به کار گرفته بشه تا مثلا هویت قاتل، تا لحظه ی آخر مخفی بمونه و علاوه بر ویژگی های ژانر اسلشر، سعی کرده تا ژانر وحشت رو به چالش بکشه و مدام درمورد فیلمای ترسناک صحبت میشه و شخصیت های مختلف فیلم، سینما رو نقد میکنن.
این مجموعه از سال 1996 شروع شد و تا الان هم چندین دنباله و حتی یه سریال تلویزیونی، براساسش ساخته شده.
این مطلب به بررسی جیغ 2022 به عنوان پنجمین قسمت از مجموعه ی جیغ اختصاص داره. به شخصه نه از تماشاچی های دائمی ژانر ترسناک هستم و نه هیچ کدوم از قسمت های قبلی جیغ رو دیده بودم. تنها دلیلم برای تماشای این قسمت، تلاشم برای دیدن آرشیو کاملی از کارای جک کواید بود. جک کواید در اینجا نقش فردی به اسم ریچی رو بازی میکنه ولی با وجود بازی خوبی که داره، نمیشه منکر شد که اتمسفر فیلم، مثل تقریبا تمام پروژه هایی که این بازیگر قبول میکنه، یه داستان شدیدا آبکی داره.
هشدار: ادامه ی این مطلب میتونه داستان فیلم رو لو بده.
در سکانس دوم هست که جک کواید به عنوان یه دوست پسر مهربون و عاشق پیشه ظاهر میشه و همون موقع هم میشه حدس زد که خوده ریچی، قاتله. رفتار فریکی و حمایت گرانه ای که داره، حتی اگر واقعی هم باشه، انگیزه های یه قاتل سریالی رو توجیه میکنه. بماند که در ادامه، با حمله به دوست دخترش در بیمارستان، بیش از پیش تبدیل به یک مضنون اصلی میشه.
ریچی در اینجا دوست پسر سم کارپنتر به عنوان شخصیت اصلی این قسمته. در ابتدا یک شخصیت حمایت گر و مهربون داره اما رفته رفته، هویت واقعیش فاش میشه.
این قسمت از جیغ، به عنوان یکی از دنباله های موفق مجموعه ی جیغ شناخته شده که تونسته هم طرفدارای قدیمی رو راضی کنه و هم نسل جدیدی از مخاطبا رو رقم بزنه.
ریچی یکی از قاتلای اصلی به حساب میاد اما لزوما مسئول همه ی قتل ها نیست اما خیلی زود مشخص میشه که قاتلا هر کی هستن، قصد دارن نوعی بازراه اندازی دنباله دار برای مجموعه فیلم جیغ داشته باشن.
اونا ازین دیوونه های عاشق فیلمای آمریکایی هستن و مثل بقیه ی شخصیت های این داستان، یه نگاه مطلقا سرگرم کننده به فیلمای ترسناک دارن و هیچ کدوم از نقد هایی که در جریان فیلم میشنوید، هیچ ارتباطی به تاثیر اخلاقی این فیلم ها ندارن حتی وقتی که سعی میکنن وجوه روانشناختی فیلم رو زیر سوال ببرن.
بازخورد روانی شخصیت ها نسبت به تراژدی هایی که پیش میاد هم خیلی سطحی نگرانه و تصویری از سطح همدلی خیلی پایینشون هست که نه تنها توی قسمتای قبلی جیغ بلکه توی خیلی از فیلمای آمریکایی میشه دید.
این یه اشتباه بزرگه که اینقدر نسبت به فیلمایی که سعی دارن شخصیت های نابهنجار رو نشون بدن، بی تفاوت یا خوشبین بود. در واقع نشون دادن مسائل ترسناک و نابهنجار، به خودی خود چیز بدی نیست ولی اینکه سعی دارید از طریق این بازنمایی، چه پیامی رو منتقل کنید، اهمیت زیادی داره و چنانچه پیام فیلم به خوبی طراحی نشه، میتونه الهام بخش مخاطبا برای دنبال کردن رفتارهای نابهنجار باشه.
هرچند که میشه فیلمای ترسناکی رو پیدا کرد که مخاطب رو با مفاهیم بیمارگونه تنها نمیذارن یا حداقل، اونقدر روایت مستند و در عین حال بیطرفانه ای از مسائل انسانی دارن که میتونن الهام بخش انواع مخاطبا برای درک نابهنجاری های روانی باشن اما غیر قابل انکاره که تمرکز سینما روی سرگرم کردن مخاطب، بیش از پیش باعث شده که طیف زیادی از فیلمای ترسناک، صرفا مشوقی برای خشونت و رفتارهای بیمارگونه باشن و در محدوده ی یه کار سرگرم کننده باقی نمونن.
رفتار ریچی در سکانس های ابتدایی، بیش از حد معصومانه به نظر میرسه که در فیلم های ژانر اسلشر، طرفندی برای معرفی قاتلان مختلفی به حساب میاد.
عدم توجه به جزئیات رفتارها و تجارب انسانی، بیش از پیش این فیلم رو شبیه یه کار مارکتی کرده درحالیکه با توجه به جزئیات رفتاری میشه سریعا متوجه نقش ریچی شد و این فیلم، شاید به صورت ناخواسته، رفتار ریچی رو بیش از حد مشکوک و آشکار طراحی کرده.
رفتار ریچی فریکی هست از این بابت که گاهی اوقات، بیش از حد مشتاق کمک کردن هست و بعضا همین کارش، مصنوعی به نظر میرسه. در لحظاتی که بقیه ترسیدن، رفتار ریچی غیر طبیعی به نظر میرسه. قاتلای مخفی معمولا سعی میکن خیلی عادی باشن اما گاهی همین عادی بودن، تصویری از غیر عادی بودن میشه.
میشد ریچی رو تبدیل به دوست پسری کرد که مثلا توی مسافرته و صرفا ارتباط تلفنی داره. شاید اینطوری دیرتر لو میرفت و تعلیق بیشتری درست میشد. اگر ریچی صرفا از طریق تماس تلفنی با سم ارتباط داشت و در شهر دیگه ای بود، به واسطه ی حضور غیر مستقیمش میتونست کمتر مورد سوظن قرار بگیره چون مخاطب معمولا قاتلا رو از بین شخصیت های حاضر در صحنه جست و جو میکنه. چنانچه تعداد افرادی که به صورت تلفنی با شخصیت های کلیدی در ارتباطن بیشتر میشد، این سردرگمی در تشخیص فرد قاتل، میتونست افزایش پیدا کنه.
جمع بندی
جیغ 5 سعی کرده تا هم طرفدارای قدیمی فرنچایز رو راضی کنه و هم برای نسل جدید، جذاب باشه اما در نهایت، گرفتار یه سری از مشکلات رایج در فیلم های اسلشر و محصولات سینمایی صرفا سرگرم کننده شده.
این فیلم مثل نسخه های قبلی، با تعلیق و پیچش های داستانی، هویت قاتل رو تا لحظه ی آخر پنهان میکنه. شخصیت ریچی از همون ابتدا مشکوک به نظر میرسه و رفتار فریکی و بیش از حد حمایت گرانه اش اونو به عنوان مظنون اصلی معرفی میکنه. با وجود بازی خوب جک کواید، اتمسفر فیلم بیش از حد بازارای و پیش بینی پذیره و همین باعث میشه تا جذابیتش برای مخاطبای جدی ژانر ترسناک کاهش پیدا کنه.
نقدهای روانشناختی و سینمایی ای که در جریان فیلم مطرح میشن هم فاقد ارتباط با تاثیرات اخلاقی ژانر وحشت هستن و بیشتر به یک نگاه صرفا سرگرم کننده ختم میشن.