برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
معرفی و بررسی انیمهی سولو لولینگ| Solo Leveling
منتشر شده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
0 بازدید
اولین برخورد من با سولو لولینگ، اگر درست یادم باشه مانهوا یا شاید هم ناولش بود، ولی به هر ترتیب جذبش نشدم تا اینکه انیمهاش منتشر شد.
شخصیتی که فقیره و نیاز به پول داره، اعتماد به نفسش پایینه و علاوه بر دیمنهای واقعی باید با ضعفهای روانی خودش هم بجنگه بلکه بتونه بقای خودشو حفظ کنه. اینطور شخصیتا معمولا اقبال خوبی بین نوجوونا دارن چون افراد زیادی هستن که میتونن با شخصیت اصلی داستان و سیر رشدش، همزاد پنداری پیدا کنن.
این مطلب، بیشتر به معرفی و جواب دادن به این سوال؛ یعنی اینکه سولو لولینگ ارزش دادن داره؟ اختصاص داره و محتوای داستان رو لو نمیده.
دنیای داستانهای شرقی، اتمسفر خاص خودشو داره و به لحاظ ژانر، حسابی دست نویسندهها رو باز گذاشته و کامیونیتیهای مختلفی رو برای کسب درآمد و تولید انبوه کاراشون فراهم کرده؛ برای همینم هست که میشه همیشه انتظار رو به رو شدن با یه انیمهی عجیب و غریب با محتوای خاص رو داشت که ترکیبی از عناصر داستانی و شخصیتهای سوررئاله.
یکی از موضوعاتی که در دنیای انیمه، به صورت ناخودآگاه هم که شده تاثیر زیادی روی ذهن مخاطب داره، گرافیک و تصویرگری انیمه است. برای من که این موضوع خیلی مهمه و اگه حس کنم تصویرگری انیمه با بیحوصلگی و ناشیگری انجام شده، ممکنه راغب به ادامه دادنش نباشم.
سبک تصویرگری سولو لولینگ، تاکید خاصی روی تراکم و جزئیات داره. شخصیت پردازیها یه سری نقص پرسپکتیوی دارن، مثلا بعضی جاها حس میکنی که صورت شخصیتا زیادی صافه و زاویههای چندان جالبی رو طراحی نکردن؛ اما از باقی جهات، جزئیات خوبی داره و میشه گفت که براش وقت زیادی گذاشتن. جلوه و رنگبندی و نورپردازیهای خاص و پیشرویی نداره و بیشتر، روی اکشن انیمه کار شده که با توجه به ژانرای اصلیش، کاملا منطقیه.
یه سوالی که ممکنه برای خیلی از افرادی که زیاد با انیمههای شرقی و ژانرای رایج این روزا آشنایی ندارن پیش بیاد اینه که: چرا اینقدر بیان صریح و مالیخولیاییای از برخورد آدما با دنیای شیاطین به تصویر کشیده میشه؟ دلیلی داره که دنیای نوجوونا اینقدر با موضوعات تاریک و خشن که سر و تهه خاصی هم انگار ندارن گره بخوره؟
نه که توی کارای هالیوودی خبری از شیاطین و اتفاقات تاریک نباشه ولی غیر قابل انکاره که کارای شرقی توی لول متفاوتی به این موضوع میپردازن. فرهنگ شرقی از قدمت زیادی برخورداره و آموزههای فلسفی زیادی دارن که با مفاهیم متافیزیکی گره خورده. این خیلی فرق داره با تمدنی که خیلی وقت نیست به وجود اومده و تازه به قارهای رفته که از اول هم مال خودش نبوده. بعد همهی بومیها رو کشته و به بردگی گرفته تا بتونه ایدهی نسبتا مدرن خودشو پیاده کنه و کشورای جدیدی رو بسازه.
شیاطین توی داستانای شرقی، تصویری از وضعیت ذهنی و روانی آدما هستن. اونها خیلی وقتا تصویری نمادین از سیستمای فکری و حتی وحشت انسان از ایدئولوژیهای مدرنی هستن که دنیاشون رو تسخیر کرده و فرد نمیدونه که در برابر بعضی از این ایدئولوژیها، چطور هویت خودشو پیدا کنه.
یکی از مشکلات رایجی که توی این انیمهها وجود داره، درگیر بودن شخصیتها با مشکل کسب درآمد و داشتن رفاهه؛ که این موضوع عجیبی نیست و در حال حاضر، با توجه به بحرانای مالی دامنهداری که تقریبا همه جای دنیا رو گرفته، نسبت بهش حساسیت خوبی داریم.
یه انیمهی شرقی، ایده و سمبلهای زیادی برای به تصویر کشیدن بحرانهای روانی آدما داره چون پشتوانهی فرهنگیش، هزاران ساله که داره با این عناصر کار میکنه و ایدههای زیادی رو براش به ارث گذاشته.
پیشرفت تکنولوژی و صنعت بازیسازی هم در بعضی کشورای شرقی در وضعیت خیلی خوبیه و میشه ترکیب شدن عناصر دنیای تکنولوژی با محتوای داستانا و انیمهها رو مشاهده کرد. یکی از رایجترین این ژانرا هم داستانای سیستمی هست که توی این انیمه هم شاهدش هستیم. شخصیت اصلی بعد از رو به رو شدن با یه موجود اهریمنی، میتونه یه کادر یا پنجرهی مجازی رو جلوی خودش ببینه که شبیه یه نرمافزار یا بازی ویدیویی هست و بهش ماموریتهای واقعی میده.
ژانر سیستمی یه تصویر انتزاعی از فرآیند رشد و تکامله و توی هر داستان، بسته به سلیقهی نویسنده میشه دید که این سیستمها به شکلهای متفاوتی طراحی میشن و سیاستهای مختلفی رو دنبال میکنن. این فقط یه خیالپردازی تینیجری نیست و تلاش ذهن برای شبیه سازی سیستم تکامل رو بازگو میکنه.
شاید دلیل بیزاری و ترس بعضیا از کارای شرقی اینه که این ژانرا و عناصر داستانی، براشون زیادی تازگی داره. توی دههی 60 هم فیلمای هالیوودی و حتی هندی، زیاد توی فرهنگ عمومی ما پذیرفته شده نبود و آدما حساسیت زیادی در موردشون داشتن؛ چون توی داستان این فیلما، با چیزایی رو به رو میشدن که براشون تازگی داشت و غیر قابل هضم بود.
انیمههای شرقی هم خیلیهاشون هنوز توی این مرحله هستن و به نظرم مونده که باهاشون سازگار بشیم. بحث این نیست که این انیمهها هیچ محتوای مخرب و منفیای ندارن؛ ولی اگه بدیهاشون از کارای هالیوودی کمتر نباشه بیشتر هم نیست. ما میتونیم نگاه انتقادی خودمون به هر محتوایی که جلوی رومون قرار میگیره رو حفظ کنیم و اتفاقا این نگاه انتقادی میتونه کمک کنه تا از سلامت روانیمون مراقبت کنیم.
جمعبندی
سولو لولینگ توی یکی دو قسمت اولش ممکنه چندان جاذب نباشه ولی کم کم پیچش داستانی خوبی پیدا میکنه. این کار میتونه برای نوجوونا جذابیت بیشتری داشته باشه مگه اینکه یه فرد بالغ علاقهمند به موضوعات فانتزی و تخیلی باشید.
شخصیت اول داستان هم فرد گندهگو و عجیب و غریبی نیست. اون خودشو در ابتدا خیلی دست کم میگیره و ناخواسته توی مسیر رشد و تکامل میوفته و استعدادای خودشو کشف میکنه.