ناتیفیکیشن‌ها رو فعال کن!

برای دریافت ناتیفیکیشن‌های مربوط به آخرین فیلم‌ها و آپدیت‌های جدید آن‌ها، کافی است دسترسی به اطلاعیه‌ها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر می‌مونی!

اکولوژیسم و سریال دندان شیرین

اکولوژیسم و سریال دندان شیرین

اکولوژیسم و سریال دندان شیرین

منتشر شده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴

0 بازدید

اکولوژیسم و سریال دندان شیرین

سریال دندان شیرین (Sweet tooth) یه سریال مخصوص مثبت 14 سال هست که امتیازای چشم گیری رو از سایتای نقد و مخاطب عمومی به دست آورده و شدیدا در همپوشانی با صنعت سرگرمی وابسته به لیبرالیسم ساخته شده اما پررنگ ترین ایدئولوژی ای که به سرعت، شروع به خودنمایی میکنه، یه اندیشه ی مدرن به اسم اکولوژیسم هست. اکولوژیستا هرچند خیلی وقتا بین لیبرالا و دموکراتا ظاهر میشن ولی میتونن افکار به مراتب عجیب و غریب تری داشته باشن. این ایدئولوژی معمولا افراطی ترین چهره ها رو داره و همچنان اختلاف نظر زیادی بین مریدانش قابل مشاهده هست. معمولا لیبرالا به خاطر اختلاف عقایدشون مشهور هستن اما اکولوژیستا میتونن با تعصبات پیچیده تری ظاهر شن و برای دنبال کردن خواسته هاشون، دست به کارای ضد انسانی هم بزنن.

هرچند که همیشه بین افراد پایبند به یک ایدئولوژی، افرادی رو پیدا میکنید که سعی دارن خودشون رو افراد متعادل و نقد پذیری نشون بدن و از این طریق، سیستم فکریشون رو توجیه کنن اما جامعه یک ایدئولوژی رو از طریق میانگین عملکرد افراد پایبند بهش میشناسه و این یه واقعیت غیر قابل انکاره که مثل فمنیسم، اکولوژیسم هم درگیر شخصیت های افراطی و شدیدا نامتعادلی هست که اجازه ندادن وجهه ی اکولوژیسم، چندان بهبود پیدا کنه.
این سریال، گاها سعی کرده که گروه های افراطی افراد علاقه مند به محیط زیست رو به چالش بکشه و توضیح بده که این افراد دارن اشتباه میکنن و لزوما جزوی از ایدئولوژی خالص اکولوژیسم نیستن اما باز هم نمیشه گفت پیغام غالب بر داستانش، میتونه منشا الهام بهنجاری تلقی بشه.
دندان شیرین، انگار که بیشتر سعی کرده به این ایدئولوژی، وجهه ی بهتری ببخشه ولی حداقل تا پایان فصل 1، به هیچ پیشنهاد و ایده ی جذابی نمیرسه که بشه واقعا مورد استفاده قرارش داد.
بزرگترین دست آورد ملموس اکولوژیسم در دنیای واقعی این بوده که تونسته گروه هایی برای کنار هم قرار گرفتن و همکاری افراد افراطی فراهم کنه تا کارای عجیب و نه چندان مفیدی مثل غذا رسوندن به حیوانات ولگرد و جمع آوری پول برای حیوانات بی خانمان رو فراهم کنه. جایی که اکولوژیستای افراطی بتونن حرف دلشون رو به راحتی با همدیگه در میون بذارن مبنی بر اینکه حیوونا بهتر از آدما هستن، ما حیوونامون رو حتی بیشتر از همسرمون دوست داریم و حرفایی از این قبیل.

اکولوژیسمی که امروزه شاهدش هستیم، خیلی وقتا هیچ ارتباطی با انسانیت نداره و بیشتر شده سرپناه افرادی که از آدما ناامیدن و به قولا قلبشون شکسته. سریالی مثل دندان شیرین، بیشتر شبیه دست ساخته ی همچین افرادیه.
شاید یکی از متعادل ترین و فعالی ترین شخصیت های هنری هالیوود رو بشه فردی مثل واکین فینیکس دونست که در این مورد، مستند هم ساخته و اتفاقا مون ابتدای مستندش سعی میکنه تفاوت آدمایی مثل خودش و بقیه ی ایدئولوژی های مدرن رو تشریح کنه. اون میگه که ما مثل فمنیستا نیستیم که صرفا به فکر تضمین منفعت جنسیت خاصی هستن و ایده اینه که شما بیای در صلح با طبیعت زندگی کنی و حیوانات رو نکشی. بحث اینه که وجهه ی یک ایدئولوژی رو صرفا چند نفر بخصوص تعیین نمیکنن. وقتی تعداد افراد تندرو یک ایدئولوژی از افراد سالمش پیشی میگیره، می تونه توصیفی از این موضوع باشه که ایدئولوژی مذکور، حتی کاریزمای کافی برای بهبود اتمسفر باورمندای خودش نداشته چه برسه به اینکه بتونه روی وضعیت عمومی جامعه تاثیر مثبتی بذاره.
یه انتقادی که حتی به امثال واکین فینیکس میشه مطرح کرد اینه که آیا شما واقعا دغدغه ی بهبود دنیا رو دارید یا گاها برای یک ایدئولوژی تبلیغ میکنید چون اینم بخشی از امضای شماست و میتونه روی بهبود چهره ی اجتماعیتون تاثیر بذاره.

یکی از دلایلی که تبلیغات و خودنمایی یه سلبریتی رو نباید راحت باور کرد همینه که بسیاری از این افراد، شاید هنرمند خوبی باشن ولی به هیچ عنوان یه متفکر به حساب نمیان. اونا ممکنه به همون راحتی که از یه اندیشه ی صلح طلبانه پیروی میکنن، بدون اهمیت به نظر متفکرا و منتقدا، مبلغ یه طرز فکر شرورانه هم بشن. اتفاقا همین شرور به نظر رسیدن، تبدیل به روش خوبی برای خودنمایی در هالیوود شده.
سریالی مثل دندان شیرین هم از هموناست که صرفا روی باورهای فرمالیته و محبوب اکولوژیسم مانور میده. اگر قصد ایجاد یک تاثیر اجتماعی رو دارید، خیلی مهمه که انگیزه های شما روشن باشه. صنعت سرگرمی، منفعتش ایجاب میکنه که همیشه یه پرده ی ضخیم، بین خودش و فرهنگ عمومی ایجاد کنه و بازخوردها، مثل نجواهایی هستن که بیشتر از تاثیر گذاشتن روی طرز فکر هنرمندا، کمک میکنن تا یه اثر، فروش بیشتری پیدا کنه.
انگیزه یه منبع و ریشه ی مشخص داره که هنرمند می تونه در قالب یک داستان تعریفش کنه. صنعت سرگرمی جریان اصلی، هیچ وقت نتونسته استقبال کننده ی خوبی از منتقدای پیشرو باشه و دلیلش هم واضحه، چون عامه پسند بودن، راز بقای یک هنرمند در این صنعته. به سختی میشه گفت که انگیزه ی تولید کننده های چنین سریالی، نشات گرفته از یه داستان در مورد علاقه به حیوانات و طبیعته. یه تحریک احساسی شدید که با دیدن چهره ی معصوم یک حیوون ایجاد میشه، ارتباطی با یک تفکر انتقادی و استدلال روشن درمورد دلیل و نحوه ی اهمیت دادن به طبیعت نداره. شما می تونید هر روز گوشت بخورید ولی ساعت هم توی اینستا، با عشق و علاقه به حیوانات نگاه کنید و براشون لایک بزنید.
خلاصه ی کلام اینه که سناریوی دندان شیرین، بیشتر به یه جریان فکری یا ارتباطات علت و معلولی رمانتیک و هیجانی ختم میشه تا ایده هایی که واقعا بخوان دید روشنی نسبت به حق زندگی نگه داری از طبیعت، در اختیار شما قرار بدن.


این ناشی از بی مسئولیتیه که شما شانس کار کردن در یک رسانه ی بزرگ رو داشته باشی اما از فرصتی که برای تاثیر گذاشتن روی جامعه داری استفاده کنی تا صرفا احساسات یه عده رو درمورد پیروی از یه ایدئولوژی تحریک کنی در حالیکه میبینی همین الانش هم چقدر درگیری های احساسی و ایدئولوژیکی توی دنیا در جریانه و چقدر آدم به خاطر همین استدلال های سطحی نگرانه دارن میمیرن.
نه که صنعت سرگرمی نتونه از متفکرا و منتقدا استفاده ی بهینه و بیشتری داشته باشه، اتفاقا این امکان، همیشه فراهم بوده؛ بحث اینه که تحریک احساسات آدما، همیشه سریعتر جواب میده و حتی شده به صورت موقت، شاهد رفتارهایی از جانب مخاطبا هستید که در همپوشانی با توقعاتتون هست.

جمع بندی
ارتباط گرفتن با آدما یه موضوع خیلی کلیدی و مهارت روانی بسیار ضروریه که حتی میتونه پیش از تسلط ما بر مهارت های کلامی ظاهر بشه. این شامل مواقعی که سعی میکنید موجودی رو بکشید یا نجات بشید میشه، وقتی که سعی میکنید احساس خطر خودتون رو نشون بدید یا با حالات صورت و رفتارهای خودتون نشون بدید که یه نفر رو دوست دارید. هنرهای نمایشی، حداکثر استفاده رو میتونه از این مهارت ها ببره تا بتونه پیغام خاصی رو منتقل کنه. چنین داستان هایی هرچقدر هم که در تلاش باشن تا پیغام اصلی خودشون رو موجه جلوه بدن اما به سبب ناشیانه طراحی شدن الگوهای ارتباطی خودشون، شانس زیادی برای ارتباط گرفتن با افرادی که درک روشنی از اکولوژیسم ندارن، نخواهند داشت و شاید هرگز هم نتونن افکار اکولوژیستای افرادی رو تعدیل کنن.