برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
معرفی و بررسی فیلم Werewolves 2021| گرگینه های درون
منتشر شده در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۴۰۴
0 بازدید
گرگینه های درون، یک کمدی ترسناک به کارگردانی جاش روبن هست که براساس یک بازی واقعیت مجازی ساخته شده. بودجه ی تولیدش حدود 6 میلیون دلار بوده و فروش کلیش 99 هزاردلار و به خاطر فروش کمی که داشت، بعد از سه هفته از سینما به پخش آنلاین منتقل شد.
با وجود فروش پایین، این فیلم به خاطر فضای کمدی، شخصیت های عجیب و ترکیب ژانر ترسناک با کمدی، بعضا تونسته توجه بعضی افراد خاص پسند رو جلب کنه.
لازم به ذکره که این فیلم صرفا توی تعداد کمی سینما اکران شد و خیلی زود هم وارد پلتفرم های دیجیتال شد که توی همچین مدلی، مخاطبا ترجیح میدن فیلم رو توی خونه ببینن. همچنین فیلم براساس یک بازی نه چندان محبوب ساخته شده و مخاطب پیشفرض چندانی نداشت.
ترکیب ژانر کمدی و ترسناک، خاص و همواره ریسکیه که معمولا اصلا جواب نمیده و چنانچه تبلیغات خوبی هم براش انجام نشه، شانس زیادی برای جذب مخاطب نداره.
بعضی از منتقدا مستقیما به این موضوع اشاره کردن که گاها در حین تماشای فیلم، این تردید به وجود میاد که با یه پارودی طرفیم یا کمدی. این موضوعو هم باید درنظر گرفت که بازیگرهای فیلم، جزو چهره های پرطرفدار یا ستاره های گیشه نبودن و همین باعث میشه که فیلم در رقابت با کارهای پرهزینه، دیده نشه.
با تمام این توصیفات، فیلم گرگینه های درون تونست از منتقدا نمره های خوبی بگیره و بعضا حتی به عنوان یکی از بهترین اقتباس های سینمایی از بازی های ویدیویی شناخته شد.
پارودی در نقد فیلم و ادبیات، بار معنایی خاص تری داره و درمورد این فیلم، به سوتفاهم هایی که در ترکیب دو ژانر ترسناک و طنز صورت میگیره اشاره داره.
در حالت عادی و خارج از این فیلم، پارودی عموما درموقعیت هایی به کار میره که شاهد نوعی بازآفرینی طنز از یک ژانر هستیم که میتونه نوعی اغراق و شوخی رو درون خودش داشته باشه و مخاطبا رو سرگرم کنه اما در این فیلم، با کلیشه های ژانر ترسناک و معمایی بازی میشه. شخصیت هایی هستن که بیش از حد مشکوک یا عجیبن و یا بعضا دیالوگ هایی رو میشه دید که بیش از حد جدی یا احمقانه هستن.
ممکنه رفتار شخصیت ها یا فضای داستان به جای احساس ترس، باعث خنده بشن چون شبیه نسخه ی اغراق شده ی فیلم های گرگینه ای کلاسیک هست.
فیلم به نوعی داره خود ژانر رو نقد یا مسخره میکنه ولی این اتفاق، به صورت کامل یا بعضا عمدی صورت نمیگیره چون مشخصا سعی داره داستان خودش رو جدی بگیره.
پارودی با طنز صرف فرق داره چون طنز ممکنه فقط برای خنده باشه ولی پارودی معمولا تقلید هدفمند از یک سبک خاصه که نوعی نگاه انتقادی هم درون خودش داره.
در شهر کوچکی به اسم بیورفیلد، اختلافاتی درمورد ساخت خط لوله ی گاز وجود داره. همزمان با ورود یک محیط بان جدید به اسم فین ویلر، شهر دچار طوفان میشه و اهال مجبور میشن در یک مهمان خانه ی محلی پناه بگیرن.
در ادامه مشخص میشه که چیزی خطرناک در بینشون وجود داره و ممکنه با یک گرگینه ی واقعی طرف باشن. با بالا گرفتن ترس و پارانویا، ساکنین شهر شروع میکنن به اتهام زنی به همدیگه.
فین و پستچی پرانرژی شهر، سعی میکنن آرامش رو حفظ کنن و راز این موجود مرموز رو کشف کنن.
این داستان، ممکنه شما رو به سرعت یاد بازی مافیای معروف بندازه. فضای فیلم گرگینه های درون، مثل بازی مافیا، نوعی آزمایش اجتماعی به حساب میاد و فضای فیلم، پر از سوءظن، ترس و خیانت های پنهان هست.
این الگو، توصیف میکنه که در موقعیت هایی که خطر درونی باشه و هویت ها پنهان بشن، آدم ها چطور رفتار میکنن و عقلانیت، تا کجا حفظ میشه.
این فیلم، از بازی مافیا الهام گرفته شده و صرفا محدود به بازی ویدیویی مذکور نیست و مکانیزم های اجتماعی بازی مافیا رو به سادگی میشه درونش دید.
این الگو، حس کارآگاه بودن رو فعال میکنه و آدم ها دوست دارن رازها رو کشف کنن. این نوع سناریو، فضایی رو خلق میکنه که در جریانش، اعتمادها شکسته میشه ولی صرفا در قالب سرگرمی که نوعی اضطراب شبیه سازی شده داره و عملا خطر واقعی خاصی، مصرف کننده رو تهدید نمیکنه.
در بازی هایی مثل مافیا، بازیکن ها میتونن نقش هایی رو بازی کنن که در زندگی واقعی ممکن نیست مثل دروغ گفتن ماهرانه و فریب دادن دیگران که در حالت عادی ممکنه با اخلاقیاتی که رعایت میکنن همخوانی نداشته باشه.
در این نوع سناریوها، بین افرادی حس تعلق ایجاد میکنه که ممکنه ناخواسته یا به صورت رندوم در کنار همدیگه قرار گرفته باشن که خواسته ی خیلیا میتونه باشه.
فیلم گرگینه های درون، با وجود استقبال نسبی منتقدها، نقدهای منفی قابل توجهی هم دریافت کرده که بیشتر ساختار روایت و شخصیت پردازی رو زیر سوال میبرن.
بعضیا عقیده دارن که این فیلم، از همون عناصر تکراری فیلم های گرگینه ای استفاده میکنه مثل فضای برفی، شخصیت های منزوی و اتهام زنی های بی پایه که باعث شده بعضی از مخاطبا حس کنن گرگینه های درون، نشخوار کارهای قدیمی در این ژانر هست و در عین حال، دلیل محکمی برای برگشت به این موضوع نداشته.
فیلم در تلاش برای ترکیب طنز و وحشت، گاهی دچار نوسان میشه. لحظه هایی بیش از حد شوخ طبعانه است و لحظه هایی تلاش میکنه جدی باشه که باعث سردرگمی مخاطب میشه. این عدم انسجام باعث میشه بعضی از تماشاگرها نتونن با فضای فیلم ارتباط بگیرن.
با اینکه شخصیت ها عجیب و جالب هستن اما عمق روایی یا تحول خاصی ندارن و بعضی ها گفتن که فیلم بیشتر به تیپ های رفتاری متکی هست تا شخصیت های واقعی و همین باعث شده که درام فیلم، ضعیف تر بشه.
با وجود داشتن فضای معمایی، بعضی از تماشاگرها، پایان فیلم رو قابل حدس و فاقد پیچیدگی ارزیابی کردن و انتظارشون از یه فیلم در ژانر رازآلود، بیشتر از این حرفا بوده.
فیلمنامه نویس گرگینه های درون، فردی به اسم میشنا وولف هست که نویسنده ی باسابقه ای در نوشتن کارهای طنز و اجتماعی به حساب میاد و میشه حس کرد که در این فیلم هم سعی کرده ترکیبی از کمدی، ترس و نقد اجتماعی رو در قالب یک داستان معمایی پیاده کنه. جالب اینه که فیلم براساس بازی ویدویی ساخته شده اما وولف با اضافه کردن شخصیت های عجیب و دیالوگ های تراش خورده، تونسته فضای باورپذیرتری رو به داستان بده. جالبه که فامیلیش هم وولفه و به فیلمنامه نویس باسابقه به حساب میاد که درگیر همچین پروژه ی کم شانسی شده.
در سال 2018، این فیلمنامه نویس یک دیدار عمومی با شرکت سازنده ی این بازی داشته و بهش پیشنهاد شده که در فلوشیپ نویسندگی شرکت کنه و از بین چندین عنوان بازی، یکی رو برای اقتباس انتخاب کنه. خودش گفته که بازی گرگینه های درون براش جذاب بود چون حس میکرد میتونه به کمکش، داستانی درباره ی عدالت، تعصب و گسست اجتماعی بنویسه که در همپوشانی با دغدغه های اجتماعیش بودن.
فیلم مذکور، برای این نویسنده صرفا یک اقتباس ساده نیست بلکه فرصتی برای بیان تم های اجتماعی در قالب ژانر سرگرم کننده بود.
وولف خودش گفته که بازی گرگینه های درون، براش مثل یک آزمایش روانی جمعی بود که آدم ها در جریانش، تصمیم های غیرمنطقی میگیرن چون تا حد زیادی تحت تاثیر تعصب یا خشم هستن و منطقشون مختلف شده.
درسته که این فیلم از نظر فروش به موفقیت خاصی نرسید اما ازنظر منتقدان، یکی از بهترین اقتباس های سینمایی از بازی های ویدیویی شناخته شده و در سایت راتن تومیتوز هم امتیاز خوبی گرفته پس شاید بشه گفت به لحاظ هنری، با یه کار موفق طرفیم ولی قربانی مدل پخش محدود و نبود تبلیغات گسترده شده.
جمع بندی
هشدار: ادامه ی این مطلب میتونه پایان داستان رو لو بده.
در پایان این فیلم، مشخص میشه که سیسیلی مور، پست چی خوش برخورد و شوخ طبع، گرگینه ی واقعی هست و با نقشه ی حساب شده ای جای پست چی قبلی یعنی دیو شرمن رو میگیره و ارتباط مردم با دنیای بیرون رو قطع میکنه و دلیل همه ی این ترس ها و پارانویاهای جمعی میشه. کاری که انجام میده عملا نوعی مهندسی اجتماعی هست و باعث میشه که اهالی شهر، به جون هم بیوفتن.
سیسیلی در عین اینکه یه گرگینه است، باعث ایجاد آشوب میشه و بیشتر قتل ها به دست خود مردم اتفاق میوفته که نشون میده ترس و بی اعتمادی، میتونن مهم ترین عامل به خطر افتادن بقا بشن.
فین به عنوان محیط بان، در صحنه ی پایانی فیلم، با سیسیلی رو به رو میشه و بعد از مبارزه، زنده میمونه.