ناتیفیکیشن‌ها رو فعال کن!

برای دریافت ناتیفیکیشن‌های مربوط به آخرین فیلم‌ها و آپدیت‌های جدید آن‌ها، کافی است دسترسی به اطلاعیه‌ها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر می‌مونی!

تجربه‌ی دیدن یه اکشن خوب

تجربه‌ی دیدن یه اکشن خوب

تجربه‌ی دیدن یه اکشن خوب، فیلم‌های اکشن، چه احساسی رو برای ما زنده میکنن؟

منتشر شده در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۳

0 بازدید

تجربه‌ی دیدن یه اکشن خوب

تجربه‌ی دیدن یه اکشن خوب؛ ژانر اکشن چه احساسی رو برای ما زنده میکنه؟

زمانی که رسما فیلم و سریالو به‌عنوان یه سرگرمی انتخاب کردم و صرفا به چیزایی که به صورت پراکنده یا از تلویزیون میدیدم محدود نشدم، چند تا قانون برای انتخاب فیلم و سریال داشتم. اول از همه، سمت ژانر ترسناک نمیرفتم که فکر میکنم دلیلش واضح باشه اما علاوه‌بر اون، هیچ معنایی توی کارایی که ژانر اکشن، جزو ژانرای اصلیشون هست نمی‌دیدم. نه‌که فیلمای زیادی در ژانر اکشن دیده باشم بلکه همون چیزایی که تا اون روز دیده بودم، برام معنا و جذابیت خاصی نداشت.

نقد نوشتن یه مزیتی داره؛ اونم اینه که کم‌کم فقط سمت کارایی نمیری که مطمئنی قراره خوشت بیاد یا با سلیقه‌ات جوره بلکه سعی میکنی با طرز فکر آدما و سلیقه‌شون و نظرات مختلف‌شون آشنا بشی و کارای مختلف رو بدون پیش‌داوری ببینی. بعضا ممکنه بخوای کاری رو معرفی کنی که کمتر دیده شده و به آدما در مورد نکات مثبت و منفیش بگی. همینم باعث شد که کم‌کم بیشتر، کارای اکشن ببینم و در‌حین دیدن این فیلم و سریالا، اتفاقی افتاد که بهش میشه گفت افزایش حساسیت. یعنی وقتی یه الگو یا محتوایی، هر روز به‌شکل معنا‌دار و آگاهانه‌ای در معرض قضاوت‌مون قرار میگیره، رفته‌رفته حساسیت‌مون بهش افزایش پیدا میکنه و توی ذهنمون، می‌تونیم شروع کنیم به تقسیم‌ کردن انواعش و ایجاد زیر مجموعه‌های جدید.
این فرآیند، تا‌حدی شبیه به حساسیت پیدا کردن به رنگ‌هاست. یه آرایشگر، با توجه به نوع و ابزار کارش، رفته‌رفته حساسیت بیشتری به تفاوت طیف‌های رنگی پیدا میکنه و می‌تونه تفاوت‌های بسیار ظریف رنگ رو راحت‌تر از چشم‌هایی که حساسیت خاصی به رنگ‌ها ندارن، تشخیص بده.

فارغ از هیجان پیروزی و شکست، مبارزه قرن‌هاست که به‌عنوان نوعی هنر، باعث ایجاد رشته‌های ورزشی مختلف شده و بعضا تفاوت‌های به‌ظاهر ناچیزی، یه رشته‌ی ورزشی رو از رشته‌ی دیگه متمایز میکنه. آهنگ فعالیت بدن برای محافظت از خودش و حمله به یه دشمن، در‌صورتی که به‌صورت حساب‌شده و در‌قالب یه داستان جالب به‌تصویر کشیده بشه، می‌تونه احساسات بسیار متنوعی رو درون ذهن مخاطب خودش زنده کنه.
بعد از دیدن یه اکشن خوب، ممکنه به‌راحتی بتونید اکشنای ساختگی و ناشیانه رو تشخیص بدید. این مدل اکشنای ناشیانه، معمولا توی فیلمای هندی زیاد دیده میشن. جایی که طرف صرفا با یه موز، آدم میکشه یا ضربه‌هاش می‌تونه دشمنشو چند متر اون‌ور‌تر پرتاب کنه.
اکشنای حرفه‌ای به‌صورت واقع‌گرایانه‌تری ساخته میشن و در‌جریانش، شخصیت اول ممکنه حتی بارها آسیب ببینه و شکست بخوره یا پیروزی به یه حریف، براش به‌شدت سخت و طاقت‌فرسا بشه.
 

هرچند که توی همین سریال هم بعضا ممکنه صحنه‌های اکشن، به‌صورت خیلی افراطی و بدون پشتوانه‌ی چندان منطقی ایجاد بشن. یعنی سازنده فقط خواسته توی یه اپیزود، یه سکانش اکشن داشته باشه پس به صورت رندوم، یکی از شخصیتا یهو مجبور میشه که مبارزه کنه.
یه آفت کارای اکشن اینه که در‌ابتدا با حوصله و ظرافت ساخته میشن اما در‌ادامه، روی کیفیت صحنه‌های اکشن، چندان کار نمیشه و صرفا میشه عجله‌ی سازنده‌ها برای تولید صحنه‌های هیجان‌انگیز رو مشاهده کرد.

مبارزه‌ی بی‌هدف
اکشنای بی‌هدف، یا فضای بیش‌از‌حد مردونه‌ای دارن و فقط یه نفرو میبینی که صرفا ترشح هورمون‌های مردونه‌اش زیاده و چپ و راست دعوا راه میندازه یا درگیر جنگه، یا اینکه بدون داستان چندان جالبی هستن و سازنده‌ها تمام انرژی خودشون رو روی ساخت صحنه‌های اکشن، سرمایه‌گذاری کردن.
این کارا بعضا ممکنه از طرف افرادی که به‌شدت به کارای اکشن علاقه دارن، مورد استقبال قرار بگیره اما نظر عموم مردم رو نمی‌تونه جلب کنه.
یکی از کارای اکشنی که اخیرا منتشر شد و میشه داستان نه‌چندان جالب و بیش از حد دور از عقلی رو درونش دید، فیلم Argylle هست که بابت حضور دوا لیپا، هنری کویل و جان سینا، کلی براش تبلیغ شد و ظاهرا امید زیادی بهش داشتن اما واقعا تو ذوق خیلیا زد و امتیازای خیلی کمی از منتقدا گرفت و فروشش نتونست هزینه‌ای که براش انجام شده رو جبران کنه.
با این وجود، بعضیا این کارو با اشتیاق تماشا کردن و از دیدنش هم لذت بردن. اکشن‌های بی‌منطق و تخیلی رو زیاد میشه توی این فیلم دید، هرچند که توی ژانرش، اصلا به کلمه‌ی تخیلی و فانتزی اشاره نشده. این اتفاقات غیر‌منطقی، بیشتر باعث شده تا بخش کمدیش به‌چشم بیاد.
 

استفاده از مبارزای واقعی
فکر میکنم کسی نیست که بوروس لی و جکی جان رو نشناسه. بازیگرایی که به‌صورت حرفه‌ای، یه روش مبارزه رو تعلیم می‌بینن، شانس زیادی برای حضور متعدد در فیلمای اکشن دارن و اتفاقا کاراشون می‌تونه طرفدارای قابل‌توجهی پیدا کنه. کارای جکی جان بخصوص، اینقدر متنوع و با زمینه‌ی داستانی جالبه که حتی افرادی که به ژانر اکشن، علاقه‌ی خاصی ندارن هم ممکنه یکی دو‌تا از فیلماشو دیده باشن.
وقتی به حرکات جکی جان نگاه کنید، قشنگ میشه حس کرد که سعی میکنه بازی بصری ایجاد کنه و چیزی شبیه به رقص رو ایجاد میکنه. 
در‌نهایت بهتره بدونید که کارای شدیدا اکشن، معمولا کارایی نیستن که تبدیل به محبوب‌ترین‌ها و پرفروش‌ترین‌ها بشن. محبوب‌ترین ژانر دنیای هنرهای نمایشی، ژانر درام هست و کارای تاپ هم معمولا ترکیبی متوازن از چندین ژانر هستن. پس اگر به کارای شدیدا اکشن علاقه دارید یا دوست دارید فیلمیو ببینید که اکشن، حقیقتا ژانر اولش باشه، صرفا دنبال فیلمایی نباشید که تونستن امتیاز قابل توجهی رو از منتقدا بگیرن یا محبوبیت اجتماعی چشم‌گیری کسب کنن. اکشن خالص یه ژانر خاص پسنده و آدما ممکنه به‌دلایل مختلفی، بیشتر از همچین ژانری لذت ببرن که به‌خودی خود واقعا چیز بدی نیست.

جمع‌بندی
هرچند که مبارزه و جنگ فیزیکی، روزمره‌ی ما در دنیای واقعی نیست اما علاقه به همچین فیلمایی می‌تونه همون حسی رو درون ما زنده کنه که در مبارزه‌ی فکری با مشکلات زندگی داریم. شاید به‌لحاظ فیزیکی، درگیر حل مشکلات‌مون نشیم اما بعضا لازمه به‌اندازه‌ی یه رزمی‌کار، ذهن هوشیاری داشته باشیم و تهدیدات مختلفی رو آنالیز کنیم و در زمان مناسب، بهشون واکنش نشون بدیم. هیجان دیدن یه کار اکشن خوب، می‌تونه از این بابت، برای یه بیننده‌ی علاقه‌مند، جذاب واقع بشه.
هدف و محتوای یه کار اکشن، به نوبه‌ی خودش جای نقد داره و لزوما هر نوع مبارزه‌ای، با هدف مفید و سالمی صورت نمیگیره اما این به‌معنی بیهوده بودن هر مبارزه‌ای نیست و میشه کارای اکشن جالب و الهام‌بخش مختلفی رو پیدا کرد و از دیدن‌شون لذت برد.