ناتیفیکیشن‌ها رو فعال کن!

برای دریافت ناتیفیکیشن‌های مربوط به آخرین فیلم‌ها و آپدیت‌های جدید آن‌ها، کافی است دسترسی به اطلاعیه‌ها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر می‌مونی!

بررسی بازخوردهای ابتدایی نسبت به فیلم Years Later 28-2025

بررسی بازخوردهای ابتدایی نسبت به فیلم Years Later 28-2025

بررسی بازخوردهای ابتدایی نسبت به فیلم Years Later 28-2025

منتشر شده در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۴۰۴

0 بازدید

بررسی بازخوردهای ابتدایی نسبت به فیلم Years Later 28-2025

فیلم 28 سال بعد، سومین قسمت از مجموعه فیلم ترسناکی هست که با اسامی نسبتا مشابه 28 روز بعد و 28 هفته بعد، ساخته شدن. محوریت اصلی این فیلمها، زامبی هست که در عین حال سعی میکنه یه فضای فلسفی و سیاسی هم داشته باشه.

سال ها از شیوع ویروس گذشته و گروهی از بازمانده ها در جزیره ی کوچکی زندگی میکنن. اسپایک، نوجوونی هست که برای یک ماموریت، به سرزمین اصلی میره و اونجا با دنیایی رو به رو میشه که نه فقط زامبی ها بلکه خود بازمانده ها هم تغییر کردن.
فیلم از داستان بقا شروع میشه و به تدریج وارد فضای درام روانشناختی، فلسفی و حتی سیاسی میشه. زامبی ها در این قسمت تکامل پیدا کردن و زامبی آلفا با اسم سمسون، علاوه بر خشم، نوعی احساسات انسانی رو از خودش نشون میده.
این فیلم با دوربین آیفون فیلمبرداری شده و سبک بصری خاصی داره و تا امروز تونسته امتیاز خوب 7 رو از سایت IMDb به دست بیاره. منتقدا عمدتا این کار رو بابت سبک بصری و بازی ها، تحسین کرده اما بعضیا هم عقیده دارن که فیلم در نیمه ی دوم خودش افت میکنه و جذابیتش کم میشه.
فیلم علاوه بر ترسناک بودن، سعی داره بازتابی باشه از بریتانیای پساآخرالزمانی که کنایه هایی درمورد استعمار، انزوا و فروپاشی فرهنگی رو در قالب زامبی ها بازنمایی میکنه.
این فیلم محصول مشترک بریتانیا و آمریکاست و کارگردانش ملیت بریتانیایی داره و درجه ی ترسناک بودنش مثبت هیجده هست و میتونید انتظار خشونت شدید، فضای تاریک و صحنه های دلهره آور رو داشته باشید.


این فیلم بیشتر از تنش روانی، وحشت جسمی و اضطراب بقا رو نشون میده و برخلاف فیلم های زامبی کلاسیک، بیشتر روی ترس از انسان ها و فروپاشی اجتماعی تمرکز داره و صرفا روی زامبی ها تمرکز نکرده.
به شخصه حتی از کاور این فیلم هم خوشم نیومد و با اون بافت قرمز و جندش آور، این حسو بهم داد که سعی داره زورکی خودش رو ترسناک جلوه بده. ترسناک بودن اصلا به این طیف و بافتای چندش نیست و داستان این فیلم هم خیلی کلیشه ایه.

تحریک های بصری سطحی، بیشتر دنبال شوکه کردن مخاطب هستن و لزوما نمیتونن ترس واقعی رو درست کنن و فیلم های ترسناک مدرن، عمدتا از همین موضوع ضربه میخورن چون به جای درست کردن اضطراب روانی، میرن سراغ جلوه های چندش آور و کلیشه های تصویری.
این خط داستانی، بارها در کارهای زامبی محور، علمی تخیلی و حتی بازی های ویدیویی تکرار شده و بدون پرداخت روانی یا فلسفی، این روایت میتونه خیلی زود خسته کننده بشه.
نمادهایی که در داستان استفاده شده هم خیلی کلیشه ای هستن. این نوع تلاش های فرمالیته برای نقد سیستم، منو یاد کتاب قلعه ی حیوانات میندازه که اینقدر به عنوان یک اثر ضد سیستمی معروف شده و تحسینش میکنن اما خالقش یه کمونیست بوده.
یعنی فضای سینما یه جوری شده که انتقادات ضد سیستمی هم جنبه ی فرمالیته دارن و هیچ ارتباطی با کاریزما و افکار و روش زندگی سازنده هاشون ندارن.
نمادهای کلیشه ای و قابل پیش بینی مثل زامبی ها به عنوان نماد توده های بی فکر، جزیره ی منزوی به عنوان نماد مقاومت و ماموریت فردی به سرزمین آلوده به عنوان استعاره ی بیداری نه فقط تکراری هستن بلکه خالی از تجربه ی زیسته ی واقعی سازنده ها هستن.


فیلم هایی مثل 28 سال بعد یا حتی کارای پرزرق و برق نتفلیکس، نقدهایی رو مطرح میکنن که کاملا در چارچوب مصرف گرایی، سرگرمی و بازار قرار گرفتن. این نقدها بیشتر محصولات فرهنگی با برچسب تفکر هستن تا تحلیل واقعی خاصی داشته باشن.

جمع بندی
داستان قلعه ی حیوانات از جورج اورول هم با وجود اینکه به عنوان نقدی بر تمامیت خواهی شناخته میشه، خودش از دل ذهنیت یک مونیست ناامید بیرون اومده و این تناقش میتونه تصویری از این موضوع باشه که حتی کارهای ضدسیستمی هم میتونن حامل ایدئولوژی هایی باشن که خودشون بخشی از همون سیستم هستن. وقتی این کارها به دست سیستم قبول میشن و تحسین میشن، عملا بی خطر و قابل هضم هستن.
سازنده هایی که خودشون درگیر مبارزه یا زیست غیر سیستمی نیستن، نمی تونن نقد واقعی ارائه بدن و نقدشون بیشتر شبیه ژست روشنفکری در قالب سرگرمیه و این باعث میشه مخاطب احساس کنه که داره فکر میکنه، درحالیکه فقط داره مصرف میکنه.